دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سؤال کننده: خانم فرشته ...

.

سلام.من 15ساله ازدواج کردم ویه پسر 11ساله دارم.همسرم تو این مدت 10 تا شغل عوض کرده و همیشه حمایتش کردم.ولی دیگه خسته شدم.الان تو کاره آزاده و تو وضعیتی هستیم که هیچ پشتوانه مالی نداریم. و با چکهایی که به اسم من بیرون داده یه 50 میلیون تومن هم بدهکاره که البته پای من گیره نه خودش.باز هم صبوری کردم.ولی احساس میکنم دیگه این گذشتا یکطرفه شده.از یک هفته بعد از ازدواجم شروع به کار کردم.پا به پاش کار کردم تو یه شرکت.تازه یک کم داشتیم سرو سامون میگرفتیم که با وسوسه پدر و مادرش تصمیم گرفت بساز و بفروش کنه.که باعث شد هر چی پس انداز کرده بودیم از دست بدیم.فقط خونوادش به نون و نوایی رسیدن.دوباره از صفر شروع کردیم.هرچی طلا داشتم فروختم تا پوله پیش خونه جور کنم و بتونیم یه سقف بالا سر داشته باشیم.چند جایی کار کردو هی شغل عوض کرد و گفت من باید برا خودم کار کنم.وارد این کار شد و از اونجا که سر خونه سازی چکاش برگشت خورده بود از من خواس دسته چک بگیرم و با چکهای من کار کنه.شروع به کار کرد و گف تو به کار من کار نداشته باش و بسپار به من.یه زمانی به خودم اومدم که فهمیدم یه 7 تومن پول نزول کرده و سرو کله نزولخور پیداشد.با چه زحمتی 5 سال پیش پول نزولخور و دادیم که آبرو ریزی نشه.بعد فهمیدم 10 تومن وامی گرفته که معلوم نیس کجا خرج شده. و 18 تومن باز پرداختشه.دوباره فهمیدم 6 تومن از کسی دستی گرفته که معلوم نشد کجا رفته.البته همه اینا رو من وقتی میفهمیدم که کار به آبرو ریزی مکشید .من باید می اومدم وسط تا حل شه.بگذریم که فقط تا حالا 40 میلیون بیشتر هی وام گرفتیم و ایشون زد به کار.البته ایشون همیشه مدعی بود که این پولا رو تو زندگی آورده.ولی شاید باور نکنید که وسایل زندگیه ما ،همون وسایل 15 ساله پیشه.خرج پوشاک که شاید دو سال یه بار من یه مانتو بخرم.ینی تا تونستم مراعاتش رو کردم.قید لباس  ومسافرت رو زدم.خلاصه 10 میلیون پول پیش صاحبخونه رو هم یه ساله گرفت و ما اومدیم خونه بابام طبقه پایین تو یه سوییت شروع به زندگی کردیم.الان 4 سال از وقتی پول پیش رو از صابخونه گرفتیه گذشته و هنو نتونسته یه خونه برا ما اجاره کنه.حالا هم میگه هر چی داریم رو باید بفروشیم و بدهی ها رو بدیم.چی داریم؟وسایل خونه که 15 ساله داریم استفاده میکنیم شاید 3 میلیون تومن بخرن با یه پراید که 10 تومن قیمت گذاشتن.بدهیها بجز اقساط وامهای بانکی،50 میلیون.تا بهش میگم تو هی جنس میخری و چک میدی ،حداقل سود که هیچ ،پوله جنس که باید به ما برگرده.به اینجا نرسه که 50میلیون چک برگشتی از من تو بازار باشه؟شروع به دادو بیداد میکنه و هر چی حرف ناشایست از دهنش در میاد و من بخاطر آبروم که تو خونه بابامم و بخاطر پسرم سکوت میکنم.بعد از یه روز میاد که غلط کردم اشتباه کردم منو ببخش.گفتم من نه چیزی رو میفروشم و نه دیگه کاری به کارت دارم.دیروز با کلی داد وبیداد به من میگه تو نذاشتی من پیشرفت کنم!!!!دیگه خسته شدم.خیلی حرف زدم که درست بشه.حتی براش نوشتم.راهکار دادم.ولی به هیچ عنوان تغییر نمیکنه.میگه غلط کردم دو روز بعد همون آش و همون کاسه.خونواده درستی هم نداره که ازشون کمک بخوام.متاسفانه پدر و مادر و برادرا همه معتاد.در اصل زندگیه ما با دروغ شروع شد.قبل از ازدواج به من گفتن پدر و مادرش معتادن.من هم همه چی رو به هم زدم.چون اصلا برام قابل هضم نبود .بعد مادرش  وخودش اینقد قسم و گریه که برا ما حرف درآوردن و ما دشمن زیاد داریمو از این حرفها و من خام شدم.هیچ آرامشی تو زندگیم ندارم.موبایلش که هفت تا سوراخ قایم میکنه.بهش میگم مگه گوشیه من رو میز نیس،تو چرا قایم میکنی؟ میگه بخاطر طلبکارا!!!!!!!!!!! انگار من از طلبکارا بیخبرم.از حساب و کتابش که اصلا راه نمیاد و کمک نمیکنه سر در بیاری.بهش میگم اگه تو دردسری افتادی ،درگیر اعتیاد شدی بگو کمکت میکنم .جیغ و داد میکنه که نگو.حاضرم نیس آزمایش بده.واقعا دیگه سردرگم موندم.یه کلمه از مشکلات زندگیم رو هم نمیتونم به خونوادم بگم.چون بابام مخالفه این ازدواج بود و با اصراره من راضی شد.شمابگید چیکار کنم.به نظر خودم ادامه ی این زندگی دیگه به صلاح نیس.تا حالا بخاطر عشقی که به خودش داشتم و بخاطر تنها فرزندم موندم و تموم تلاشم رو کردم که این زندگی رو نجات بدم.ولی احساس میکنم داره از من سو استفاده میشه.من از همه چیز گذشتم ولی اون حتی نخواس کوچکترین تغییری در خودش بده.حتی بهش گفتم تو دوس نداری تو فامیل مسایل زندگی رو باز کنی،بریم یه مرکز مشاوره کمکمون کنن و یه راهکاری بگیریم.بازم قبول نکرد چیکار کنم.اگه دادخواست طلاق بدم این 50 میلیون چک برگشتی رو چیکار کنم.حتی یک ریال پشتوانه مالی ندارم.نگران پسرم هم هستم که از من بگیرن تو اون خونواده معتاد ،سرنوشتش چی میشه؟خودم هم دیگه این نقاب خوشبختی که بصورتم زده دیگه داره برام سنگینی میکنه.چیکار کنم؟

سؤال کننده: مریم

.

سلام. شوهر من دچار بیماری سرطان شده و بیماریشون بسیار پیشرفته شده. دور از جونشون ولی احتمال اینکه فوت کنن وجود داره. من خیلی نگران هستم. مخصوصا اینکه خانه دار هستم و هیچگونه پشتوانه ای ندارم. اگر ایشون رو از دست بدم چه باید بکنم؟

سؤال کننده: مونا اردستانی

.

سلام. ممنون میشم اگه به سوالم جواب بدین. من دارم ازدواج میکنم. چند وقت دیگه عقدم هستش. به عنوان مشاوره ازدواج چه چیزهایی رو باید توجه کنم. ممنونم.

سؤال کننده: رزیتا مسلمی

.

سلام. من دانشجو هستم و دو ترم رو هم گذروندم. الان نامزدم به شدت با تحصیلم مخالفت می کنه و میگه لازم نیست ادامه تحصیل بدی. به نظرتون به حرفش گوش بدم و درسم رو ول کنم؟ آیا در آینده پشیمان نخواهم شد؟
متشکرم.

سؤال کننده: مبینا

.

سلام

مشکلی با خانواده پیدا کرده ام درباره خواستگارم. لطفا راهنمایی ام کنید.
من یک خواستگار داشتم که خانواده هم با ازدواج ما موافقت داشتند. مدتی فاصله افتاد ومن درسم تموم شده و سر کار رفتم. اما حالا پدرم مخالفت میکنن و میگن این آقا لر هستن و من دختر به لرها نمیدهم. البته این بهانه است و چون من شغل و تحصیلات دارم ما رو مناسب هم نمیدونن. اما من ایشون رو دوست دارم. هرکس هم واسطه شده فایده نداشته. حالا من چیکار میتونم بکنم؟ متشکرم.

سؤال کننده: خانم یلدا

.

سلام خسته نباشید، من 28 سالمه با آقایی که متاهل بود و زن و بچه داشت دوست شدم و عاشق هم شدیم و من دیگه باکره نیستم.  بر سر اختلافات با خانمش میخواد توافقی جدا بشه، ولی هنوز همسرش راضی نیست. من میخوام با ایشون ازدواج کنم. خیلی بهم ریختم. لطفاً راهنمایی کنید.

سؤال کننده: فاطمه

.

سلام
آیا مرد میتواند بدون اطلاع و رضایت همسرش وی را طلاق دهد؟


محدودیتهای زیادی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد افراد همسری را که از هر جهت مناسب است انتخاب نمایند. بنده معتقدم مهارتهای زندگی پس از ازدواج است که موجب استحکام روابط خانوادگی و کارکرد صحیح آن می‌شود. لیکن نباید از انتخاب درست در زمان ازدواج نیز غافل شد. حال مسئله این است که هنگام انتخاب کدام فاکتورها اهمیت ویژه دارند و باید مورد نظر قرار گیرند؟


پرسشنامه زیر به زوجین کمک می‌کند تا ویژگی‌های عمده و مؤثر در زندگی مشترک، و همچنین نقاط قوت و ضعف ارتباطی خود را ارزیابی کنند. این پرسش‌ها به شکل تمرینی برای خودارزیابی است که زوجین در مرحله آمادگی برای ازدواج می‌توانند آن را تکمیل کنند.

هدف این پرسشنامه این است که بتواند تفکر را در زوجین برانگیزاند و جهت دهد و مباحثی را مطرح کند، که تعهد آنها را به عشق ورزیدن و گرامی داشتن یکدیگر در دوران‌های مختلف و فراز و نشیب‌های زندگی‌شان مشخص نماید.

 

زمینه های ازدواج موفق

بررسی‌های علمی نشان داده است که زمینه‌های زیر برای یک رابطه‌ی ازدواج موفقیت‌آمیز مهم و ضروری است:

1-  ارتباط

رابطه کارآمد و مناسب یکی از بهترین عوامل ازدواج موفق است. اگر زوج ها بتوانند به گونه‌ای صادقانه احساسات خود را بیان کنند شانس‌شان برای یک ازدواج شاد و موفق افزایش می‌یابد. سؤالاتی که زوجین در این زمینه می توانند پاسخ دهند شامل موارد زیراست:

  • آیا شما وقت و زمان کافی برای برقراری ارتباط داشته اید؟
  • آیا شما دو نفر تا کنون از نحوه برقراری ارتباط با یکدیگر راضی بوده‌اید؟
  • آیا وقتی درباره چیزی که در ذهنتان می‌گذرد با شریک زندگیتان صحبت می‌کنید مطلب را می‌فهمد؟
  • آیا شما برای اینکه از او بپرسید چه خواسته‌هایی دارد، احساس راحتی می‌کنید؟
  • آیا شما دو نفر از سطح هوشی یکسانی برخوردار هستید؟
  • آیا شما علایق مشترک دارید؟
  • آیا نظام ارزشی و اعتقادی شما مشترک است؟
  • اگر شما ناامید یا افسرده باشید آیا شریک زندگی شما حمایت و دلگرمی برای شما ایجاد می‌کند؟
  • آیا از شیوه انتخاب و تصمیم‌گیری‌تان راضی هستید؟
  • آیا با یکدیگر به تفریح و بازی می‌پردازید؟
  • آیا به یکدیگر افتخار می کنید؟
  • آیا شما روحیه ی مبارزه طلبی دارید یا اهل گذشت هستید؟

2- حل تعارض‌ها و کشمکش‌ها

مسائل زناشویی عموماً وقتی پیچیده می‌شود که زوجین با به کارگیری روش‌های غلط و مخرب سعی در حل آنها داشته باشند مثلا فریاد بزنند، تهدید کنند، قهر کنند و .... توانایی گفتگو و حل کشمکش ها از طریق مذاکره‌ی سازنده مشخصه احترام متقابل است هنری است که باید کسب شود.

  • آیا شریک زندگی شما وقتی از دست شما عصبانی است آن را نشان می‌دهد؟
  • وقتی شما از او عصبانی هستید به او می‌گویید؟
  • آیا هردو شما می‌توانید عصبانیت خود را کنترل کنید؟
  • آیا اشتباهات گذشته‌ی یکدیگر را دوباره مطرح می‌کنید؟
  • آیا در حضور دیگران از یکدیگر انتقاد می‌کنید؟

3- مسائل مالی

در بسیاری از زوجین مسائل مالی آغازگر تعارضات زناشویی است. تعارضات می‌تواند از چگونگی کنترل درآمد زوجین ناشی شود به منظور اجتناب از مشکلات مالی جدی، زوجین تشویق می‌شوند که بودجه‌ای را بپذیرند که توافق دوطرفه آنها را در زمینه اولویتهایشان منعکس کند.

  • آیا هر دو نفر شاغل هستید؟ آیا در یان باره به توافق رسیده اید؟
  • آیا می دانید درآمد شریک زندگی‌تان چقدر است؟
  • آیا به شریک زندگی‌تان در زمینه‌های مالی اعتماد دارید؟
  • درباره هزینه‌ها و درآمدهایتان با یکدیگر صحبت می‌کنید؟
  • درباره مدیریت مالی خانواده موافقت دارید؟

4- روابط جنسی

عشق می‌تواند به گونه‌ای بسیار زیبا و رضایت‌بخش از طریق رابطه جنسی ابراز شود. در عین حال که زوجین می‌توانند حس عمیق صمیمیت را از تجلی جسمانی عشق‌شان تجربه کنند، گاه روابط جنسی می‌تواند منشأ ناکامی و اضطراب باشد. مبادله صادقانه احساسات فردی درباره روابط جنسی می‌تواند احساس و ادراک زوجین را از این خصوصی‌ترین و صمیمانه‌ترین فعالیت انسانی افزایش دهد.

  • آیا روابط جنسی شما کنترل شده است؟
  • آیا شما از شیوه و میزان ابراز عواطف شریک زندگی خود راضی هستید؟
  • آیا شما درباره مسائل و روابط جنسی به راحتی می توانید با یکدیگر صحبت کنید؟
  • آیا درباره توانایی شریک زندگیتان در مورد وفاداری به زندگی زناشویی اطمینان دارید؟
  • آیا به رابطه جنسی به چشم چیزی لذت‌بخش می‌نگرید یا رابطه‌ای که باید آن را تحمل کرد؟
  • آیا از شیوه‌های برقراری ارتباط همسرتان با جنس مخالف (مثلا در یک مهمانی) راضی هستید؟
  • آیا خود را از نظر جنسی جذاب می‌دانید؟
  • آیا همسرتان را از نظر جنسی جذاب می‌دانید؟

5- کودکان

تعداد و زمان بچه‌دار شدن مسئله‌ای مهم در ازدواج است. زوجین لازم است درباره احساساتشان و عقایدشان در این باره صحبت کنند و درباره مسئولیت‌ها و برنامه‌های پس از بچه دار شدن به گفتگو بپردازند.

  • آیا درباره تعداد فرزندان در آینده با یکدیگر صحبت کرده‌اید؟
  • آیا درباره زمان بچه‌دار شدن به توافق رسیده‌اید؟
  • آیا در مورد نحوه تربیت فرزندان توافق دارید؟
  • برای ایجاد انضباط چه خواهید کرد؟ تنبیه و تشویق‌ها را چگونه برنامه‌ریزی می‌کنید؟
  • اگر صاحب فرزند نشوید چه خواهید کرد؟

6- مسائل فرهنگی و مذهبی

دیدگاه‌های فردی و مشترک مذهبی می‌تواند تأثیر اساسی در ازدواج داشته باشد. مطالعات نشان داده است که انجام مناسک مشترک در میزان رضایت‌مندی بیشتر از زندگی زناشویی و کاهش احتمال طلاق نقش مهمی دارد.

  • آیا شما به یکدیگر در نزدیک شدن به خدا کمک می‌کنید؟ چگونه؟
  • آیا مناسک مذهبی را انجام می‌دهید؟
  • دیدگاه شما نسبت به ازدواج و طلاق چگونه است؟
  • آیا می توانید سه هدف از ازدواج کردن را نام ببرید؟
  • آیا درباره تربیت مذهبی کودکانتان با یکدیگر توافق دارید؟
  • آیا در نگرش شریک زندگی‌تان نسبت به باورها و مناسک مذهبی راضی هستید؟

7- خانواده و دوستان

باید دانست در حالی که زن و شوهر باید بهترین دوستان هم باشند، در عین حال هر کدام به داشتن دوستان خوب و اعضای خانواده‌شان برای حمایت شدن در سراسر زندگی مشترک نیاز دارند.

  • آیا خانواده های یکدیگر را تأیید می کنید؟ آیا آنها رابطه ی شما را تحکیم می کنند؟
  • چگونه با خانواده های یکدیگر رابطه برقرار خواهید کرد؟
  • آیا دوستان مشترک دارید؟
  • نحوه ارتباط‌تان با دوستان چگونه است؟ چقدر؟
  • آیا شما روابط حل نشده و پیچیده ای در گذشته داشته اید؟
  • چقدر به خانواده پدری خود وابسته هستید؟

8- مسائل عاطفی

ضمن اینکه بر عواطف مثبت در طی دوران نامزدی تأکید می‌شود، در عین حال مسائل عاطفی می‌تواند حساس و مشکل‌ساز باشد! باید این فرصت را به یکدیگر بدهید تا به کمک هم از پیچیدگی عواطف زنانه و مردانه عبور کنید.

  • خلق و خوی شما چگونه است و فکر می‌کنید این خلق وخو چگونه روی ازدواجتان تأثیر خواهد گذاشت؟
  • آیا شما حالت‌های عاطفی و مسائلی دارید که لازم است همسرتان آنها را بداند؟ (همچون عصبیت، ترس‌ها، وسواس، و ...)
  • در روابط با دیگران چقدر منعطف هستید؟
  • روابط شما با والدینتان چطور است؟
  • روابط شما با دوستان و سایر مردم چگونه است.
  • در محیطهای عمومی با دیگران چگونه کنار می‌آید؟ (مثلاً در خوابگاه دانشگاه)

سوال از : aidin

.

باسلام میخواستم ببینم در ازدواج موقتی که منجربه بچه دار شدن شده و زوجه حاضر به ثبت ازدواج موقت نشده ومدعی که باید شوهر رسما اسمش در شناسنامش وارد کنه وهمچنین بچه رو نمیذاره شوهر ببینه چه راهکار قانونی برا مرد هست و حکم دادگاه درمورد عدم ثبت ازدواج موقت باوجود تلاش مرد وامتناع زن در مورد مرد  در صورت شکایت شوهر برای گرفتن بچه چیست؟

با سلام 
من 1سال و چند ماهه با یه پسری رابطه دارم اون تهران میشه من شهرستان و هرچند ماه یه بار میاد دیدنم. اوایل آشنایی اصرار داشت چون من عاشقتم باید گذشتتو بدونم منم گفتم و می گفت باید چند ماه بپرسم از گذشتت و جواب بدی شب تا صبح نمیخوابیدم و جواب می دادم بهش تا اینکه گفت بسه تو اعترافتو کردی منم دیگه ازش رفتارش بدم میومد. چندبار زنگ زدم و خیلی عادی حرف میزدیم و میخندیدیم خلاصه گذشت. یه بار میگفت تو یه کاری کردی دارم هشدار میدم تا بدتر نشده راستش رو بگو منم با هزار مکافات میگفتم که از بحثاش خلاص شم و یه ساله همینطوره هی میگه تو ذهنیتت غلطه فلان کارو نکن داری از من قایم میکنی ریشتو درمیارم و از لحاظ روحی خیلی داغونم کرده باید فقط بهش جواب پس بدم هیچ اتفاقی هم نیوفتاده. میگه باید بگی چون من حس میکنم چیزی هست و من حس خودم رو باور دارم. وقتی میگم چیزی نیست میگه تو شل جواب دادی پس چیزی هست و یه چالش بزرگ میشه چندروز... دیروز گفتم همکارم نامزد کرده برا شیرینیش می خواد ناهار بده. شروع کرد خودتو میفروشی در شان تو نیست اونا هدفی دارن گفتم باشه نمیرم میگه تو داری لج میکنی میخوام بدونم واقعا من لجبازم یا اون؟