دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۷ مطلب با موضوع «حقوق خانواده» ثبت شده است

عمر دست خداست و امروزه فوت افراد در نتیجه حوادث و اتفاقات غیرمنتظره شایع است. اگر مرد خانواده‌ای فوت نماید، مشکلات عدیده‌ای برای خانواده بوجود می‌آید. شاید مهمترین مشکل تقسیم اموال متوفی بین وراث است که نظم و ثبات زندگی را برای همسر و فرزندان احتمالاً صغیر او از بین خواهد برد.

طبق قانون اگر پدر و مادر متوفی زنده باشند، یک سوم کلیه اموال او به پدر و مادرش می‌رسد. یک هشتم از اموال به زوجه می‌رسد. بقیه اموال نیز بین فرزندان تقسیم می‌شود. حال اگر فرزندان زیر 18 سال باشند، پدربزرگ آنها سهم‌الارث فرزندان را نیز به عنوان ولی ایشان در اختیار می‌گیرد، و موقعیت بسیار سختی برای زوجه متوفی فراهم می‌گردد.

در این چنین موقعیتی به زوجه توصیه می‌شود که مهریه خود را به عنوان دین متوفی مطالبه کرده، و کلیه اموال او را از بابت طلب خود دریافت نماید؛ و مانع تقسیم اموالی گردد که طی سال‌ها زندگی مشترک بدست آورده است. و خود و فرزندانش را از سرگردانی و بی‌سرپناهی نجات داده و اختیار زندگی‌اش را در دست گیرد.

در زیر حکم دادگاهی را مشاهده می‌کنید که مهریه خانم را مطالبه کردیم و با اموال بدست آمده از دیه، بیمه عمر، و سایر اموال به جا مانده از همسر متوفی، سرپناهی برای وی و فرزندش فراهم کردیم. پدر و مادر شوهر وی تقلای بسیاری کردند ولی نتوانستند اموالی از فرزند خود تصاحب نمایند.

.

مطالبه مهریه از شوهر متوفی

.

.

.

در برخی شرایط مردی که متأهل است، قصد دارد با خانمی دیگر ازدواج نماید. این امر ابتدا به ساکن مقدور نیست و هیچ دفتر رسمی ازدواجی نکاح دوم را ثبت نمی‌نماید. در چنین شرایطی مرد ابتدا باید به طرفیت همسر اول در دادگاه خانواده طرح دعوی نموده و از دادگاه اجازه ازدواج مجدد بگیرد، و سپس با حکم دادگاه مبادرت به ازدواج دوم و ثبت رسمی آن نماید. طبیعتاً در دادگاه همسر اول مخالفت و مقاومت می‌نماید و گرفتن چنین حکمی از دادگاه بسیار مشکل است.

.

در این حالت مرد و زوجه جدید او دو راه‌حل در پیش دارند.

راه‌حل اول: اینکه عقد موقت منعقد نمایند.

این راه‌حل چندان مطلوب خانم‌ها نیست. زیرا صرف‌نظر از جنبه اجتماعی نامطلوب، در عقد موقت نفقه و ارث به زوجه تعلق نمی‌گیرد و در صورت بروز اختلاف شوهر به راحتی می‌تواند با بذل مدت او را ترک نماید. فرزندآوری نیز مشکلات خاص خودش را دارد.

راه‌حل دوم: اینکه عقد دائم غیررسمی منعقد نمایند.

در این حالت زوجین با مراجعه به یک عاقد شرعی، عقد دائم منعقد می‌نمایند و سپس زوجه دوم با مراجعه به دادگاه خانواده به طرفیت شوهر خود طرح دعوی نموده، و درخواست ثبت رسمی ازدواج را می‌نماید. دادگاه خانواده قطعاً رأی به ثبت این ازدواج می‌دهد و به این ترتیب ازدواج دوم بدون اینکه همسر اول متوجه موضوع شود، ثبت خواهد گردید.

مشکل راه‌حل دوم این است که ازدواج دائم بدون ثبت رسمی جرم است و می‌تواند 25 تا 50 میلیون تومان جزای نقدی برای شوهر در بر داشته باشد. اگر به هر دلیل در دادگاه کیفری طرح شکایت گردد، علاوه بر دستور ثبت ازدواج، شوهر به پرداخت جزای نقدی نیز محکوم می‌گردد.

.

در زیر حکم دادگاه ارائه شده است که پس از پنج سال زندگی مشترک، اختلاف ایجاد شده و شوهر جهت ثبت ازدواج دائم همکاری نمی‌کرد و با شکایت کیفری همسر دوم، دادگاه علاوه بر دستور ثبت ازدواج، شوهر را به پرداخت 40 میلیون تومان جریمه در حق دولت محکوم کرده است.

.

.

.

.


به محض اینکه خطبه عقد به صورت صحیح جاری گردد، زن و مرد همسر یکدیگر محسوب شده و به لحاظ شرعی و قانونی می توانند هرگونه بهره ای از یکدیگر ببرند. بنابراین رابطه جنسی زن و شوهر و حتی صاحب فرزند شدن ایشان هیچگونه منعی ندارد. اما عرفاً به زن و شوهرهای جوان توصیه می شود در دوران عقد و پیش از شروع زندگی مشترک از رابطه جنسی بایکدیگر پرهیز نمایند. دلیل آن را در ادامه توضیح خواهیم داد.


.

در هنگام ازدواج زن و مردی که تقریباً آشنایی با یکدیگر ندارند، تصمیم می گیرند که تشکیل خانواده داده و باقی عمرشان را در کنار یکدیگر سپری کنند. طبیعتاً شناخت کافی برای شروع زندگی مشترک در مدت کوتاه حاصل نمی شود، و زن و مرد باید مدتی با یکدیگر معاشرت کنند تا بتوانند شناخت کافی از خصوصیات شخصیتی و رفتاری هم بدست آورند. این معاشرت معمولاً در دوران نامزدی صورت می پذیرد.

پس از دوران نامزدی و حصول توافقات کلی، مراسم عقد برگزار شده و زن و شوهر به صورت رسمی ازدواج می نمایند. به طور معمول دوران اولیه ازدواج را به عنوان دوران عقد می شناسیم. دوران عقد مدتی به طول می انجامد و پس از کسب آمادگی ها و تهیه مقدمات لازم مراسم عروسی برگزار شده و زندگی مشترک رسماً آغاز می شود.

درست است که به محض عقد، طرفین زن و شوهر محسوب می شوند و هیچگونه تشریفات یا مجوزهای دیگری برای کامجویی از یکدیگر لازم نیست، اما عرفاً رابطه جنسی و یا باردار شدن در دوران عقد از سوی جامعه قبیح و زشت تصور می شود. زوجین جوان این قبیح بودن را نتیجه بی اطلاعی بزرگترها و تعصب و سختگیری بیجای جامعه می دانند، و معتقدند شرعاً و قانوناً ایشان زن و شوهر هستند و هیچ مانعی برای رابطه کامل با یکدیگر ندارند. کسی نیز دلیل منطقی مخالفت جامعه، و توصیه به زوجین جوان و خصوصاً خانمها برای پرهیز از رابطه جنسی را به درستی بیان نمی کند.

واقعیت این است که در قوانین حق و حقوقی برای خانمها در نظر گرفته شده است که با برقراری اولین رابطه جنسی، آن حقوق از بین می رود. در ادامه دو مورد از مهمترین این حقوق را ذکر خواهیم کرد.

با توجه به آمارهای موجود در جامعه، عقد ازدواج رابطه ای مستحکم و پایدار محسوب نمی شود. بسیاری از ازدواجها در همان سال اول به طلاق منجر می شود. اساساً دوران نامزدی و عقد برای شناخت بیشتر طرفین از یکدیگر است و به راحتی ممکن است در این دوران زوجین دچار اختلاف شده و به این نتیجه برسند که در انتخاب خود اشتباه کرده اند. اگر اختلاف ایجاد شود و زوجین متارکه کنند، در صورتی که خانم دوشیزه باشد، بعد از طلاق اسم شوهر سابق از شناسنامه خانم پاک می شود. ولی در صورتی که دوشیزه نباشد، اسم شوهر مطلقه در شناسنامه باقی خواهد ماند تا زمانی که خانم مجدداً ازدواج نماید.

حق دیگری که با اولین ارتباط جنسی از خانم سلب می شود، حق حبس او است. ماده 1085 قانون مدنی بیان می دارد زن می تواند تا زمانی که مهریه به او تسلیم نشده است، از ایفای وظایفی که در برابر شوهر دارد امتناع کند. وظایف زن در برابر شوهر که از آن به عنوان تمکین نام برده می شود، گستره وسیعی از تکالیف را شامل می شود، همچون حق تعیین محل سکونت زوجه، حق تحصیل، حق اشتغال، کامجویی جنسی، و .... در صورتی که زوجه وظایف خود در برابر شوهر را انجام ندهد، دادگاه به درخواست شوهر او را محکوم به تمکین نموده و ضمانت اجرای آن نیز عدم پرداخت نفقه و اجازه ازدواج مجدد شوهر بدون ایجاد حق طلاق برای خانم است....

این در حالی است که اگر زوجه دوشیزه باشد، می تواند تمکین از شوهر را مشروط به پرداخت کامل مهریه اش نموده و تا زمانی که مهریه پرداخت نشده است، از ایفای وظایف خود در برابر شوهر امتناع نماید و این عدم تمکین، حق نفقه او را نیز از بین نمی برد.

طبیعی است که هنگام بروز اختلافات خانوادگی، برخوردار بودن از این حقوق قانونی می تواند بسیار راه گشا بوده و موجب شود زودتر و بهتر بتوانید زندگی خود را مدیریت کنید و مشکلات را حل نمایید. بنابراین خصوصاً به خانمها توصیه می شود تا وقتی که از ادامه زندگی مشترک کاملاً مطمئن نشده اید، و مدتی را در کنار همسرتان نگذرانده اید، جداً از برقراری رابطه جنسی با همسر خود پرهیز نمایید. در زیر یک نمونه رای دادگاه که در آن با استفاده از حق حبس خانم مانع صدور حکم محکومیت به تمکین شدیم را ملاحظه می فرمایید:

.

.

رأی تمکین

طبق شرع و قانون ریاست بر خانواده مختص مرد است و زوجه در این خصوص ملزم به تمکین از شوهر خود می باشد.

.

اگر زن از شوهر خود تمکین ننماید، مرد می تواند به دادگاه مراجعه نموده و الزام او به تمکین را تقاضا نماید.

.

اگر علی رغم صدور حکم محکومیت زن به تمکین از شوهر خود، زوجه باز هم تمکین ننماید، شوهر می تواند از پرداخت مخارج و هزینه های همسرش خودداری نماید و از این بابت مورد بازخواست قرار نمی گیرد.

.

اگر باز هم زوجه حاضر به تمکین از شوهر خود نشد، زوج می تواند به دادگاه مراجعه نموده و تقاضای صدور اجازه ازدواج مجدد نماید. لازم به ذکر است که ازدواج مجدد شوهر با اجازه دادگاه، موجبی برای ایجاد حق طلاق برای خانم نیست و وی نمی تواند به این دلیل تقاضای طلاق نماید.

.

چنان که مشخص است طرح دعوی تمکین می تواند عواقب جدی برای زوجه داشته باشد. و نیاز است که دفاع در این دعوی به یک وکیل متبحر سپرده شود. در زیر نمونه ای از حکم یکی از موکلین که دعوی تمکین شوهر وی رد شد را ملاحظه می فرمایید.

.

.

حکم الزام به تمکین زوجه


اگر مرد متأهلی مایل به ازدواج مجدد بود چگونه باید این کار را انجام دهد؟


ثبت ازدواج اول کار بسیار راحتی است. مرد و زن با همراه داشتن شناسنامه خود به یک دفتر رسمی ازدواج مراجعه می نمایند و در آنجا ایشان را به عقد یکدیگر در آورده و سند ازدواج را به آنها تقدیم می کنند.

اما ازدواج دوم مردی که همسر اول دارد کار چندان راحتی نیست. برای ازدواج دوم مرد باید به دادگاه مراجعه نماید و ثابت نماید که همسر اول نیازهای او را تأمین نمی نماید و در عین حال توانایی تأمین مالی دو خانواده و رعایت عدالت بین آنها را هم دارد، تا دادگاه به او اجازه ازدواج مجدد بدهد. مشخص است که چنین کاری تا چه حد دشوار است. و عملاً چنین فرایندی به نتیجه دلخواه نمی رسد.

.

اما روش بسیار راحت تر که در عمل استفاده می شود به قرار زیر است:

آنچه در واقعیت اتفاق می افتد اینگونه است که مرد و زنی با یکدیگر آشنا می شوند، مدتها با یکدیگر معاشرت می کنند، نهایتاً دلباخته هم می شوند و تصمیم می گیرند علی رغم اینکه مرد متأهل است با یکدیگر ازدواج نمایند. حال باید این مشکل را حل کنند که چگونه حکم دادگاه برای ثبت رسمی ازدواج را بگیرند. راه اول که گفته شد بسیار طولانی، و دردسرساز است. چون مرد باید به طرفیت همسر اولش طرح شکایت کند برای گرفتن اجازه ازدواج مجدد. خوب طبیعی است که چنین چیزی مطلوب نیست.

راه دیگر این است که زن و مرد به یک عاقد شرعی یا دفتر ازدواج مراجعه نمایند و به صورت شرعی با یکدیگر ازدواج دائم نمایند. همان کاری که مثلاً زوجین جوان به حرم اما رضا (ع) مراجعه می نمایند و توسط یکی از روحانیون آنجا به عقد یکدیگر در می آیند. بهتر است این کار در حضور چند شاهد انجام شده و مراتب صورتجلسه شده و به امضاء شهود برسد.

سپس همسر دوم یک دادخواست حقوقی بر علیه شوهرش تقدیم دادگاه خانواده می کند و درخواست الزام شوهر به ثبت رسمی ازدواج دائم را می نماید. از آنجا که طبق قانون ثبت ازدواج دائم الزامی است، دادگاه مکلف است حکم ثبت ازدواج را صادر نماید. حال زن و شوهر جدید رأی دادگاه را به دفتر رسمی ازدواج ارائه می نمایند و در آنجا ازدواج ثبت شده و سند ازدواج تقدیم زوجین می شود. 

.

باید توجه داشت که ازدواج دائم بدون ثبت رسمی آن جرم است و می تواند برای شوهر مجازات در بر داشته باشد. برای مشاهده عواقب کیفری ازدواج دوم بدون ثبت رسمی بر روی تصویر زیر کلیک نموده و پست مربوطه را مطالعه نمایید:

.

نمونه ای از رأی دادگاه حقوقی در خصوص الزام شوهر به ثبت ازدواج دائم نیز در ادامه ارائه می شود:

بر اساس ماده 20 قانون حمایت خانواده ثبت رسمی ازدواج دائم اجباری است. نکاح موقت نیز در مواردی که زوجه باردار شود و یا شرط ضمن عقدی در این خصوص وجود داشته باشد، الزامی است. در عین حال از آنجا که نکاح یک عقد است، یعنی رضایت طرفین برای صحت آن ضروری است، برای ثبت آن نیز حضور و امضاء طرفین در دفتر رسمی ازدواج و طلاق لازم است. حال اگر به هر دلیلی در مواردی که ثبت نکاح اعم از دائم یا منقطع اجباری باشد و یکی از زوجین در این خصوص همکاری ننماید، طرف ذینفع می‌تواند با تقدیم دادخواست به دادگاه، الزام وی به تنظیم سند رسمی ازدواج را درخواست نماید.

اغلب زوج از تنظیم سند رسمی ازدواج و ثبت آن استنکاف می‌ورزد، به این منظور که بتواند از زیر بار مسئولیت‌های قانونی شانه خالی کند؛ ولی زوجه به جهت بار اثباتی قوی اسناد رسمی و تضمین حقوق مادی و غیر مادی خود خواهان ثبت واقعه ازدواج فی مابین می‌باشد. ثبت ازدواج دائم دارای ضمانت اجرای کیفری نیز می‌باشد. به این معنی که عدم ثبت ازدواج دائم برای شوهر جرم بوده و مرتکب مستحق مجازات خواهد بود.

یکی دیگر از موارد درخواست الزام زوج به ثبت رسمی ازدواج، در ازدواج‌ مجدد اتفاق می‌افتد. به این صورت که مردی متأهل به منظور ازدواج دوم، به صورت عادی و با رعایت جهات شرعی ازدواج دائم منعقد می‌نماید، و سپس همسر دوم با ارائه دادخواست به دادگاه الزام شوهر به ثبت رسمی ازدواج را درخواست می‌نمایند. فایده عملی این کار سرعت بیشتر و عدم اطلاع همسر اول است.

.

.

سایر دعاوی خانوادگی قابل طرح در مراجع قضایی:

اثبات زوجیت نفی زوجیت
فسخ نکاح ابطال نکاح
الزام به ثبت ازدواج الزام به ثبت طلاق
الزام به به ثبت رجوع اذن ازدواج
تجویز ازدواج مجدد طلاق
حضانت طفل و سلب حضانت اعسار
استرداد هدایای نامزدی مطالبه نفقه و ترک انفاق
مطالبه اجرت المثل (نحله) الزام به تمکین
استرداد جهیزیه مطالبه مهریه

دردسرهای ازدواج پنهانی


ازدواج دائم باید به ثبت برسد در غیر این صورت جرم است. در حقیقت قانونگذار برای اینکه نظارت بر امر ازدواج داشته باشد تکلیف ثبت ازدواج را پیش‌بینی کرده است. اما در صورتی که ازدواج به ثبت نرسد زن مجازات نمی‌شود، بلکه مرد است که مرتکب جرم شده است و مجازات می‌شود.


در ادامه در قالب تحلیل یک رای دادگاه به بررسی موضوع ثبت نشدن ازدواج و مجازات آن می‌پردازیم. در پرونده‌ای که در ادامه به بررسی آن می‌پردازیم مرد نه‌تنها اقدام به ثبت نکاح نکرده است، نفقه نیز پرداخت نکرده است. بررسی این دو جرم و نحوه تصمیم‌گیری دادگاه در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

جرم ترک انفاق و عدم ثبت ازدواج

چیدمان سفره عقد

استدلال دادگاه در صدور رای به این شرح بوده است: «در خصوص اتهام آقای حمید دایر بر عدم ثبت واقعه ازدواج حسب شکایت همسرش خانم فریبا دادگاه نظر به شکایت شاکیه و تحقیقات به عمل آمده از سوی دادسرا و کیفرخواست صادره و اقرار صریح متهم در جلسه دادگاه و سایر قراین و امارات موجود بزه انتسابی نسبت به وی را محرز و مسلم دانسته است. بنابراین به استناد ماده 645 قانون مجازات اسلامی با رعایت ماده 22 قانون مزبور به لحاظ وضعیت خاص وی متهم را به پرداخت مبلغ 500 هزار ریال جزای نقدی بدل از سه ماه و یک روز حبس محکوم می‌کند.

در خصوص اتهام دیگر وی مبنی بر ترک نفقه همسر، نظر به اینکه عدم تمکین شاکیه مطابق دادنامه به اثبات رسیده و نفقه در صورت تمکین تعلق می‌گیرد بنابراین به لحاظ عدم احراز وقوع بزه به استناد بند (الف) ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب صادر و اعلام می‌شود. رای صادر شده حضوری و ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در مرجع محترم تجدیدنظر استان است.»

توضیح رأی

اتهام موجود در رای دایر بر عدم ثبت واقعه ازدواج (دائم) و ترک انفاق است. در خصوص اتهام دائر بر عدم ثبت واقعه ازدواج مستند قانونی ماده 645 قانون مجازات اسلامی است که در رای نیز مورد استناد واقع شده است. مجازات مذکور در ماده 645 حبس تعزیری از یک سال است که با ملاحظه وضع خاص متهم و سابقه وی و با استناد به ماده 22 قانون مجازات اسلامی در باب تخفیف مجازات و تبدیل آن به مجازاتی که مناسب‌تر به حال متهم باشد، متهم به پرداخت مبلغ 500 هزار ریال جزای نقدی بدل از سه ماه و یک روز حبس محکوم می‌شود. البته باید به خاطر داشت که استناد به «وضعیت خاص متهم» برای تخفیف مجازات مبهم و مجمل است و باید مشخص می‌شد که متهم واجد کدام وضعیت خاص بوده است تا دادگاه تجدیدنظر بتواند این جهت را مورد ارزیابی قرار دهد.

در خصوص اتهام دائر بر عدم ثبت واقعه ازدواج مستند قانونی ماده 645 قانون مجازات اسلامی است که در رای نیز مورد استناد واقع شده است. مجازات مذکور در ماده 645 حبس تعزیری از یک سال است که با ملاحظه وضع خاص متهم و سابقه وی و با استناد به ماده 22 قانون مجازات اسلامی در باب تخفیف مجازات و تبدیل آن به مجازاتی که مناسب‌تر به حال متهم باشد، متهم به پرداخت مبلغ 500 هزار ریال جزای نقدی بدل از سه ماه و یک روز حبس محکوم می‌شود.

در قانون جدید مجازات اسلامی مواد 37 و 38 به موضوع تخفیف مجازات اختصاص داده شده است. جهات تخفیف در قانون جدید عبارتند از:

1. گذشت شاکی یا مدعی خصوصی.

2. همکاری مۆثر متهم در شناسایی شرکا یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیای تحصیل‌شده از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن.

3. اوضاع و احوال خاص مۆثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریک‌آمیز بزه‌دیده یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم.

4. اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار مۆثر وی در حین تحقیق و رسیدگی.

5. ندامت، حسن سابقه و یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری.

6. کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی در جهت جبران زیان ناشی از آن.

7. خفیف بودن زیان وارد شده به بزه‌دیده یا نتایج زیانبار جرم.

8. مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم.

در خصوص اتهام دوم مبنی بر ترک انفاق به لحاظ عدم تمکین زوجه قرار منع پیگرد صادر می‌شود که در این خصوص نیز استنادات به درستی انجام یافته و بلااشکال است. یکی از مستندات رای دادگاه اقرار است. اقرار در امور کیفری زمانی قابل استناد است که با سایر دلایل و امارات تعارض نداشته و با آنها سازگار باشد و این امر باید در دادنامه تصریح شود که شاهد چنین تصریحی در دادنامه نیستیم.

قرار منع تعقیب یا رای برائت

به موجب بند (الف) ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری «چنانچه اتهامی متوجه متهم نبوده یا عمل انتسابی به وی جرم نباشد دادگاه اقدام به صدور رای برائت و یا قرار منع تعقیب می‌کند.» در قانون مشخص نشده است چه زمان باید قرار منع تعقیب و چه زمانی رای برائت صادر شود، اما رویه قضایی بر این عقیده است که چون دادسرا مبادرت به رسیدگی شکلی می‌کند صدور قرار منع تعقیب اختصاص به دادسرا دارد و دادگاه چون رسیدگی ماهیتی انجام می‌دهد نمی‌تواند قرار منع تعقیب صادر کند بلکه باید مبادرت به صدور رای برائت کند. در رای موضوع بحث دادگاه با وجود رسیدگی ماهیتی و اظهار نظر مبنی بر عدم احراز وقوع بزه ترک انفاق مبادرت به صدور قرار منع تعقیب کرده است.

تبدیل مجازات

شیرینیهای رنگ‌باخته ازدواج

در رای دادگاه مجازات حبس به جزای نقدی تبدیل شده است. تبدیل مجازات در ماده 37 قانون مجازات اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است. علاوه بر این در مواردی نیز تبدیل حبس به جزای نقدی اجباری است. بر اساس بخشنامه‌ محاکم کیفری به تبدیل مجازات حبس کمتر از 6 ماه به تعلیق اجرای مجازات یا به جزای نقدی متناسب یا مجازات تعزیری و اجتماعی دیگری ملزم هستند.

بخشنامه شماره 3294/84/1 مورخ 19/3/1384 به مراجع قضایی سراسر کشور مقرر کرده است: «از آنجایی که ماده 22 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و ماده 3 قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب 9 دی‏ ماه 1382 به قضات دادگاه این امکان را داده است تا با ملاحظه خصوصیات جرم و مجرم و دفعات ارتکاب، در موقع صدور حکم از مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق و مجازات‌های تکمیلی و تبدیلی استفاده کنند و مجازات حبس تعزیری را به مجازاتی از نوع دیگر که مناسب‏‌تر به حال متهم باشد، تبدیل کنند، از این‏‌رو اقتضا دارد دادگاه‏‌های صادرکننده احکام کیفری، به جای مجازات‌های حبس خصوصا حبس‌های کوتاه‌مدت کمتر از 6 ماه که امکان اجرای برنامه‏‌های اصلاحی و تربیتی در زندان‌ها وجود ندارد به تعلیق اجرای مجازات این‏‌گونه حبس‏‌ها و یا به جزای نقدی متناسب (به تناسب وضعیت مالی متهم تا به واسطه عجز منجر به حبس وی نشود) و یا مجازات تعزیری و اجتماعی دیگری تبدیل کنند تا از محبوس شدن بی‏‌ثمر افراد، تراکم بیش از حد زندانی در زندان‌ها و مفاسد احتمالی جلوگیری شود.»

همچنین نظریه 8608/‌7- 17/11/1383 اداره کل امور حقوقی قوه قضاییه مقرر کرده است: استفاده از مقررات ماده 3 قانون نحوه وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین در مقام تبدیل جزای نقدی صرفا مربوط به تبدیل مجازات حبس به جزای نقدی به نحو اجباری یا اختیاری است و ارتباطی به تخفیف که در اختیار دادگاه است ندارد.

بندهای اول و دوم و سوم ماده 3 قانون مرقوم راجع است به تبدیل حبس تعزیری به جزای نقدی از طرف دادگاه یا هر مرجع قضایی که بر اساس اختیار قانونی به صدور حکم مبادرت می‏کند. این تبدیل با آنچه در ماده 22 قانون مجازات اسلامی به عنوان تخفیف آمده، متفاوت است.

با توجه به آنچه گفته شد ترک انفاق و عدم ثبت نکاح هر دو جزو جرایم تعزیری هستند که با وجود تصویب قانون خانواده و قانون مجازات جدید تغییری در شرایط آن ایجاد نشده است.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----