هر نوع ارتباط بین انسانها به نوعی قرارداد محسوب میشود. بعضی از قراردادها آشکار، مکتوب، و رسمی هستند و برخی دیگر ضمنی و غیر رسمی. مثلاً قرارداد وکالت قراردادی مکتوب است اما ارتباط بین معلم و شاگرد، ولی و فرزند، یا همسران، بر اساس یک قرارداد غیر رسمی اما روشن تعیین میشود، و حقوق و تکالیف و انتظارات کاملاً واضحی بین طرفین وجود دارد.
عقد قرارداد در مشاوره نیز پدیده رایجی است. مراجع در حوزهای از زندگی خود مشکلی دارد و برای رفع آن به مشاور یا روانشناس مراجعه مینماید. از آنجا که تغییر در عادات و رفتارهای انسانها فرایندی تدریجی و زمانبر است، تعداد جلسات مشاوره نیز با توجه به نوع مشکل ممکن است به درازا انجامد. لذا برای مشاوران و مراجعان، مفید است که با نظام قراردادی روی اهداف خود کار کنند. چنین نظامی به طرفین اجازه میدهد که از قبل هدف مشاوره، مراحل و برنامهی رسیدن به هدف، زمانبندی مشخص، و تکالیف طرفین را مشخص نموده و مطابق آن عمل نمایند. می توان برای پایبندی به قرارداد و انجام تکالیف، نظام پاداش و تنبیهی را نیز مشخص نمود. این قراردادها به مراجعان کمک میکند که در تعیین مسیر مشاوره و ارزیابی تغییرات شرکت جویند و آنها را تحریک میکند تا دقیقتر وارد عمل شده و از هر گونه ابهام و سهلانگاری بپرهیزند.
فواید قرارداد مشاوره:
۱. از اهدافی که مشاور و مراجع در تلاش برای رسیدن به آنها موافقت کردهاند سند مکتوب ارائه میدهد و نحوه عمل را مشخص میسازد.
۲. حالت رسمی قرارداد و محدودیت زمانی آن برای مراجعانی که بیشترشان دوست دارند کارهای امروز را به فردا محول کنند به صورت انگیزه عمل میکند.
۳. اگر قرارداد به قسمتهای قابل تعریف تقسیم شود به مراجع این احساس دست خواهد داد که مشکل قابل حل است.
۴. قرارداد، مسئولیت ایجاد تغییر را بر عهده مراجع میگذارد. بنابراین میتواند به مراجع قدرت دهد، و او را در مقابل محیط فعالتر سازد، و وی را مجبور سازد که مسئولیت رفتارهای خود را بر عهده گیرد.
۵. نظام قراردادی، تعداد جلساتی که برگزار خواهد شد و برنامه هر جلسه را دقیقاً مشخص میکند، و با این کار هر دو طرف را مطمئن میسازد که برنامه درمانی تا انتها ادامه خواهد یافت.
نکات مهم در افزایش اثربخشی قرارداد:
۱. تفهیم این مطلب که هدف از مشاوره «کار کردن» است. اکثر مراجعان انتظار دارند مشاور برای آنها کاری انجام دهد، نه این که خودشان تلاش نمایند تا تغییری در زندگی خود ایجاد نمایند.
۲. هدف قرار دادن تغییر رفتار مراجع. رفتار موضوعی است عینی، قابل مشاهده، و قابل اندازهگیری.
۳. دقت در عینی نوشتن قرارداد. مشاور باید در نوشتن قرارداد دقت کند و اجازه ندهد که کلمات شبهه انگیز مثل سعی کردن و یا شاید در آن بکار رود. اینها کلماتی هستند که معانی دقیق و مشخص ندارند و میتوانند در تداوم صحیح روند مشاوره اختلال ایجاد نمایند.
۴. تلاش در تعیین دقیق انگیزه و خواسته مراجع. در مشاوره معمولاً آن چیزی که افراد میگویند همان چیزی نیست که میخواهند. همچنین بسیار شایع است که افراد از مشکلی در زندگی خود رنج میبرند اما متوجه علت و دلیل واقعی آن نیستند. یا از پذیرفتن اشکالات خود که منجر به بروز مشکل شده است امتناع میورزند.
۵. عینی بودن اهداف مشاوره. هدفی عینی است که وقتی تحقق مییابد، کاملاً روشن و قابل اندازهگیری بوده و باعث آگاهی طرفین از آن شود.
۶. قرارداد امری پراگماتیک یا عملگرا است. بصیرت و آگاهی به تنهایی اقدام به عمل را موجب نمیشود. این که مشاور به مراجع بگوید اشکال کار در کجاست مشکلی را حل نمینماید. بنابراین باید قرارداد را طوری بست که تغییر در رفتارها، افکار، یا احساسات مراجعان را تقویت کند.
معایب نظام قراردادی:
۱. مشاوران نمیتوانند مراجعان را مجبور کنند که پای قرارداد بایستند.
۲. برخی از مشکلات مراجعان در قالب قرارداد نمیگنجد. مثلاً مراجعی که برای پیدا کردن دوستان جدید قرار بر توسعه روابط اجتماعی گذاشته است، نمیتوان حتماً برایش تضمین کرد که این رفتار جدیدش به پیدا کردن دوست خواهد انجامید.
۳. نظام قرارداد بیشتر بر رفتار بیرونی تمرکز دارد. بنابراین ممکن است حتی در صورت موفقیت مراجع به انجام موارد مذکور در قرارداد، وی به بصیرت و تغییر در ادراک نرسیده باشد.
۴. قرارداد در ابتدا بسیار جذاب است اما ممکن است بعد از مدتی خسته کننده جلوه کند.