شواهد زیادی در مورد اثربخشی مداخلات تغذیهای و ورزشی وجراحی دردرمان چاقی وجود دارد. با این وجود، درصد قابل توجهی از افراد با وجود دریافت توصیههای تغذیهای و ورزشی، در برنامههای کاهش وزن، با شکستهای درمانی مواجه میشوند. چرا؟ به نظر میرسد بایستی پاسخ این معما را در جنبههای روانشناختی چاقی جستجو کرد. مشکلات روان شناختی افراد چاق متغیر است و شخصیت خاصی وجود ندارد که همراه با چاقی باشد. برخی بیماران ممکن است تحت درمان روان تحلیلی بینش گرا کاهش وزن پیدا کنند. رایج ترین مداخلات روان شناختی عبارتند از:
مصاحبهی انگیزشی
کمک به مراجع به منظور افزایش انگیزه در جهت: حفظ وزن، در افرادی که قبلا اضافه وزن داشتند و الان وزن خود را کاهش دادهاند؛ کاهش وزن، در افرادی که نسبت به تغییر وزن تردید دارند و یا باورشان به توانایی خودشان در کاهش وزن کم است. در واقع این مداخله، مکمل اقدامات متخصصان تغذیه و طب ورزشی است و میزان پیروی بیماران را از توصیههای متخصصان افزایش میدهد.
مداخلات رفتاری
تغییر رفتار موفق ترین روان درمانی است و روش انتخابی محسوب می شود. به بیماران یاد داده می شود که نشانه های بیرونی مربوط به خوردن را شناسایی کنند و غذای مصرفی در شرایط خاص نظیر هنگام رفتن به سینما یا تماشای تلوزیون یا در جریان برخی حالات هیجانی خاص نظیر اضطراب یا افسردگی را یادداشت کنند. بیماران می آموزند الگوهای تغذیه ای جدیدی پدید آورند (نظیر آهسته غذا خوردن، خوب جویدن غذا، مطالعه نکردن هنگام صرف غذا و غذا نخوردن در موقعیت های غیر نشسته). درمان های شرطی سازی عامل و گروه درمانی نیز موفقیت آمیز بوده اند.
مداخلات شناختی
شناسایی و چالش با افکار منفی که مانع پیشرفت برنامهی کاهش وزن هستند.
آموزش روانی
آموزش و دادن اطلاعات درباره چاقی و عوامل مؤثر بر آن، نقطه تنظیم و تطابق سوخت و سازی روشهای درمان چاقی، رژیم گرفتن، و اثرات آن بر خلق، رفتار و وضعیت جسمانی، افزایش پذیرش خود، تصویر بدنی و عزت نفس، عوارض چاقی شدید، روشهای کاهش استرس و فعالیتهای جایگزین.
-----» سایر مطالب مرتبط «-----