دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۱۸۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

سبب شناسی چاقی را چنین خلاصه می‌کنند: ژن‌ها تفنگ را پر می‌کنند و محیط ماشه را می‌چکاند. از عوامل غیرژنتیکی می‌توان به عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی اشاره کرد. این افراد ممکن است از لحاظ هیجانی دچار اختلال باشند و به علت دسترسی به مکانیسم پرخوری در محیط، یاد گرفته باشند که از پرخوری به عنوان وسیله‌ای برای مدارا با مشکلات روان شناختی استفاده کنند. گفته می‌شود طبقه‌ی اجتماعی و عوامل فرهنگی در چاقی دخالت دارند. در کشورهای توسعه یافته زنان طبقات پایین اجتماع چاق‌تر از زنان طبقات بالای اجتماع هستند. اما در زمینه‌ی علل روانشناختی چاقی مباحث گسترده‌ای مطرح شده است. با جمع‌بندی پیشینه‌ی نظریه‌ها و یافته‌های پژوهشی می توان گفت برخی از علل روانشناختی چاقی عبارتند از:

  • جایگزین نمودن لذت پرخوری در مقابل مشکلات غیرقابل تحمل زندگی.
  • پرخوری به عنوان یک علامت ناشی از بیماری‌های عمده‌ای از قبیل افسردگی.
  • پرخوری به عنوان یک نوع اعتیاد به غذا.
  • پاسخدهی به نشانه‌های غذا. افراد چاق بیشتر از افراد عادی تحت تأثیر نشانه‌هایی از قبیل منظره، بوی خوش و طعم غذا هستند. حتی گوش دادن به توصیف غذایی که دهان را به آب می‌اندازد، در شرایط مساوی افراد چاق را بیش از افرادی که وزن طبیعی دارند به خوردن وامی‌دارد.
  • برانگیختگی هیجانی. ظاهراً هرگونه برانگیختگی هیجانی مصرف غذا را در بعضی از افراد چاق افزایش می‌دهد.
  • استرس. استرس خوردن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اثر استرس روی افراد مختلف متفاوت است. حدود نیمی از افراد تحت استرس پرخوری می‌کنند و در نیمی دیگر خوردن کاهش می‌یابد. در حالی که به نظر می‌رسد مردان در شرایط استرس کمتر می‌خورند ولی زنان بیشتر به خوردن روی می‌آورند.
  • شخصیت مستعد به چاقی. تحقیقات اخیر وجود یک شخصیت مستعد به چاقی را مطرح کرده‌اند، که مشخصه آن وابستگی و آمادگی به داشتن عواطف منفی از قبیل اضطراب و افسردگی است.

رابطه‌ی مشابهی بین چاقی، جنسیت و اقدام به خودکشی دیده شده است. زنان چاق در معرض افزاش خطر هستند و در مردان چاق میزان خطر کاهش می‌یابد. مدارک موجود همچنان نشان می‌دهد که در مقایسه با نمونه‌های جامعه، اضطراب و افسردگی در افراد چاقی که در جستجوی کمک‌های بالینی هستند، بیشتر دیده می‌شود. زنان چاق، نسبت به مردان چاق، بیشتر در معرض اضطراب و افسردگی هستند. زنان چاقی که دارای زمینه‌های اقتصادی - اجتماعی بالاتری هستند، نسبت به زنانی که دارای زمینه‌ی اقتصادی اجتماعی پایین‌تر هستند، بیشتر در معرض خطر هستند. در یک پژوهش نیز افسردگی پیش‌بینی کننده‌ی شروع چاقی در یک سال بعد بوده است. افزون بر سن عوامل واسطه‌ای دیگری نیز وجود دارند که با افسردگی و چاقی مرتبط هستند. برخی از این عوامل عبارتند از: شدت وضعیت چاقی، جنسیت، وضعیت اقتصادی - اجتماعی، میزان مذمت و بدنامی چاقی (به ویژه در فرهنگ غرب) و تمایل شدید افراد چاق به خوردن در پاسخ به هیجانات منفی. اما خطر سلامتی روانشناختی، در زمانی که چاقی با بیماری‌های مزمن دیگر همراه باشد، زمینه را برای مشکلاتی که در همه انواع معلولیت‌ها متداول است مهیا می‌سازد. اگر شرایط اجتماعی همراه با مذمت و بدنامی باشد، پیامدهای آن به ویژه روی عزت نفس نیز اثر می‌گذارد. اگرچه شواهد درباره ارتباط اختلالات روانی با چاقی متناقض است، اما بعضی از مطالعات نشان داده‌اند در افراد چاق شیوع اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلالات اضطرابی و اختلال پرخوری درمقایسه با جمعیت عمومی به طور معنی‌داری بالاتر است. این مسائل هزینه‌های سنگینی را به جامعه تحمیل می‌کنند.
برخی افراد چاق وقتی عاشق می‌شوند به میزان زیادی وزن از دست می‌دهند و وقتی معشوقشان را از دست می‌دهند دوباره افزایش وزن پیدا می‌کنند. به نظر می‌رسد الگوهای عادتی خوردن بسیاری از افراد چاق مشابه الگوهای چاقی تجربی باشد و به‌خصوص در این زمینه مختل شدن سیری معضل مهمی است. به نظر می‌رسد افراد چاق در محیط خود نسبت به نشانه‌های غذا و خوشمزگی آن حساسیت غیر ارادی دارند و در صورت دسترسی به غذا قادر به توقف خوردن نیستند. برخی از آن‌ها قادر نیستند بین گرسنگی و انواع ملالت‌های دیگر افتراق قائل شوند.

پیامدهای روانشناختی چاقی
به نظر می‌رسد که چاقی به خصوص چاقی شکمی احتمال ابتلا به آلزایمر را ۲ برابر افزایش می‌دهد. ارتباط بین چاقی و افسردگی به چند دلیل پذیرفتنی است. ابتدا، به دلیل این‌که برخی از بیمارانی که اضافه وزن دارند به دلیل طرز برخورد اجتماع با مسأله‌ی چاقی بیشتر مستعد افسردگی می‌باشند. این افراد از حضور در جوامع نیز به همین دلیل خودداری کرده و اعتماد به نفس خود را از دست داده که آن نیز خود روند افسردگی را تشدید می‌نماید. از طرف دیگر عدم حضور این افراد در جامعه معمولا منجر به عدم تحرک بیشتر و استعداد بیشتر ابتلا به چاقی خواهد بود. در ضمن، ارتباط افسردگی و اضطراب با اشتها ارتباطی گاه متناقض می‌باشد، به این صورت که افسردگی می‌تواند موجب کاهش اشتها و کاهش وزن در برخی افراد شود، در حالی‌که برخی دیگر، به‌ویژه افراد چاق، در هنگام افسردگی، یا اضطراب، بیشتر غذا خورده و اضافه وزن بیشتری پیدا می‌کنند. نتایج مطالعات دیگر تأکید دارد که بیماری‌های مزمن از قبیل دیابت و چاقی نیز خود از فاکتورهای خطر افسردگی محسوب می‌شوند. لذا بر این اساس باید تأکید کرد که اختلالات خلقی و اضطراب و بیماری‌های مزمن متابولیک از قبیل چاقی و نیز عادات ناصحیح زندگی از قبیل کم‌تحرکی و مصرف سیگار در یک سیکل معیوب دو طرفه قرار دارند که در درمان هر کدام از آنها بایستی به طرف دیگر نیز توجه کافی کرد.
نداشتن خودتنظیمی کافی در رفتار، باعث شده که این افراد مهارت کافی برای مقابله با استرس نداشته باشند و درمواجهه با کوچک‌ترین استرس و تنشی، به جای مقابله منطقی با آن، به پرخوری و بدخوری یا مصرف الکل و سیگار بپردازند و این، ‌موجب بروز مشکلات جسمی هم برای آن‌ها می‌شود. برخی مطالعات نیز پیش از این از رابطه بین بیماری‌های روانی و چاقی، البته در نوجوانان، حکایت داشتند. در یکی از این مطالعات که سال گذشته در همین نشریه منتشر شده، مشخص شده بود نوجوانانی که اضافه‌وزن دارند، ممکن است بیش از دیگران در بزرگسالی افسرده شوند. محققان علت این اختلالات را، آن هم بعد از گذشت ۲۰ سال، این طور توجیه کرده‌اند که بچه‌های چاق، معمولا از طرف هم‌سن‌ و سال‌هایشان طرد می‌شوند و به بازی گرفته نمی‌شوند. که این می‌تواند با مشکلات رفتاری و کاهش عزت نفس همراه باشد. برخی از آن‌ها هم انگ‌ها و برچسب‌ها و اسم‌های تمسخرآمیز از طرف دوستان‌شان دریافت می‌کنند. این‌ها همه در بچه‌هایی که زمینه مستعد دارند، می‌تواند موجب بروز اختلالات افسردگی و اضطراب شود. علت این رابطه دوجانبه، هرچه که باشد، تاکید دوباره‌ای است بر نقش تغذیه سالم و ورزش در سلامت جسم و روان افراد در هر سن و سالی هم‌چنین نشان می‌دهد که نمی‌توان جسم و روان و کارکرد مناسب هر یک از آن‌ها را از دیگری جداگانه بررسی کرد. نمی‌توان سلامت روانی کاملی داشت، وقتی که جسم در شرایط سالمی قرار ندارد. به همین علت اگر هم از عوارض جسمی بیماری‌های گوناگون بتوان صرف‌نظر کرد یا جلوی آن‌ها را گرفت، باید نگران این گونه عوارض آشکار و پنهان این بیماری‌ها بود.

اختلالات خوردن

نوعی اختلال در نحوه‌ی غذا خوردن که از حالت طبیعی خارج شده است مثلاً نخوردن غذا به اندازه‌ی کافی، خوردن غذا بیش از اندازه یا استفاده از مسهل یا استفراق عمدی تعریف می‌شوند. این اختلالات شامل افکار و رفتارهای کنترل نشده‌ای هستند که الگوهای بیمار گونه‌ی غذا خوردن را القا می‌کنند. افراد مبتلا به این اختلالات تصویر غیر واقعی و تحریف شده از بدن خود دارند. در این زمینه تا کنون دو اختلال، توسط انجمن روانپزشکی آمریکا تعریف شده است. بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی.

بی‌اشتهایی عصبی (آنورکسیا نوروزا)
وجه مشخصه‌ی این اختلال عبارت است از رفتار ارادی و هدفمند در جهت از دست دادن وزن، کاهش وزن، اشتغال ذهنی با وزن بدن و غذا، الگوهای خاص و عجیب مربوط به غذا، ترس شدید از افزایش وزن، اختلال تصویر بدن و قطع قاعدگی. در این شرایط فرد علی رغم لاغری زیاد تصور اشتباهی از بدن خود دارد و خود را چاق تر از حد طبیعی و واقعی خود می‌داند . احتمال وقوع این بیماری در زنان به ویژه در سن ۳۰ - ۱۳ سالگی بیست برابر مردان بوده و بیشتر درهنرپیشه‌ها و مدل‌ها دیده می‌شود. میزان شیوع این اختلال بین زنان ۷/۳ - ۰/۵٪ است. در بین اختلالات روانی شناخته شده، بی‌اشتهایی عصبی بالاترین میزان مرگ و میر را دارد و مرگ و میر در ۱۸ - ۵٪ بیماران دیده می‌شود.

پرخوری عصبی (بلمیا نوروزا)
این اختلال شایع‌تر از بی‌اشتهایی عصبی بوده و عبارت است از خوردن غذا بیشتر از آن‌چه که افراد در شرایط و مدت مشابه می‌خورند و با احساس قوی از دست دادن کنترل و به دنبال آن استفراغ عمدی، استفاده از ملین، روزه گرفتن یا ورزش شدید برای جلوگیری از وزن گرفتن. سن شروع این اختلال در دوره‌ی نوجوانی دیرتر از سن شروع بی‌اشتهایی عصبی است. این اختلال حتی ممکن است در اوایل جوانی آغاز شود اکثر افراد مبتلا به این اختلال وزن طبیعی دارند اما گاهی ممکن است در افراد چاق نیز دیده شود. در افراد مبتلا به این اختلال، اختلالات اضطرابی، و افسردگی دیده می‌شود.

انواع دیگر اختلالات خوردن
اختلالاتی نیز هستند که نمی‌توان علائم آنها را با دو اختلال گفته شده مطابقت داد. در این موارد فرد برخی از علائم یک اختلال و برخی از علائم اختلالات دیگر را دارد. به عنوان مثال ممکن است فرد پرخوری داشته باشد و از روش‌های غیر طبیعی برای کاستن وزن استفاده کند، اما شدت علائم و تناوب این کارها به حدی نباشد که به عنوان پرخوری عصبی در نظر گرفته شود. ممکن است فرد مقادیر زیادی مواد غذایی را بجود و بدون بلع غذا آنها را بیرون بریزد. این موارد نیز اختلال خوردن به حساب می‌آیند. ممکن است فرد وزن طبیعی داشته باشد اما علائم بی اشتهایی عصبی را داشته باشد. مثلا فردی که وزن طبیعی دارد اما به تازگی محدودیت‌های غذایی شدید و غیر منطقی برای خود در نظر گرفته است نیز اختلال خوردن دارد.

خوردن افراطی
خوردن افراطی نیز اختلالی است که در آن فرد بدون اینکه سعی در کاهش وزن داشته باشد و نگران وزن خود باشد، به صورت افراطی و کنترل نشده غذا می‌خورد.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

شواهد زیادی در مورد اثربخشی مداخلات تغذیه‌ای و ورزشی وجراحی دردرمان چاقی وجود دارد. با این وجود، درصد قابل توجهی از افراد با وجود دریافت توصیه‌های تغذیه‌ای و ورزشی، در برنامه‌های کاهش وزن، با شکست‌های درمانی مواجه می‌شوند. چرا؟ به نظر می‌رسد بایستی پاسخ این معما را در جنبه‌های روانشناختی چاقی جستجو کرد. مشکلات روان شناختی افراد چاق متغیر است و شخصیت خاصی وجود ندارد که همراه با چاقی باشد. برخی بیماران ممکن است تحت درمان روان تحلیلی بینش گرا کاهش وزن پیدا کنند. رایج ترین مداخلات روان شناختی عبارتند از:

مصاحبه‌ی انگیزشی
کمک به مراجع به منظور افزایش انگیزه در جهت: حفظ وزن، در افرادی که قبلا اضافه وزن داشتند و الان وزن خود را کاهش داده‌اند؛ کاهش وزن، در افرادی که نسبت به تغییر وزن تردید دارند و یا باورشان به توانایی خودشان در کاهش وزن کم است. در واقع این مداخله، مکمل اقدامات متخصصان تغذیه و طب ورزشی است و میزان پیروی بیماران را از توصیه‌های متخصصان افزایش می‌دهد.

مداخلات رفتاری
تغییر رفتار موفق ترین روان درمانی است و روش انتخابی محسوب می شود. به بیماران یاد داده می شود که نشانه های بیرونی مربوط به خوردن را شناسایی کنند و غذای مصرفی در شرایط خاص نظیر هنگام رفتن به سینما یا تماشای تلوزیون یا در جریان برخی حالات هیجانی خاص نظیر اضطراب یا افسردگی را یادداشت کنند. بیماران می آموزند الگوهای تغذیه ای جدیدی پدید آورند (نظیر آهسته غذا خوردن، خوب جویدن غذا، مطالعه نکردن هنگام صرف غذا و غذا نخوردن در موقعیت های غیر نشسته). درمان های شرطی سازی عامل و گروه درمانی نیز موفقیت آمیز بوده اند.

مداخلات شناختی
شناسایی و چالش با افکار منفی که مانع پیشرفت برنامه‌ی کاهش وزن هستند.

آموزش روانی
آموزش و دادن اطلاعات درباره چاقی و عوامل مؤثر بر آن، نقطه تنظیم و تطابق سوخت و سازی روش‌های درمان چاقی، رژیم گرفتن، و اثرات آن بر خلق، رفتار و وضعیت جسمانی، افزایش پذیرش خود، تصویر بدنی و عزت نفس، عوارض چاقی شدید، روش‌های کاهش استرس و فعالیت‌های جایگزین.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


در ۱۹۹۸، مؤسسه‌ی ملی قلب، ریه و خون دستورالعمل‌هایی را در مورد شناسایی، ارزیابی و درمان اضافه وزن و چاقی در بالغین انتشار داد. دستورالعمل‌ها، افزایش وزن را به‌صورت اندکس توده بدن (BMI) بین ۲۵ و kg/m2 ۹/۲۹ و چاقی را به‌صورت ۳۰ kg/m2 BMI یا بیشتر معین کرد. شیوع افزایش وزن در ایالات متحده از دهه ۱۹۶۰ کاملاً ثابت باقی مانده است _ به‌جز در کودکان، که در آن‌ها افزایش یافته است در حالی‌ که شیوع چاقی صراحتاً افزایش یافته است. تقریباًدو سوم جمعیت بالغ آمریکا اکنون دارای اضافه وزن یا چاق تخمین زده می‌شوند.


بیماری‌های پاتولوژیک مرتبط با افزایش وزن و چاقی

افزایش وزن و چاقی ریسک بیماری و مرگ و میر ناشی از بیماری‌های مختلف را افزایش می‌دهد. افراد چاق در مقایسه با افراد با وزن طبیعی بیش از دو برابر احتمال فشار خون دارند. سطوح کلسترول HDL در محدوده‌ی پایین دو تا سه برابر در افراد چاق در مقایسه با افراد با BMI کمتر از kg/m2 ۲۵ معمول‌تر است.

به‌علاوه، بالغین با BMI بیشتر از kg/m2۴۰ هفت برابر بیشتر افزایش ریسک دیابت تیپ ۲ در مقایسه با افراد با وزن طبیعی دارند. این افزایش در ریسک هایپرتانسیون، دیس لیپدمی، و دیابت تیپ ۲ به افزایش گسترش بیماری و مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی در بیماران چاق کمک می‌کند. Cholelithiasis، کوله سیستیت، و کوله سیستکتومی در افراد چاق در مقایسه با افراد با وزن طبیعی معمول‌تر است.

به جرأت می‌توان گفت هم افراد با اضافه وزن و هم چاق به‌واسطه‌ی افزایش فشار بر مفاصل تحمل کننده وزن در افزایش ریسک استئوآرتریت قرار دارند. افزایش وزن بدن یک ریسک فاکتور برای نقرس و هایپراورسمی است. آپنه خواب نیز در افراد با BMI بیشتر از kg/m2۳۰ معمول تر است. توصیف ارتباط بین اضافه وزن و سرطان‌های مختلف به‌واسطه‌ی عوامل گیج کننده‌ای از قبیل غلبه به سمت رژیم‌های با چربی بالا در افراد چاق یا با افزایش وزن مشکل است. سرطان‌هایی که در ارتباط با چاقی معمول‌ترند، تنظیم شونده با هورمون هستند و شامل سرطان‌های سینه، پروستات و اندومتر هستند.

سرطان روده بزرگ نیز با چاقی مرتبط است.

انتخاب‌های درمانی برای افزایش وزن و چاقی

از دست دادن وزن هنگامی به‌دست می‌آید که انرژی مصرفی بیش از انرژی دریافتی باشد. بیش‌ترین دستورالعمل‌ها مدافع رژیم غذایی و ورزش به عنوان درمان خط اول جهت کنترل اضافه وزن و چاقی هستند. در حالی‌که روش‌های رژیم غذایی تنها، نسبت به روش‌های ورزش تنها موفقیت بیشتر نشان داده‌اند، ترکیب هر دو بهترین است. ورزش در ابقاء طولانی مدت وزن بدن مفید است. رفتار درمانی، در ترکیب با دیگر روش‌ها نیز در تلاش‌های کوتاه مدت کاهش وزن مفید نشان داده‌اند. یک آزمایش اخیر نشان داد که بالغین چاق که به صورت تصادفی جهت درمان با داروی ضد چاقی سیبوترامین به اضافه ۳۰ جلسه مشاوره تغییرات در شیوه زندگی که توسط روان‌شناسان آموزش دیده انجام شده بود در طی یک دوره یک ساله بیش از دو برابر نسبت به بیمارانی‌که سیبوترامین به تنهایی دریافت می‌کردند، نشان داد وزن از دست دادند.

بیمارانی‌ که مشاوره تغییرات در شیوه زندگی را به تنهایی یا سیبوترامین به اضافه مشاوره مختصر در زمینه تغییرات در شیوه زندگی را دریافت می‌کردند، مقدار متوسطی وزن ازدست دادند. پاورقی عکس: داروهای کاهنده وزن می‌توانند به رده بندی‌های وسیع تفکیک شوند: سرکوب‌گرهای اشتها/ افزایش دهنده‌های سیری/ عوامل ایجاد کننده حرارت و مهارکننده‌های هاضمه. فارماکوتراپی باید برای بیماران چاقی که حداقل یک آزمایش شش ماهه‌ی رژیم غذایی، فعالیت فیزیکی و رفتار درمانی را با نتایج ناموفق تلاش کرده‌اند، نگه داشته شود. به علاوه، دارو درمانی نباید به عنوان روش انحصاری کنترل وزن به‌کار رود.

دستورالعمل‌های NHLBI مصرف دارو درمانی را برای افراد با kg/m2۳۰ BMI یا بالاتر که هیچ بیماری همراهی ندارند، همین‌طور برای افراد با kg/m2۲۷ BMI یا بالاتر که بیماری‌های همراه خاصی از قبیل فشار خون بالا، دیس لیپدمیا، بیماری عروقی قلب، دیابت تیپ ۲، یا آپنه خواب دارند، توصیه می کند. انجمن داروسازی آمریکا همین معیار را در پروتکل کنترل وزن خود استفاده می‌کند.

داروها برای درمان چاقی به رده بندی‌های وسیع متعددی تفکیک می شوند: سرکوب کننده‌های اشتها/ بالا برنده‌های احساس سیری، عوامل مولد حرارت و مهار کننده‌های هاضمه (جدول ۱ را نگاه کنید).

عوامل آدنرژیک عمل کننده مرکزی، عوامل سروتونرژیک، و عامل آدنرژیک _ سروتونرژیک سیبوترامین اساساً اشتها را کاهش می‌دهند یا سیری را از طریق تنظیم نوروترنسمیتر افزایش می‌دهند. مکانیسمی که توسط آن آنتاگونیست‌های گیرنده کانابینوئید اشتها را تنظیم می‌کنند در حال مطالعه هستند. عوامل مواد حرارت مصرف انرژی را با تولید حرارت بدن افزایش می‌دهند. مهارکننده‌های هاضمه مستقیماً دستگاه گوارش را با مسدود کردن جذب برخی ترکیبات رژیم غذایی از قبیل چربی، تحت تأثیر قرار می‌دهند.موفق‌ترین تکنیک برای درمان طولانی مدت چاقی مرضی جراحی است.

بیماران بدون بیماری‌های همراه که kg/m2۴۰ BMI و بالاتر دارند کاندیدهایی برای جراحی چاقی در نظر گرفته می‌شوند. بیماران با kg/m2۳۵-۴۰ BMI که بیماریهای همراه با ریسک بالا دارند نیز کاندید هستند. برای بسیاری از افراد، جراحی چاقی منجر به کاهش وزن برجسته همین‌طور برگشت یا بهبود دیابت تیپ۲، هایپرلیپدمیا، فشار خون بالا و آپنه انسدادی خواب می‌گردد.

داروهای نسخه ای تایید شده توسط FDA برای کاهش وزن

داروهای متعددی برای درمان کوتاه مدت اضافه وزن و چاقی در دسترس هستند؛ هرچند، افزایش تاکید بر نتایج سوء چاقی، همین‌طور نگرانی در مورد اینکه بیشترین افرادی‌که به میزان قابل توجهی وزن از دست می‌دهند احتمال به‌دست آوردن بیشتر یا همه وزن ازدست داده را دارند، منجر به افزایش کاربرد درمان طولانی مدت شده است. به طور رایج، ارلی استات و سیبوترامین تنها داروهای نسخه‌ای در دسترس تجویز شده برای کاهش وزن هستند که تایید FDA را برای کاربرد طولانی مدت دارند (به عنوان مثال، بیش از سه ماه).

سیبوترامین

سیبوترامین، یک مهارکننده‌ی باز جذب سروتونین _ نوراپی نفرین، بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین و به میزان ضعیفی بازجذب دوپامین را مهار می‌کند. این دارو ممکن است اثرات مولد حرارت داشته باشد. دارو به خوبی جذب می‌شود و دوز معمول روزانه mg۱۰ است. به نظر می‌رسد که پتانسیل سوء مصرف دارو پایین باشد. بررسی‌های سیستمیک متعدد یا متاآنالیز از آزمایشات تصادفی کنترل شده با پلاسبو سیبوترامین برای کاهش وزن، با یک دوره مطالعه حداقل ۱۲ماه، چاپ شده است. روی هم رفته، یافته‌ها نشان داده‌اند که در طول یک دوره یک‌ساله، بیماران دریافت کننده سیبوترامین ۴ تا ۵ کیلوگرم بیش از بیمارانی‌که پلاسبو دریافت می‌کردند وزن ازدست می‌دهند. بیش‌ترین ازدست دادن وزن در طی شش ماه اول رخ می‌دهد، و ادامه دادن دارو به نگهداری کاهش وزن در ماه ۲۴ کمک می کند.

کاهش سطوح کلسترول توتال و LDL میان بیمارانی‌که سیبوترامین مصرف می‌کردند و آنهایی‌که پلاسبو مصرف می‌کردند مشابه بوده است. در بیمارانی‌که سیبوترامین دریافت می‌کنند، سطوح کلسترول HDL تمایل به افزایش در حدود mg/dl۱-۵ دارند و سطوح تری‌گلیسرید احتمال کاهش تا mg/dl۲۰ را دارند. سیبوترامین هم‌چنین به عنوان درمانی برای کاهش وزن در بیماران با دیابت تیپ ۲ مطالعه شده است. یافته‌ها نشان داده‌اند که در میان بیمارانی‌که سیبوترامین مصرف می‌کنند، افراد با دیابت تیپ۲ تمایل به از دست دادن وزن کمتری نسبت به افراد بدون دیابت تیپ۲ دارند؛ هرچند، روی هم رفته، بیماران دیابتی که سیبوترامین مصرف می‌کنند احتمال از دست دادن وزن بیشتری نسبت به آنهایی‌که پلاسبو مصرف می‌کنند، دارند. یک متاآنالیز از مطالعات ۲۶-۱۲ هفته، کاهش ۷/۰٪ در سطوح هموگلوبین گلیکوزیله و کاهش mg/dl۳۸ در سطوح گلوکز ناشتا را نشان داد.

هرچند، مطالعاتی که در این متاآنالیز هستند تغییر پذیری وسیعی را ثابت کردند. یک متاآنالیز دیگر کاهش‌های نسبتاً کمتری ثابت کرد. سیبوترامین مقاومت به انسولین را در بیماران با یا بدون دیابت کاهش می‌دهد.آزمایشات بالینی متعددی سیبوترامین را در دوران بلوغ تحقیق کرده اند. دارو برای استفاده در افراد ۱۶ سال و بالاتر تأیید می‌شود. اگر چه سیبوترامین با کاهش قابل توجه وزن همراه شده است، سؤالات در مورد بی‌خطری آن در این گروه سنی باقی می‌ماند.از آنجایی‌که سیبوترامین یک عامل سروتونرژیک است، برخی نگرانی‌هایی در مورد پتانسیل آسیب دریچه قلبی و هایپرتانسیون ریوی وجود دارد. هرچند، سیبوترامین از فن فلورامین و دکس فن فلورامین متفاوت است، چرا که سیبوترامین بازجذب سروتوننی را مسدود می‌کند. به علاوه، مطالعات متعددی نشان داده‌اند که سیبوترامین با تغییرات فشار سرخرگ ریوی یا دریچه ای همراه نیست.عوارض جانبی همراه با سیبوترامین شامل افزایش فشار خون و ضربان قلب است. کاهش فشار خون با کاهش وزن انتظار می‌رود؛ هرچند، بسیاری از بیماران افزایش فشارخونی که وابسته به خصوصیات آدنرژیک سیبوترامین است، دارند. متاآنالیزها افزایش در فشار خون سیستولیک تا mmHg۶ و در فشار خون دیاستولیک تا mmHg۴ نشان داده است.

پیش بینی تاثیر بر فشار خون مشکل است. بنابراین، فشار خون باید در بیمارانی‌که سیبوترامین مصرف می‌کنند مانیتور شود، و افزایش قابل توجه فشار خون ممکن است سبب اجبار در قطع درمان گردد. علی‌رغم پتانسیل افزایش فشار خون، سیبوترامین در بیماران با فشار خون بالا مطالعه شده است.

در بیماران مبتلا به فشارخون که فشار خونشان توسط دیورتیک‌های تیازیدی، مهارکننده‌های ACE، آنتاگونیست‌های گیرنده بتا آدنرژیک، و مسدود کننده‌های کانال کلیسم به خوبی کنترل شده بود، سیبوترامین عموماً با افزایش کم یا بدون افزایش فشارخون تحمل شد. ضربان قلب با یک‌نواختی بیشتری نسبت به فشارخون افزایش یافت.عوارض جانبی معمول دیگر مرتبط با سیبوترامین شامل خشکی دهان، بی‌خوابی، یبوست و سردرد هستند. بیمارانی‌که مهارکننده‌های مونوآمینواکسیداز دریافت می‌کنند نباید سیبوترامین دریافت کنند. سایر موارد منع مصرف شامل افزایش حساسیت، اختلالات مهم در غذا خوردن و کاربرد دیگر سرکوبگرهای مرکزی اشتها هستند. هم‌چنین باید از کاربرد سبیوترامین در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر، نقص قلبی احتقانی، آریتمی، و سکته اجتناب شود. احتیاط در بیماران مبتلا به گلوکوم با زاویه بسته، سابقه تشنج، یا مستعد خونریزی لازم است. سیبوترامین در دوران بارداری یا شیردهی توصیه نمی‌شود. استفاده‌ی هم‌زمان سیبوترامین با دیگر عوامل سروتونرژیک باید به دقت برای بروز سندرم سروتونین مانیتور شود.اگر چه سیبوترامین از دست دادن وزن را تسهیل می‌کند، و مقادیر پایین تر BMI با بیماری و مرگ و میر پایین‌تر همراه هستند، کاهش وزن همراه با سیبوترامین هنوز نشان نداده است که مستقیماً بیماری و مرگ و میر را کاهش می‌دهد. مطالعه نتیجه قلبی عروقی سیبوترامین در آینده‌ای نزدیک این سوال را مورد خطاب قرار خواهد داد.

Orlistat

برای درمان طولانی مدت چاقی تأیید می‌شود. این دارو به صورت برگشت ناپذیر لیپاز معده و پانکراس را مهار می‌کند. این دارو به صورت خوراکی تجویز می‌شود اما بسیار اندک جذب می شود. orlistat در دوز ۱۲۰ میلی گرم سه بار در روز قبل از غذا توصیه شده است. در این دوز، دارو حدود ۳۰٪ جذب چربی غذایی را مهار می‌کند. اگر بیمار وعده غذایی را حذف کند یا یک وعده غذایی بدون چربی مصرف کند، دوز باید منع شود. orlistat با نسخه به شکل کپسول های mg۱۲۰ دردسترس است و برای ورود به بازار به صورت کپسول mg۶۰ بدون نسخه تأیید شده است. ازدست دادن وزن معمولاً با orlistat متعادل‌تر است. متاآنالیز نشان می‌دهد که در طی یک دوره یکساله، درمان با orlistat منجر به از دست دادن وزن متوسط kg۳ یا ۳٪ کاهش بیشتر از وزن اولیه بدن در مقایسه با درمان با پلاسبو می‌شود. اطلاعات از اثر بخشی دو ساله نشان می‌دهد که ۴۰٪ بیماران دریافت کننده orlistat بیش از ۵٪ از وزن اولیه بدنشان را از دست دادند. از دست دادن وزن در طی شش ماهه اول درمان بیشترین بود. اطلاعات نشان می‌دهد که orlistat برای ابقاء کاهش وزن هنگامی‌که همراه با یک رژیم نگهدارنده به دنبال ترکیب دارو و رژیم درمانی داده می‌شود، مفید است. حتی با حداقل مشاوره رژیمی و رفتاری، بیماران درمان شونده با orlistat در یک مراقبت اولیه ۳ تا ۴ کیلوگرم بیش از بیماران درمان شونده با پلاسبو در عرض یک تا دو سال وزن از دست دادند. یک توضیح برای از دست دادن وزن مرتبط با orlistat این است که بیماران می‌آموزند که محتوای چربی رژیم غذایی‌شان را به‌واسطه‌ی عوارض جانبی گوارشی متعادل کنند. در میان بیماران با دیابت تیپ۲، آنان که با orlistat درمان شدند ۴/۰٪ کاهش متوسط بیشتر در سطوح هموگلوبین گلیکوزیله نسبت به بیماران دریافت کننده پلاسبو داشتند. سطوح گلوکز ناشتا خون در بیماران درمان شونده با orlistat حدود mg/dl۱۵ بیش از بیماران درمان شونده با پلاسبو کاهش یافت. در میان افرادی‌که با orlistat درمان شدند، بهبود در حساسیت به انسولین ثابت شده است و مطالعات متعددی کاهش نیاز به درمان هایپوگلایسمی در بیماران مبتلا به دیابت تیپ ۲ را نشان داده‌اند. به‌علاوه، orlistat ممکن است توسعه دیابت تیپ۲ را در بیماران با آسیب تحمل گلوکز جلوگیری کند یا به تأخیراندازد. در مطالعه چهار ساله Xenical در جلوگیری از دیابت در افراد چاق، بیماران با آسیب تحمل گلوکز پایه ۴۲٪ احتمال کمتری در پیشرفت دیابت تیپ۲ داشتند هنگامی‌که با orlistat به اضافه‌ی تغییرات در شیوه زندگی درمان شدند در مقایسه با آنهایی‌که با پلاسبو به اضافه تغییرات در شیوه زندگی درمان شدند.

از دست دادن وزن مرتبط با orlistat سطوح چربی خون را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یک متاآنالیز از مطالعات یکساله نشان داد که سطوح کلسترول تام به میزان ۹ تا mg/dl۱۴ بیشتر در بیماران درمان شده با orlistat در مقایسه با بیماران درمان شونده با پلاسبو کاهش یافت. سطوح کلسترول LDL و HDL به ترتیب، به میزان ۷ تا mg/dl۱۰ و mg/dl۱ بیشتر، در بیماران درمان شده با orlistat کاهش یافت.

در بیماران درمان شده با orlistat در مقایسه با بیماران درمان شده با پلاسبو سطوح تری‌گلیسرید mg/dl۱۸ بیشتر کاهش یافت. کاهش در سطوح کلسترول LDL با orlistat ممکن است وابسته به کاهش وزن باشد، گرچه می‌تواند یک اثر مستقل ناشی از کاهش جذب چربی باشد. برخی مطالعات orlistat را با مهارکننده‌های HMGCOA ردوکتاز ترکیب کردند. یک مطالعه نشان داد که orlistat به اضافه‌ی فلووستاتین ممکن است اثرات سینرژیک بر پروفایل چربی داشته باشد. مطالعه‌ای دیگر کاهش وزن بیشتری با orlistat به اضافه سیمووستاتین در مقابل orlistat تنها نشان داد. کاهش متوسط در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در برخی مطالعات orlistat با مدرک اثبات شده است. این کاهش یافتن ها احتمالاً بواسطه کاهش وزن است. Orlistat برای استفاده در بیماران ۱۲ ساله و بیشتر تأیید شده است.

تأیید این دارو برای استفاده در نوجوانان به میزان زیادی براساس نتایج مطالعه تصادفی دوسوکور orlistat در مقابل پلاسبو بود. تمام بیماران آموزش داده شدند که یک رژیم کم کالری را دنبال کنند، ورزش کنند، و در درمان رفتاری شرکت کنند. پس از یک سال، وزن به میزانkg۵۳/۰ با orlistat در مقابل kg۱۴/۳ با پلاسبو افزایش یافته بود. محیط دور کمر و BMI با orlistat مطلوب‌تر بودند. به علاوه، یک مطالعه کوچک از orlistat در کودکان ۸ تا ۱۲ سال به شدت چاق به این نتیجه رسید که دارو ممکن است برای کاهش وزن هنگامی‌که با درمان رفتاری در این جمعیت به‌کار رود، مفید باشد؛ مطالعه جدی‌تری توصیه شد. جذب ویتامین‌های محلول در چربی ممکن است با تجویز orlistat کاهش یابد. سطوح پایین ویتامین های A، D، E و بتا کاروتن در خون بیمارانی‌که orlistat مصرف می‌کنند نسبت به آنهایی‌که پلاسبو مصرف می‌کنند، معمول‌تر است.

بیمارانی‌که orlistat دریافت می‌کنند باید یک مکمل مولتی ویتامین یک‌بار در روز حاوی ویتامین‌های محلول در چربی مصرف کنند، و این مکمل نباید به فاصله دو ساعت از یک دوز orlistat مصرف شود. به دلیل این‌که دانسیته مواد معدنی استخوان در زنان در طی کاهش وزن قابل توجه مستعد کاهش است، کاهش جذب ویتامین D در طی درمان با orlistat می‌تواند استحکام استخوان را به خطر بیاندازد. در یک مطالعه یک‌ساله، محتوای مواد معدنی استخوان ستون فقرات در ناحیه کمر و کل بدن و دانستیه مواد معدنی استخوانی در طی درمان با orlistat تغییر نکرد، اگر چه مشخصه‌های بازجذب استخوانی افزایش یافت. تداخلات دارویی قابل توجه با orlistat به‌واسطه جذب کم دارو محدود هستند. هرچند، نگرانی راجع به تداخل بین orlistat و وارفارین به دلیل اثرات برجذب ویتامین محلول در چربی K وجود دارد. اگر چه یک مطالعه نشان داد که orlistat در دوز نرمال به میزان قابل توجهی فارماکوکینتیک یا فارماکودینامیک یک دوز واحد mg۳۰ وارفارین را در داوطلبین نرمال تغییر نداد، کاهشی در سطوح ویتامین K با کاربرد orlistat ثابت شده است.

نسبیت نرمال بین المللی باید از نزدیک در بیماران دریافت کننده هر دو داروی orlistat و وارفارین مانیتور شود. Orlistat می‌تواند عوارض جانبی گوارشی قابل توجهی شامل خال چربی، تخلیه باد شکم، فوریت مدفوع، مدفوع چرب یا روغنی، تخلیه مزاج روغنی، افزایش خروج مدفوع، و بی اختیاری مدفوع ایجاد کند. این عوارض جانبی با افزایش مصرف رژیم غذایی چربی، که باید متعادلانه بین سه وعده غذایی به طور مساوی تقسیم شود، افزایش می‌یابد. عوارض جانبی گوارشی معمولاً در عرض سه ماه از شروع درمان رخ می‌دهند. حدود نیمی از این وقایع کمتر از یک هفته طول می‌کشند و اکثریت عوارض در عرض چهار هفته برطرف می‌شوند. مصرف پسیلیوم با هر دوز orlistat یا در زمان خواب ممکن است مشکلات را کاهش دهد. به علاوه، مصرف هم‌زمان لوپرامید ممکن است مشکلات در توانایی نگهداشتن ادرار و مدفوع مرتبط با orlistat را کاهش دهد. مطالعاتی که سیبوترامین و orlistat را ترکیب می‌کنند چاپ شده اند. مطالعات ترکیبی عموماً کاهش وزن مشابه با آنچه با سیبوترامین تنها به‌دست می‌آید اما بیش از آنچه با orlistat تنها به‌دست می‌آید را ثابت کرده‌اند.

فن ترمین

فن ترمین یک داروی آدنرژیک قدیمی‌تر است که برای کاربرد کوتاه مدت (نه بیش از سه ماه در یک زمان) تجویز شده است. ارزش آن در کنترل وزن تا اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور کامل شناخته نشد. ترکیب به اصطلاح fen-phen (فن فلورامین به اضافه فن ترمین) تا سال ۱۹۹۷ هنگامیکه فن فلورامین از بازار جمع آوری شد، به‌طور وسیع به‌کار رفت . فن ترمین احتمالاً به‌واسطه هزینه پایین آن در مقایسه با عواملی که برای کاربرد طولانی مدت تجویز می‌شوند، هنوز معمول‌ترین عامل نسخه شونده برای کاهش وزن است. یک متاآنالیز از شش مطالعه تصادفی از فن ترمین برای کاهش وزن چاپ شده است.در این مطالعات، بیماران ۱۵ تا mg/day۳۰ برای ۲۴ هفته یا کمتر دریافت کردند. بیشتر بیماران متحمل تغییرات در رژیم غذایی با برنامه‌های ورزشی شدند. بیمارانی‌که فن ترمین دریافت می‌کردند، به طور متوسط، kg۶/۳ بیش از بیمارانی‌که پلاسبو دریافت می‌کردند، وزن از دست دادند. اثر فن ترمین بر کاهش وزن، متوسط اما از لحاظ آماری – و احتمالاً، بالینی – با اهمیت بود. هرچند، این متاآنالیز، عوارض جانبی را مورد توجه قرار نداد. به عنوان یک آگونیست آدنرژیک، انتظار می‌رود فن ترمین افزایشی در ضربان و فشار خون، طپش قلب، اثرات گوارشی و اثرات بر سیستم اعصاب مرکزی ایجاد کند. پتانسیل سوء مصرف نیز انتظار خواهد رفت.

سایر داروهایی که برای کاهش وزن تجویز می شوند:

دی اتیل پروپیون، بنز فتامین، و فن دی مترازین دیگر عوامل آدنرژیک هستند که برای کاربرد کوتاه مدت تجویز می‌شوند. یک متاآنالیز از نه مطالعه تصادفی از دوره شش تا ۵۲ هفته ای ثابت کرد که شرکت کنندگانی که دی اتیل پروپیون دریافت کردند، (mg/day۷۵) به طور متوسط، kg۳ بیش از آنها که پلاسبو دریافت کردند، وزن از دست دادند. ۳۲ متاآنالیز دیگری از سه مطالعه کنترل شده با مدت متوسط نه هفته ای نشان داد که شرکت کنندگانی که ۱۰۰ تا mg/day۱۵۰ از بنزفتامین دریافت کردند kg۳/۳ بیش از آنهایی‌که پلاسبو دریافت کردند، وزن از دست دادند. متاآنالیز از فن دی مترازین ناقص هستند. عوارض جانبی با این سه عامل باید مشابه عوارض مرتبط با فن ترمین باشد.

داروهای نسخه‌ای که به‌صورت عنوان نشده برای کاهش وزن به‌کار می‌روند.

فلوکستین

فلوکستین یک مهارکننده‌ی انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) است. یک متاآنالیز اخیر نه مطالعه – با هفت نتایج گزارشی در شش ماه و شش نتایج گزارشی در ۱۲ ماه را در برداشت. دوز معمول بکار رفته برای کاهش وزن mg ۶۰ روزانه بود. محدوده کاهش وزن در شش ماه در بیماران درمان شده با فلوکستین ۹/۰ تا kg۱/۹ بیش از بیماران درمان شده با پلاسبو بود. کاهش وزن در ۱۲ ماه محدوده گسترده تری از۰ تا kg۵/۱۴ با برخی گزارشات از kg۴/۰ افزایش وزن داشت،. تنها نیمی از مطالعات، کاهش وزن بیشتر قابل توجه از نظر آماری با فلوکستین را در مقایسه با پلاسبو گزارش کردند. عوارض جانبی شامل عصبانیت، تعریق، و لرزش بودند.

سرترالین

یک متاآنالیز که مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین را برای چاقی ارزیابی می‌کرد تنها یک مطالعه بالینی کنترل شده که نتایج کاهش وزن پس از شش ماه را گزارش می‌کرد تشخیص داد. این مطالعه از نگهداری وزن به دنبال درمان رژیمی و رفتاری - که در کاهش وزن دخیل بودند - مفید بودن سرترالین را نشان نداد.

بوپروپیون

بوپروپیون یک عامل ضد افسردگی atypical با خصوصیات مهارکننده بازجذب دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین است. این دارو به عنوان یک کمک درمانی در ترک سیگار به‌کار می‌رود. در مطالعات بالینی برای ترک سیگار، بیمارانی‌که این دارو را دریافت می‌کنند اغلب افزایش وزن کمتری نسبت به بیماران دریافت کننده پلاسبو داشتند. در یک متاآنالیز از دو مطالعه شش ماهه و یک مطالعه ۱۲ماهه از بوپروپیون (mg/day۴۰۰)، بیماران درمان شده با بوپروپیون kg۸/۲ بیش از بیماران درمان شده با پلاسبو وزن از دست دادند. غالب ترین عوارض جانبی گزارش شده با بوپروپیون خشکی دهان بود.

زونی سامید

آزمایشات متعددی داروهای ضد تشنج را برای کنترل وزن آزمایش کرده‌اند. زونی سامید فعالیت‌های سروتونرژیک و دوپامینرژیک دارد. در یک آزمایش تصادفی ۱۲هفته ای، بیماران پلاسبو یا زونی سامید را که با دوز mg/day شروع شد ۱۰۰ دریافت کردند و تا mg/day۴۰۰-۶۰۰ تیتر شد. گروه زونی سامید به طور متوسط ۵ کیلوگرم بیش از دریافت کنندگان پلاسبو وزن از دست دادند. در تمدید ۱۶ هفته‌ای یک سو کور این مطالعه، کاهش وزن ادامه یافت، به‌صورتی‌که گروه زونی سامید kg۷/۷ بیش از گروه پلاسبو در پایان هفته ۳۲ وزن ازدست دادند. معمول‌ترین عوارض جانبی گزارش شده با زونی سامید خستگی بود.

توپیرامات

توپیرامات ضد تشنجی است که برای کاهش وزن به‌طور گسترده مطالعه شده است. این دارو ممکن است افزایش تولید حرارت را شاید با تحریک لیپوپروتئین لیپاز در چربی قهوه‌‌ای و ماهیچه اسکلتی کاهش دهد. یک متاآنالیز از شش مطالعه توپیرامات (پنج مطالعه تنها به شکل خلاصه در دسترس است) گزارش شده است.این مطالعات یک دوره حداقل شش ماهه داشتند و دوزهای مختلفی را به‌کار بردند. نتایج نشان داد که شرکت کنندگانی که mg/day۱۹۲ از توپیرامات را دریافت کردند ۵/۶٪ بیشتر در مقایسه با آنان‌که پلاسبو دریافت کردند، وزن از دست دادند. احساس سوزش و خارش روی پوست و تغییرات در حس چشایی با تکرر بیشتر با توپیرامات گزارش شدند. سایر اثرات سیستم اعصاب مرکزی، یبوست، خشکی دهان، علایم فوق شکمی و خستگی نیز گزارش شدند. یک مطالعه که در متاآنالیز شامل بود - تنها مطالعه در دسترس با متن کامل - کاهش قابل توجهی در وزن بدن و فشار خون دیاستولیک در بیماران با چاقی و هایپرتانسیون را که با توپیرامات درمان شدند ثابت کرد.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----