دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۵۷۹ مطلب توسط «دکتر متحدی» ثبت شده است

کسی را انتخاب کنید که عقاید و ارزش‌هایش با شما هماهنگ باشد. برای داشتن یک زندگی خوب و تجربه کردن احساس رضایت و خوشحالی در زندگی مشترک، باید آنچه را همسرتان به آن اعتقاد دارد، باور داشته و بپذیرید و همسرتان هم باید همین برخورد را داشته باشد.

یکی از مشکل‌ترین و البته مهم‌ترین تصمیم‌هایی که هرکس در طول زندگی‌اش می‌گیرد، انتخاب فردی است که یک عمر می‌خواهد با او زندگی کند؛ همسری که قرار است شریک زندگی‌اش شود و در خوبی‌ها و بدی‌ها همراه او بماند. بنابراین خیلی سخت است وقتی فقط از ظاهر فردی بخواهید در این‌باره قضاوت و تصمیم‌گیری کنید.

بسیاری از افراد هم هستند که بارها در طول زندگی‌شان، عشق را تجربه کرده‌اند، ولی این عشق لزوماً نمی‌تواند به معنای پیدا کردن همسر ایده‌آلی باشد که تا پایان عمر با فرد باقی می‌ماند. بااین‌حال، نکاتی هم وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند راحت‌تر و با اطمینان بیشتر، همسر آینده‌تان را پیدا کنید:

_ کسی را انتخاب کنید که وقتی کنارش هستید و او همراه شماست، لبخند روی لب‌هایتان می‌آید. فراموش نکنید لبخند زدن و خوشحال بودن، یکی از مهم‌ترین بخش‌های بودن در یک رابطه عاطفی است. این لبخند ساده، نشان می‌دهد شما خوشحال هستید و شخص همراه شما هم کسی است که می‌تواند خوشحالتان کند. بنابراین، فردی که چنین خصوصیتی داشته باشد، ممکن است بتواند همسر آینده‌تان باشد.

_  کسی را انتخاب کنید که عقاید و ارزش‌هایش با شما هماهنگ باشد. بخش مهم دیگری که در یک رابطه سالم باید موردتوجه قرار گیرد، انتخاب فردی است که ارزش‌ها و عقاید شما را درک می‌کند و آن‌ها را قبول دارد. فراموش نکنید برای داشتن یک زندگی خوب و تجربه کردن احساس رضایت و خوشحالی در زندگی مشترک، باید آنچه را همسرتان به آن اعتقاد دارد، باور داشته و بپذیرید و همسرتان هم باید همین برخورد را داشته باشد.

_ کسی را انتخاب کنید که به شما انگیزه بدهد و کمک کند به هدفتان برسید. همه افراد، اهداف خاصی در زندگی‌شان دارند که برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند. بنابراین مهم است برای انتخاب فردی که می‌خواهد بقیه عمر با شما زندگی کند، این موضوع را هم در نظر داشته باشید و کسی را انتخاب کنید که به شما کمک می‌کند به هدف‌هایتان برسید. مسلماً هیچ‌کس نمی‌خواهد با مرد یا زنی ازدواج کند که مانع او می‌شود و نمی‌گذارد به اهداف و رویاهایش برسد.

_ کسی را انتخاب کنید که از ایده‌ها و نظرات شما حمایت می‌کند. در یک رابطه، بارها شرایطی پیش می‌آید که نظر و ایده همسران با هم یکی نیست؛ مثلاً ممکن است درباره فیلمی که می‌خواهند ببینند، اختلاف‌نظر داشته باشند یا درباره رنگ دیوارهای خانه یا حتی رستورانی که می‌خواهند شام سالگرد ازدواجشان را در آن میل کنند، با نظر متفاوت همسرشان روبه‌رو شوند. در این شرایط بهتر است گزینه‌های جدید را امتحان و از نظرات همسرتان حمایت کنید.

_ کسی را انتخاب کنید که به شما احترام می‌گذارد. احترام، بخش اصلی هر رابطه‌ای است و به‌خصوص زمانی که رابطه برای مدتی طولانی ادامه پیدا می‌کند، اهمیت این موضوع هم بیشتر می‌شود. افکار، نظرات، احساسات و خود شخصیت فرد باید مورد احترام طرف مقابل باشد تا زندگی مشترک با موفقیت پیش رود.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


یک مشاور خانواده گفت: کمی تردید در انتخاب همسر بعد از ازدواج طبیعی است و این تردید نیز غالباً با مقایسه کردن همسر با دیگران همراه است.


دکتر علیرضا متحدی افزود: با توجه به این مسئله لازم نیست خیلی احساس گناه بکنید و تصور کنید انسان بدی هستید؛ هرچند قطعاً این نکته نمی‌تواند بهانه‌ای برای ادامه این رفتار باشد. البته اگر احساس تردید در شما بسیار قوی است، بهتر است برای یافتن چرایی آن و مقابله‌ای اصولی با این مسئله به متخصص مراجعه کنید و از چنین روش‌های مخربی استفاده نکنید.

این مشاور خانواده در ادامه گفت: بسیاری از ما به رغم اینکه می‌دانیم مقایسه کردن همسرمان با دیگران موجب می‌شود مشکلاتی در زندگی مشترک ما ایجاد شود، اما باز به این کار ادامه می‌دهیم. بهانه‌ها و دلایل زیادی هم برای این کار داریم.

عمده ترین مواردی که خصوصاً مردان همسر خود را با دیگران مقایسه می کنند و یا اصولاً دیگران را به جای وی تصور می نمایند هنگام برقراری روابط جنسی است. این عمل در روایات و احادیث بسیار نکوهش شده و افراد را از آن برحذر داشته اند. مردانی که فیلم ها و تصاویر تحریک کننده را می بینند، بدون توجه به گریم ها و انتخاب هایی که در آنها صورت گرفته، همسر خود را با آن مقایسه کرده و احساس کمبود در وی می نمایند.

وی اضافه کرد: اگر به‌تازگی ازدواج کرده‌اید، احتمال دارد که خود شما از اینکه همسرتان را با بقیه مقایسه می‌کنید، احساس نامطلوبی داشته و با خود تصور کنید آخر چطور نمی‌توانید جلوی خود را بگیرید و کسی را که خود انتخاب کرده و البته به او نیز علاقه زیادی دارید، آزار ندهید. شاید هم هنوز مقایسه‌هایی را که می‌کنید بیان نمی‌کنید؛ اما این کار را اینقدر در ذهن خود انجام داده‌اید که کم کم دارید به وحشت می‌افتید که چرا دچار این عادت بد شده‌اید.

دکتر متحدی در ادامه گفت: مقایسه همسر با دیگران درست مانند سایر رفتارهای ما یک انتخاب است، می‌توانیم این رفتار را انتخاب کنیم و ادامه دهیم و یا اینکه تصمیم بگیریم تا از میزان آن کاسته و رفتاری را در طولانی مدت ترک کنیم. اگر شما نیز چنین دیدی در رابطه با این رفتار خود داشته باشید، می‌بینید که داستان اینکه «دست خودم نیست»، «عادت کرده‌ام» و . . . کم کم رنگ می‌بازد. اما شاید با خود فکر کنید خب چطور می‌توانم به این نتیجه برسم؟ کافی است یک بار تلاش کنید و در موقعیتی که تمایل زیادی برای انجام این کار دارید، مقاومت کنید و آن را انجام ندهید.

وی تصریح کرد: درست است که صرف انجام این عمل چه به صورت ذهنی و روانی و چه به صورت گفتاری و عملی می‌تواند عوارض بدی را در زندگی شما ایجاد کند، اما برای کاهش عوارض و در قدمهای اول می‌توانید تلاش کنید تا این کار را به صورت گفتاری و عملی محدود کنید و در ابتدا محدودیتی برای انجام آن در حوزه روان برای خودتان درنظر نگیرید. با کنار گذاشتن این عادت در حوزه گفتاری و موفقیت در این زمینه، متوجه خواهید شد که ترک آن در حوزه روانی نیز کار چندان دشواری برای شما نخواهد بود.

دکتر متحدی اضافه کرد: در بسیاری از مواقع ما همسرمان را از جنسی متفاوت از خود و حتی متفاوت از سایر افراد در نظر می‌گیریم. ما به خود حق می‌دهیم که انسان کاملی نباشیم و گاهی اوقات مرتکب اشتباهاتی کوچک شویم، اما وقتی نوبت به همسرمان می‌رسد، نمی‌توانیم چشم‌پوشی کنیم. حتی چنین رفتاری را ممکن است در مقابل دوستان، اقوام و یا همکاران خود داشته باشیم اما در مقابل همسرمان همچنان سختگیر هستیم. بیایید کمی در مقابل همسرمان نیز واقع‌بینانه‌تر برخورد کنیم و یادمان نرود که او نیز مانند ما انسان کامل و بی‌عیب و نقصی نیست، به این شکل احتمالاً بهتر می‌توانیم تمایل خود برای مقایسه کردن و پررنگ جلوه دادن اشتباهات او را نادیده بگیریم.

این مشاور خانواده اضافه کرد: گاهی اوقات و زمانی که این عادت شکلی افراطی به خود می‌گیرد، عوارض آن به صورت جدی زندگی مشترک ما را تهدید می‌کند، شاید استفاده از روشهای کنترل رفتار بد نباشد. برای مثال، برای خود سقفی تعیین کنید و متعهد شوید که بیشتر از آن میزان طی یک روز همسر خود را در ذهنتان با دیگران مقایسه نکنید. برای مثال، سقف دو بار طی یک روز را مشخص و موارد مقایسه را در جایی یادداشت کنید تا بیشتر از این حد نشود. با انجام این کار و محدود شدن این رفتار به زودی متوجه خواهید شد که کنترل کردن خودتان آنقدرها هم که تصور می‌کردید دشوار و سخت نبوده است. فقط کافی است برای قدمهای ابتدایی، قول و قرارهایی عملی را برای خود در نظر بگیرید.

وی در ادامه گفت: اگر به صورت دائمی ایرادها و اشتباهات همسرتان به نظر شما می آید و همین باعث می‌شود علاوه بر احساس نارضایتی دست به مقایسه بزنید، بد نیست در فرصتی مناسب و زمانی که حوصله دارید، زمانی را اختصاص دهید و به صورت ویژه تنها ویژگی‌های مثبت همسرخودتان را در جایی یادداشت کنید. داشتن چنین فهرستی و مراجعه گاهگاه به آن، می‌تواند موجب افزایش رضایت در شما و کاهش این رفتار مخرب شود.

وی اظهارکرد: اگر کمی با خود رو راست باشید و در جایی خلوت و فکر کنید، احتمالاً متوجه خواهید شد که داستان مقایسه کردن همسر با دیگران مسئله‌ای نیست که تنها به حجم ایرادهای او برگردد، بلکه گاهی اوقات این نقطه ضعف‌های ماست که باعث می‌شود برای لاپوشانی آنها دست به این کار بزنیم. اگر متوجه شده‌اید که اعتماد به نفس پایینی دارید، انتخاب‌های خود را قبول ندارید، برای احساس ارزشمندی در شما لازم است همسرتان تغییر کند و. . . بهتر است پیش از اینکه عوارض این رفتار باعث تخریب رابطه‌تان و البته ایجاد احساسات ناخوشایند بیشتری در شما شود، برای حل این مسائل قدمی اصولی برداشته و از یک متخصص برای حل آنها کمک بخواهید.

 


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

می خواهم این را بدانی که هر شوهری به تحسین و احترام مدام نیاز دارد. هر چند می تواند بخشی از آن را در محل کار و از دیگران کسب کند؛ اما بیشتر خواهان تحسین و احترام همسرش است.

* می خواهم این را بدانی که هر شوهری به تحسین و احترام مدام نیاز دارد. هر چند می تواند بخشی از آن را در محل کار و از دیگران کسب کند؛ اما بیشتر خواهان تحسین و احترام همسرش است.

* می خواهم درک کنی که ممکن است زمان بندی تو با زمان بندی من فرق داشته باشد. وقتی فکر می کنی الان وقت انجام کاری است، نباید انتظار داشته باشی من هم درست در همان زمان آمادگی انجامش را داشته باشم.

* می خواهم به حق من برای این که روی مبل لم بدهم و با خیالی آسوده بازی فوتبال را تماشا کنم، احترام بگذاری. سطل زباله را بعده هم می توانم بیرون ببرم، به سوالات تو زمانی دیگر هم می توانم پاسخ دهم، هر کار دیگری را هم در فرصتی دیگر می توانم انجام دهم.

* می خواهم به یاد داشته باشی بیشتر مسائلی که من و تو درباره اش بحث می کنیم، جنبه محرمانه دارد و تو نباید برای دیگران مطرح کنی؛ هر چند موضوعی کم اهمیت و بی ارزش به نظر برسد.

* می خواهم به حرف هایم گوش کنی؛ حتی اگر به نظرت کسل کننده است. به هرحال برای من کسل کننده نیست و برای گفتن آنها به تو دلیلی دارم.

* می خواهم درست قبل از خواب درباره صورت حساب ها و مسائل مالی با من صحبت نکنی، چون خوابم را آشفته می کند. لطفا آن را به زمان دیگری موکول کن. من به آرامش شبانه و خوابی بی دغدغه نیاز دارم.

زنان از همسر خود چه می خواهند؟
* می خواهم وقتی درباره روز بدی که داشته ام با تو حرف می زنم و می گویم: «لطفا فقط گوش کن»، نصیحت و توصیه را کنار بگذاری. فقط گوش بدهی، مرا در آغوش بگیری و بگویی: «دوستت دارم!»

* می خواهم این را بدانی که ازدواج، نزدیک شدن رابطه دو نفر است؛ پس چرا من هرگز روز تولد تو را فراموش نمی کنم؛ اما تو هیچ وقت روز تولد من را به خاطرت نمی سپاری. سعی کن همیشه روز تولدم یادت باشد؛ این یعنی به من اهمیت می دهی.

* می خواهم بدانی وقتی در حال صحبت با من، به من نگاه نمی کنی یا به صفحه تلویزیون چشم دوخته ای، احساس تنهایی می کنم. به من نگاه کن، درست در چشمانم نگاه کن. نگاه کردن چندان اهمیتی ندارد، مهم ارتباطم با تو و دریافت توجه توست.

* می خواهم وقتی در آینه نگاه می کنم و از چین و چروک صورت یا بزرگی بینی ام شکایت می کنم، عمل جراحی را پیشنهاد نکنی؛ من فقط نیاز دارم به من بگویی: «عزیزم، من صورت زیبایت را دوست دارم!»

* می خواهم به خانواده ات توجه بیشتری داشته باشی. وقتی مدام روزنامه می خوانی، من احساس می کنم طرد شده ام و مسئولیت مراقبت از بچه ها و خانه داری بر دوشم سنگینی می کند.

* می خواهم وقتی از من یا بچه ها ناراحتی، کنارم بنشینی و برایم توضیح بدهی چه عاملی موجب ناراحتی ات شده است. هیجانات و ناراحتی هایت را پنهان نکن و آنها را در دلت نگه ندار. با من درباره حل مشکلات حرف بزن.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


با وجودی که الگوهای ازدواج عوض شده و کمتر کسی به شکل سنتی سابق ازدواج می کند، اما هنوز هم ازدواج های فامیلی جای خودشان را در فرهنگ ایرانی حفظ کرده اند. شاید ماجرا به غلظت گذشته و عهد آسمانی دخترعمو و پسرعمو نباشد اما هنوز هم فامیل، یکی از منابع مهم همسریابی برای دختران و پسران ایرانی است. اما فکر می کنید با سبک زندگی امروزی هنوز هم می توان ازدواج فامیلی موفقی را تجربه کرد؟ اصلا ازدواج فامیلی بهتر است یا ازدواج غیرفامیلی؟ مزایا و معایب ازدواج با اقوام چیست؟



کارشناسان موافق و مخالف ازدواج فامیلی نظریه‌های مختلفی دارند که شنیدنی است اما همه، این مساله علمی را قبول دارند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج‌های غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است.

در حالی که این رقم برای ازدواج‌های خویشاوندی به 4 تا 5درصد می‌رسد. هرچند شاید به نظر این تفاوت یک درصدی اندک باشد اما با احتساب آمار موالید سالیانه عدد قابل‌توجهی می‌شود یعنی اگر بخواهیم بدون ضرورت انجام مشاوره ژنتیک ازدواج های فامیلی را توصیه کنیم، نمی‌توانیم به سادگی بار اقتصادی و مشکلات دیگر این افراد بیمار را که به جامعه تحمیل می‌شود، نادیده بگیریم.

آشنایی بیشتر است
از آن جا که در پیمان ازدواج نه تنها 2 نفر، بلکه در واقع 2 خانواده با هم وصلت می کنند بنابراین لازمه یک ازدواج مناسب، داشتن تناسب خانواده ها در زمینه های فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی است که در ازدواج های فامیلی از آن جا که افراد سال ها با هم زندگی کرده اند، در بیشتر موارد این تناسب ها دیده می شود و حتی سبک تربیتی که دختر و پسر با آن بزرگ شده اند، در بیشتر موارد یکسان است چرا که طرفین از کودکی بنا به سلیقه خانواده و والدین خود تحت قواعد خاصی پرورش یافته اند و به همین دلیل به احتمال زیاد مشکلی با خانواده عروس یا داماد نخواهند داشت. همچنین از نظر آسیب های اجتماعی نظیر مصرف سیگار، داشتن ارتباط های نامناسب و ... امکان رسیدن به اطمینان بیشتر است و این موارد از مهم ترین مزیت های این نوع ازدواج هاست.

به هیچ وجه از اهمیت تحقیق غافل نشوید
قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواج‌های فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان می‌کنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را می‌شناسند، فضایی را که دختر و پسر در آن پرورش یافته‌اند و حتی آسیب‌های آن را خوب می‌شناسند و به قولی جمله معروفی دارند که می‌گویند «او را مثل بچه خودم بزرگ کرده‌ام» پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسب‌های مهم نیازی احساس نمی‌کنند.


اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی می‌شود که دو خانواده بی‌گدار به آب می‌زنند. پس اجازه بدهید بدون آنکه بگوییم ازدواج فامیلی خوب است یا بد، با هم بدی‌ها و خوبی‌های این تصمیم یعنی وصلت با فامیل را بررسی کنیم. شاید وقتی محاسن و معایب آن را بدانید بهتر بتوانید انتخاب کنید و در هر ازدواجی که دارید چه با فامیل و چه غریبه، موفق و خوشبخت شوید.


هرچند در ازدواج های فامیلی دختر و پسر از یکدیگر و خانواده هایشان شناخت خوبی دارند اما به هیچ وجه به خاطر فامیل بودن نباید از اهمیت تحقیق درباره طرف مقابل غافل شد. بنابراین هم خانواده دختر و هم خانواده پسر باید برای تحقیق از محل تحصیل، محل کار و دوستان صمیمی طرف مقابل پرس و جو کنند تا در آینده با مشکلی مواجه نشوند.

توقعی که نباید داشته باشید
دختر و پسرهایی که با هم ازدواج می کنند باید دارای تشابهات زیادی باشند بنابراین صرف هم کفو بودن خانواده ها برای شروع یک زندگی کافی نیست و باید 2 نفر بعد از خواستگاری رسمی با دقت زیاد درباره تشابهات مذهبی، اعتقادی، تحصیلی، شغلی، مالی، خانوادگی و طرز تفکر در مورد اداره زندگی با هم به توافق برسند و توقع نداشته باشند که طرف مقابلشان دقیقا با آن ها هم سلیقه باشد. رسیدن به این هدف با گفت و گو، موثر و قابل دست یابی به نظر می رسد.

از خواستگاری حتما این کار را انجام دهید


از نکات بسیار مهم در ازدواج های فامیلی آن است که امکان انتقال بیماری های ارثی در این گونه ازدواج ها نسبت به دیگر ازدواج ها بیشتر است و این از معایب مهم این سبک از ازدواج هاست. آمار و احتمال وقوع مهم ترین بیماری های ژنتیکی در ایران شامل تالاسمی، بیماری های قلبی و عروقی و عقب ماندگی های ذهنی در ازدواج های فامیلی بیشتر است. بنابراین مهم ترین شرط قبل از خواستگاری و درگیر کردن طرفین در یک رابطه عاطفی و قبل از اعلام رسمی به اطرافیان انجام مشاوره ژنتیک زیر نظر خانواده هاست. بنابراین توصیه می شود قبل از هر اقدامی و حتی قبل از علنی کردن این خواستگاری، حتما مشاوره ژنتیک صورت گیرد و بعد از اطمینان یافتن از نبود مشکل در این مورد، خواستگاری رسمی صورت گیرد و به دختر و پسر اجازه داده شود در جلسات خواستگاری، یکدیگر را از نظر اخلاقی و شخصیتی محک بزنند.

نقش جدید والدین همسرتان را بپذیرید
یکی از نکات قابل توجه که در ازدواج های فامیلی وجود دارد این است که اگر اختلافی بین زن و شوهر جوان ایجاد شود، مشکل آن ها به خانواده هایشان و در نتیجه به کل فامیل منتقل می شود. زوج های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج نسبتی که بین آن ها و عمو یا خاله یا عمه شان بوده است حالا تغییر می کند و باید آن ها را والدین همسرشان بدانند. بنابراین توجه داشته باشید که ممکن است بعد از گذشت مدتی از شروع زندگی مشترک، توقعات شما از خانواده همسرتان تغییر کند و با ادامه این روند تعارضاتی میان شما و خانواده همسرتان شکل گیرد.

همچنین در برخی مواقع دیده می شود اختلاف های خانوادگی و فامیلی پدر و مادرها به زندگی زوجین کشیده می شود و بر روابط میان آن ها تاثیر می گذارد و به سلامت زندگی آن ها آسیب وارد می کند. بنابراین شما پس از بررسی های لازم اگر تصمیم به ازدواج گرفتید، لازم است با کسب مهارت های زندگی، رفتاری جدید با والدین همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی شان را حفظ کنید بلکه در جایگاه خاص تری هم قرار بگیرید و از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری کنید.


اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، می‌توانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانواده‌ای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید و اگر مهارتی را که برای داشتن زندگی سالم باید داشته باشید، ندارید با کمک مشاور می‌توانید آن را یاد بگیرید. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که اگر فاقد مهارت‌های مهم زندگی باشید چه با فردی که در خانواده و فامیل است و چه با فردی که غیر‌آشناست، ازدواج کنید موفق نخواهید بود. اگر نتوانید با همسرتان و خانواده او درست رفتار کنید، اگر نتوانید مشکلات را ارزیابی کنید، تفاوتی نمی‌کند شرایط ازدواج‌تان چه باشد، چون در هر صورت بازنده هستید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


شما اجازه دارید در مورد اختلاف‌نظر‌ها و اشتباهات با همسرتان بحث کنید و تا رسیدن به نتیجه، این گفت‌وگوها را ادامه دهید. تنها کافی است قانون‌های یک دعوای زن و شوهری را بشناسید و به آنها پایبند باشید.


 اگر فکر می‌کنید در یک زندگی عاشقانه جایی برای بحث و دعوا وجود ندارد، در اشتباهید. اختلاف نظر حتی در میان لیلی و مجنون‌ها هم وجود دارد و تنها با درست مدیریت کردن است که این اختلاف نظر‌ها به یک مشکل جدی برای زندگی مشترک‌تان تبدیل نمی‌شود. شما اجازه دارید در مورد اختلاف‌نظر‌ها و اشتباهات با همسرتان بحث کنید و تا رسیدن به نتیجه، این گفت‌وگوها را ادامه دهید. تنها کافی است قانون‌های یک دعوای زن و شوهری را بشناسید و به آنها پایبند باشید.

 شاید اشکال جای دیگری است

ناراحتید یا خشمگین یا تنها برای انتقام گرفتن بحث را به راه می‌اندازید؟ قبل از وارد شدن به چنین گفت‌وگویی، از احساسات‌تان باخبر شوید و سعی کنید دلیل پیدا شدن‌شان را هم بفهمید. اگر هم نتوانید دلیلی برای چنین حسی پیدا کنید، ممکن است پای نوسانات هورمونی، خستگی‌کاری یا مشکلات قدیمی که برای حل کردن‌شان تلاش نکرده‌اید در میان باشد. پس تا مطمئن نشده‌اید که یک موضوع خاص ناراحت‌تان کرده یا نه، با همسرتان در موردش وارد بحث نشوید.

مشکل را نشانه بگیرید نه همسرتان را

موضوع از کجا شروع شده؟ دلیل اصلی ناراحتی و خشم‌تان چیست و چرا می‌خواهید دعوا کنید؟ قبل از بیان حتی یک جمله، جواب این سؤال‌ها را پیدا کنید و بعد اگر گمان می‌کنید که باید در مورد موضوع با هم بحث کنید، این کار را انجام دهید. بزرگ‌ترین اشتباهی که می‌توانید انجام دهید، نشانه گرفتن همدیگر در زمان دعواست. یادتان نرود که موضوع بحث چیست و با به رخ کشیدن اشتباهات و ناتوانی‌های همسرتان، او را به موضوع دعوا بدل نکنید و به مشکل فعلی، یک مشکل دیگر اضافه نکنید.

شما در یک جبهه هستید

یادتان نرود که در زندگی مشترک، شما و همسرتان در یک گروه هستید. پس هنگامی که او از یک موضوع گلایه می‌کند یا مشکلی را مطرح می‌کند، فورا حاضرجوابی نکنید و با گفتن مشکل بزرگ‌تری، از او سبقت نگیرید. در جریان یک بحث دوستانه، به حرف‌ها، اعتراض‌ها و حتی گلایه‌های طرف مقابل‌تان خوب گوش کنید و از او هم بخواهید که به حرف‌های شما بدون قطع کردن‌شان گوش کند.

 دعوا را از خانه بیرون نبرید

یادتان نرود که تمام زندگی همان لحظه دعوا نیست؛پس فکر بعد را هم بکنید. مراقب لحن و صدای‌تان باشید. هرچه بیشتر فریاد بزنید، همسرتان کمتر پیام شما را درک می‌کند و کمتر به شما حق می‌دهد. یادتان نرود که این بحث تنها بین شما و همسرتان هست؛ پس با فریاد‌های‌تان آن را از خانه بیرون نبرید و دیگران را شریک این ماجرا نکنید. دعوای زناشویی اتفاقی است که در همه خانه‌ها می‌افتد اما اگر نمی‌خواهید زندگی‌تان را ویران کند، آن را از خانه‌تان بیرون نبرید. حتی اگر موضوعی در میان جمع، در خیابان و در وقت کار شما را آزار می‌دهد، در حضور دیگران برای حل کردنش تلاش نکنید.

سپرتان را کنار بگذارید

چرا دعوا می‌کنید؟ برای خالی کردن خشم‌تان یا برای حل کردن مشکل؟ اگر هدف شما واقعا حل مشکل است، این حالت دفاعی را کنار بگذارید و تنها در مورد موضوع گفت‌وگو کنید. وقتی که همسرتان اشتیاق شما برای حل مسئله را ببیند، او هم سپر دفاعی‌اش را کنار می‌گذارد و می‌پذیرد که کجای کار مقصر است و در چه زمینه‌های می‌تواند به حل مشکل کمک کند.

مراقب کلمات باشید

اگر بحث شما در مورد اشتباهی است که همسرتان انجام داده است، هرگز اشتباهات گذشته‌اش را وارد بحث نکنید. قید‌هایی مثل «همیشه» و «هرگز» بار عاطفی بالایی دارند؛ پس هنگام به کار بردن‌شان مراقب باشید. گذشته از قید‌ها، بی‌توجه به معنای هیچ کلمه‌ای، آن را به کار نبرید و تصوری در ذهن همسرتان ایجاد نکنید که بعد از دعوا هم گریبان‌تان را بگیرد. یادتان نرود که بعضی کلمه‌ها به سادگی از ذهن پاک نمی‌شود. پس مراقب حریمی که میان‌تان است باشید.

به‌دنبال همدلی بگردید

مهم‌ترین نتیجه‌ای که قرار است از این بحث بگیرید، توافق در مورد یک موضوع است. پس حتی اگر در مورد آن اختلاف نظر زیادی دارید، موضوعات فرعی کوچکی که می‌توانید در مورد‌شان توافق کنید را از یاد نبرید. مهم نیست که این نقاط تفاهم چقدر کوچک باشند؛ شما می‌توانید با تمرکز روی همین موضوعات کوچک، از یک بحث بزرگ نتیجه‌ای که می‌خواهید را بگیرید.

 وقت‌شناس باشید

زمان مناسب، یکی از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند موفقیت یا شکست یک بحث را تضمین کند. اگر می‌خواهید از بحث کردن با همسرتان نتیجه بگیرید، در هر زمانی موضوع را به میان نیاورید. وقتی که خواب‌آلوده است، ‌اول صبح که پر انرژی است، زمانی که مشغول کار است یا در کنارش آدم‌های دیگری هم قرار دارند، وقتی که مشغول فوتبال دیدن است و... هرگز برای بحث کردن در مورد موضوعات مهم مناسب نیست.

به فکر برد و باخت نباشید

برای بحث کردن گاردتان را باز کنید و قبل از اینکه بحث را شروع کنید، احتمال این را بدهید که حق با شما نباشد. شاید همسرتان با دلایل منطقی چنین کاری را انجام داده باشد و شاید هم شرایط، این موضوع را به او تحمیل کرده باشد؛ پس برای جنگ و به انگیزه بردن مسابقه، بحث را آغاز نکنید چون ممکن است گاهی هم شما بازنده باشید.

احساساتش را نشانه نگیرید

هرگز برای کنار کشیدن از بحث و به اصطلاح «بردن»، احساسات همسرتان را نشانه نگیرید. گریه کردن، نشان دادن ضعف جسمانی یا نشان دادن اینکه اگر او به خواسته‌تان عمل نکند، از هم می‌پاشید، بدترین راه‌های پایان دادن به بحث هستند. یادتان نرود که شما مسئولیت یک زندگی مشترک را به‌عهده دارید و حتی اگر به‌نفع‌تان هم نباشد، باید مثل یک بالغ عمل کنید و تصمیم بگیرید.

انتقاد را با احساس شروع کنید

اگر می‌خواهید از همسرتان انتقاد کنید یا احساس می‌کنید که باید مشکلی را حل کنید، باید با یک شروع خوب وارد بحث شوید. نخستین کلمات همیشه مهم‌ترین کلمات هستند؛ پس در قدم اول به جای اینکه بگویید «وقتی تو...» یا «چرا تو...»، از عبارت‌ه ایی مثل «من احساس می‌کنم...» استفاده کنید. اگر در همان ابتدای کار با او مثل یک فرد بی‌مسئولیت برخورد کنید، او هم برای اثبات بی‌گناهی‌اش از راه‌هایی وارد می‌شود که هیچ نتیجه‌ خوبی را به‌دنبال نخواهد داشت.


انتقام نگیرید

ممکن است در بحث این‌بار، شما برای بعضی اتفاقات مقصر باشید و همسرتان گاهی از شما انتقاد کند. شاید هم راهکار‌تان برای مقابله با این انتقاد‌ها، بیان اشتباهات همسرتان باشد و گمان کنید اگر با هر صحبتی که او علیه شما می‌کند، یک جواب دندان‌شکن بدهید و به او نشان دهید که از شما ضعیف‌تر و پراشتباه‌تر است، این بازی را می‌برید. اما باز هم باید تاکید کنید که بحث‌های زناشویی نه بازی است و نه جنگ و باز هم باید بگوییم که تنها روی موضوع بحث تمرکز کنید و به فکر انتقام گرفتن نباشید.

 فرار نکنید

چه شما بحث را شروع کرده باشید و چه همسرتان، باید تا رسیدن به یک نتیجه منطقی در بحث بمانید. البته این ماندن را در شرایطی توصیه می‌کنیم که از اصول بالا پیروی کرده باشید و با داد و بیداد و تحقیر، بحث را به حاشیه نکشیده باشید. اگر احساس می‌کنید توان ادامه بحث را ندارید، بدون قهر و بی‌خبر ترک کردن بحث، از همسرتان بخواهید که باقی حرف‌ها را برای فرصت بهتری بگذارد و اگر هم تنها برای فرار از مسئولیت‌ها می‌خواهید بحث را خاتمه دهید، کمی صبورتر باشید. نگذارید در ذهن همسرتان به فردی بی‌مسئولیت تبدیل شوید که نمی‌تواند از پس یک بحث منطقی بربیاید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

اگر شما هم با این دلایل غلط ازدواج کنید، در ازدواج تان دچار مشکل خواهید شد.

_ احساس تنهایی می کنید؟
احساس تنهایی شدید، بسیار ساده‌تر از آنچه که فکرش را کنید، می‌تواند هر فردی را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. هر وقت شخصی در تنهایی مفرط خود غوطه‌ور شود، احساس یاس و تاسف بی‌قرارش کرده و او را بر هر آغوش به ظاهر بازی، پذیرا می‌کند. فقط کافی است سری به مجلات و روزنامه بزنید و حوادث آن را ورق بزنید بی‌شک با موارد بسیاری برخورد خواهید کرد که چگونه افرادی به خاطر فرار از تنهایی در دام شیاطین گرفتار شده‌اند.
قصه تکراری اکثریت قریب به اتفاق این افراد جوان تنهایی است که به طلب رویای رهایی از دست غول تنهایی و نجات از غم و غصه، دل به غریبه‌ای سپرده و تا ناکجاآباد پیش رفته است.

راه حل :
در اولین گام، سعی کنید خود را از دام تنهایی برهانید. اگر فکر می‌کنید ازدواج راهی برای حل این مساله است، کاملا در اشتباهید! به جای اندیشه به ازدواج بهتر است با دوستان و آشنایانتان رفت و آمد کنید، در کلاس‌های هنری و ورزشی ثبت‌نام کنید، خود را هدفمند سازید و برای آینده‌تان برنامه‌ریزی کنید و... بی‌شک بعد از این که از عمق تنهایی‌تان کم کردید، می‌توانید برای زندگی‌تان تصمیمات بهتری بگیرید که در این مرحله شاید ازدواج بهترین گزینه باشد.

_ دلتان را برده است؟
گاه خواسته یا ناخواسته جذب افرادی می‌شویم که به دلیل موقعیت شغلی‌شان برجسته‌اند، در جایگاه قدرت ویژه‌ای قرار دارند، از جذابیت ظاهری محسورکننده‌ای برخوردارند، روابط اجتماعی بالایی دارند و در نزد دیگران محبوب هستند و... ویژگی‌های برجسته و برتر برخی افراد باعث می‌شود آنان مورد مناسبی برای ازدواج به نظر آیند تا آنجایی که هر کسی متمایل به ازدواج با آنها باشد، اما حقیقت این است که هر کسی باید با شخصی ازدواج کند که برای زندگی با او مناسب است. تناسب در ازدواج امری مهم بوده و بر هر تمایل و گرایشی ارجحیت دارد. هر فردی برای تجربه خوشبختی باید در آرزوی ازدواج با کسی در حد و اندازه خودش باشد.

راه حل :
اگر در شرایطی قرار گرفته‌اید که تصور می‌کنید حواشی شخصیت فرد انتخابی‌تان شما را مغلوب خود کرده، بهتر است اندکی صبر کنید و سریعا پای سفره عقد نروید. ابتدا سعی کنید فرد مورد نظرتان را تهی از برتری‌ها و موقعیت خاصش (زیبایی، شغل پردرآمد، پرستیژ، موقعیت اجتماعی و...) تصور کنید، سپس به این سوالات پاسخ دهید: آیا همچنان او را فرد قابل قبولی می‌دانید یا نه؟ آیا حاضرید به او بله بگویید و به عنوان همسر انتخابش کنید؟ این فردغیر از این شرایط خاصش، چه خصوصیات ویژه دیگری دارد که شما مجذوب آن شده‌اید؟ آیا واقعا او را به خاطر خودش می‌خواهید یا شرایط استثنایی‌اش؟ اگر او را همراه شرایط ویژه‌اش بپذیرید و با او ازدواج کنید، اما بازی روزگار برتری فعلیش را از او بگیرد آیا باز حاضرید زندگی‌تان را با او ادامه دهید؟ و... .
اگر در پاسخ به این سوالات دچار مشکل شدید حتما در انتخابتان تجدیدنظر کنید، بی‌تردید بپذیرید این شخص آن فردی نیست که شما می‌خواهید و می‌توانید در کنارش آرامش پیدا کنید و خوشبخت باشید.

_ شاید بعدا عاشقش شوم
درست است که برای ازدواج کردن نیاز نیست که اول عاشق باشید اما اگر هیچ احساسی به طرف مقابل تان نداشته باشید یا از او بدتان بیاید و باز با این حال به ازدواج با او تن بدهید، دستی دستی خودتان را بدبخت کرده اید. وقتی احساسی در دیدارها و گفتگوهای اولیه شکل نگیرد یعنی هیچ وقت شکل نخواهد گرفت. خودتان را فریب ندهید و با گفتن این که شاید روزی بتوانید عاشقش شوید، وقت خودتان و طرف مقابل را نگیرید. عشق ورزیدن کاری اختیاری نیست. شاید بتوان در طول زمان به بهانه های مختلف علاقه مندی را که ایجاد شده زیاد و کم کرد ولی نمی توان با تفکر و اراده آن را ایجاد کرد. سیستم لیمبیک مغز که کنترل هیجانی مغز را به عهده دارد بدون تحریک اولیه عمل نمی کند و زوجی که حس عاشقانه و کشش جنسی در میان آنها وجود نداشته باشد دیر یا زود از یکدیگر فاصله گرفته و زندگی شان سرد می شود.

_ یک وقت دیر نشود؟
سن ازدواج وابستگی تام به فرهنگ و آداب و رسوم هر خانواده و قومیتی دارد، اما با این حال بسیاری از کارشناسان، ازدواج در سنین نوجوانی یعنی زیر بیست سالگی را بسیار پرخطر می‌دانند، حتی گاه ازدواج در سنین بالاتر از این سن را هم به صلاح نمی‌دانند. آنان معتقدند فردی آماده ازدواج است که بلوغ‌های چندگانه (عاطفی، عقلی و اجتماعی) را پشت‌سر گذاشته باشد، به خودآگاهی و شناخت درستی از خویش دست یافته، اولویت‌هایش را تعیین کرده و به دور از هیجانات موقت و کاذب دست به انتخاب بزند و... .

اگر همین حالا در موقعیت انتخاب مورد ازدواج تان هستید بهترین کار این است که خود را محک بزنید و ملاک‌هایتان را بررسی کنید و چند باره این پرسش‌ها را از خود بپرسید: آیا زمان ازدواج‌تان فرارسیده است؟ آیا آمادگی پذیرش مسئولیت‌های زندگی مشترک را دارید؟ آیا این فرد مطابق با ملاک‌های شما و خانواده‌تان است؟ آیا می‌تواند در پیش بردن اهداف‌تان به شما کمک کند یا نه؟ و...

_ شکست خوردگان عشق
افرادی که دچار «شکست عاطفی» شده‌ اند تصور می‌کنند با ازدواج می‌توانند از شرایط و احوالات نابسامان و بد خود رها شوند. نجات از بحران روحی با ازدواج، صرفا تصوری اشتباه و نادرست است که می‌تواند مصداق حقیقت «از چاله به چاه افتادن» باشد.

راه حل : 
برای نجات از بحران عاطفی و افسردگی‌های طولانی‌مدت با یک روان شناس مشورت کنید. ایشان با ارائه راهکارهایی تخصصی یاری‌تان می‌کند تا با افکار منفی و پریشان‌کننده خود مواجه شوید، هیجاناتتان را بشناسید و در نهایت با فراگیری و به‌کارگیری روش‌های سودمند،برای حل مشکلات روحی و عاطفی گام بردارید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


ضرب المثلی هست که می گوید: «کسی که بتواند خودش را کنترل کند، می تواند دنیا را کنترل کند.» شما می توانید به خودتان بگویید که همسرتان باید تغییر کند، به خودتان بستگی دارد که چگونه شرایطی را فراهم کنید که در آن بیشتر احتمال دارد همسرتان کاری را که می خواهید انجام دهد. هدف اصلی این است که آسیب و ناراحتی را محدود کنید. شما و همسرتان در ایجاد بدفهمی و سوءتفاهم یا بحث و جدل، هر دو نفرتان نقش دارید.


اگر بتوانید بر خودتان مسلط باشید و مسائل غیرمعقول را شخصی تلقی نکنید، برای کاهش آسیبی که به خودتان و به رابطه تان وارد می شود، در موضع قدرت قرار دارید.

یکی از راه هایی که می توانید همسرتان را ترغیب کنید تا رفتار مخرب یا نامعقولش را متوقف کند، به کارگیری مهارت «درخواست قاطعانه برای تغییر» است.


قاطعیت، یعنی توانایی بازگویی آنچه در ذهن و فکرتان می گذرد و عمل کردن بر طبق علاقه خودتان؛ در حالی که به حقوق و احساسات دیگران احترام می گذارید. قاطعیت شامل پیشگام بودن در صحبت و برقراری ارتباط، درخواست آنچه می خواهید، بیان احساسات خود، رد محترمانه خواسته ها یا دعوت ها و مقاومت در برابر بهره کشی و بدرفتاری است. همسرانی که سطح بالایی از قاطعیت دارند در مقایسه با همسرانی که فاقد این ویژگی هستند، اغلب رضایت بیشتری ایجاد می کنند و کمتر متحمل درد و رنج می شوند.

جوهر اساسی رفتار قاطعانه این است که شما حق دارید نیازهای تان را دنبال کنید و این که دیگران هم حق دارند به دنبال نیازهای خودشان باشند. وقتی قاطعانه صحبت می کنید، صدای تان محکم و قابل درک است و اغلب ارتباط چشمی برقرار می کنید. شما افکار، احساسات و خواسته هایتان را به طور مستقیم بیان می کنید و همزمان می توانید با توجه کامل، به حرف های دیگران گوش دهید. شما به مذاکره و مصالحه تمایل دارید اما نه به بهای گذشتن از حقوق خودتان و نه اینکه دیگران را وادار کنید حقوق خودشان را نادیده بگیرند.

بُعد دیگر قاطعیت، حمایت از خود است. اغلب افراد تصور می کنند که برای روراست بودن با خودشان نباید کاری را که نمی خواهند، انجام دهند. وقتی درباره رفتار قاطعانه فکر می کنید(رفتاری با پرخاشگری و رفتار منفعلانه فرق دارد) باید نکات مهم زیر را را در نظر بگیرید:

بدین معنا نیست که بی اختیار «نه» بگویید. در واقع قاطعیت، فقط به معنای «نه» گفتن نیست. «نه» گفتن در روابط صمیمانه، مخرب است. رفتار قاطعانه، به معنای برخورداری از ظرفیت لازم برای مقاومت در برابر بهره کشی و بدرفتاری، اجبار و فشار روان شناختی و عمل کردن به روشی غیرپرخاشگرانه است، بی آنکه به احساس اضطراب یا گناه دچار شوید. افترادی که احساس می کنند باید در هر فرصتی حقوق خود را مطالبه کنند، اغلب جلوه خوبی از خود به عنوان «همسر» به نمایش نمی گذارند.

هیچ اشکالی ندارد که برای خشنودی همسرتان گاهی فداکاری کرده، موافقت خود را ابراز کنید یا حتی کوتاه بیایید؛ به شرطی که این عمل، متقابل و دوجانبه باشد و هر دوی شما چنین عمل کنید.

جمله ای از یک همسر: «این خانه همیشه کثیف است! چرا وظایفت را انجام نمی دهی؟ به جز تماشای تلویزیون کار دیگری بلد نیستی؟!»

پاسخ پرخاشگرانه: «اگر اینجا خیلی کثیف است، چرا خودت دست به کار نمی شوی؟! این جارو این هم دستمال، بفرما!»

پاسخ منفعلانه: «ببخشید، از این به بعد، به اوضاع خانه بیشتر رسیدگی می کنم. همه چیز مرتب خواهد شد.»

پاسخ قاطعانه: «می دانم خانه خیلی نامرتب است اما امروز روز سختی داشتم. بیا چیزی بخوریم و کمی استراحت کنیم؛ بعد می توانیم همه جا را با هم تمیز کنیم.»

درخواست تغییر همسرتان باید با ظرافت و دقت صورت گیرد؛ به ویژه اگر او نسبت به انتقاد حساس باشد. به همین دلیل خیلی مهم است که حامی و پشتیبان او باشید و شرایط را برایش آسان کنید تا کاری را که می خواهید انجام دهد. برای رسیدن به این هدف می توانید از مراحل زیر بهره بگیرید:


1- با موارد مثبت شروع کنید

«احساساتت را درک می کنم، منظورت را می فهمم، با این عقیده موافقم، تو خیلی کارهای خوبی انجام می دهی و من به خاطر آنها سپاسگزارم، با تمام وجود دوستت دارم.»

2- انگیزه های مهربانانه را در نظر بگیرید

«می دانم قصد آزارم را نداری و می دانم به عمد آن کار را انجام ندادی.»

3- مشارکت خودتان را نسبت به هر دو بخش فرآیند ارتباط تایید کنید

«می دانم گاهی رفتارهایم خودخواهانه است، گاهی زیاده روی می کنم، من نسبت به این مسائل خیلی حساسم، شاید باید آن را زودتر مطرح می کردم.»

4- به جای تمرکز بر آنچه در زمان حال دوست ندارید، خواهان تغییر در آینده باشید

«می شود این کار را برای من انجام بدهی؟ ممنون می شوم اگر ... برایم خیلی ارزش دارد اگر ... می شود مدتی این کار را طوری دیگر انجام بدهی؟»

لازم نیست هر بار که همسرتان کمی تغییر کرد همه این مراحل را اجرا کنید؛ اما مهم است فضایی ایجاد کنید که در آن همسرتان احساس کند از او حمایت می شود و مورد تهدید قرار نگرفته است.

از دیگر جملات قاطعانه می توان به درخواست شفاف سازی، تعریف برچسب های منفی و تعیین نمونه های روشن و مشخص با ملاک های همسرتان برای رفتار مطلوب، اشاره کرد. وقتی همسرتان حرفی مخرب می زند، مانند «تو قابل اعتماد نیستی»، به جای اینکه ناراحت شوید، از او بپرسید:

1- می شود بگویی منظورت از اینکه قابل اعتماد نیستم، چیست؟

(تعریف و شفاف سازی)

2- می شود چند نمونه برایم مثال بزنی؟

(تعیین نمونه های روشن)

3- چه چیزی باعث می شود احساس کنی قابل اعتماد نیستم؟

(ملاک هایی برای رفتار مطلوب)

قاطعیت مانند هر مهارت دیگری است و تسلط بر آن به تمرین نیاز دارد.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

اگر می خواهید روابط عاشقانه تان برای همیشه گرم و ماندگار بماند از این دو عامل دوری کنید:

از عاشق های جوان که بپرسید، می گویند ما با بقیه فرق داریم. امکان ندارد که دچار سردی روابط شویم. می گویند کاری می کنند که رابطه شان همیشه گرم باشد و اگر عشقشان روزی به سردی برود، خواهند مرد. همین تصورات ایده آل و رویایی از عشق خیلی وقت ها دردسرساز می شود. چون اولا نمی دانند چه چیزهایی می تواند رابطه شان را سرد کند و ثانیا وقتی رابطه شان سرد شد خود را می بازند و نمی توانند مشکل را حل و فصل کنند.

واقعیت این است که هر عشقی روزی از آن تب و تاب شورانگیز می‌افتد و از شهر شعرها و شورها به واقعیت زندگی روزمره وارد می‌شود. البته این عشق قوام یافته و همراه با احترام متقابل چیزی از آن احساس شورانگیز کم ندارد. این عشق هیجان زیادی برنمی‌انگیزد اما معنابخش‌ترین تمنای انسانی است.
این عشق راستین و همراه با احترام دیگر آن آتش‌ سوزانی نیست که در دل عاشق دربگیرد و همه شور و هیجان مهارگسیخته باشد. این عشق آسیب‌پذیر است و باید از آن مراقبت کرد.

آسیب‌پذیری عشق به چشم نمی‌آید. آنقدر آرام و ذره‌ذره آب می‌شود که یک روز چشمتان را باز می‌کنید و می‌بینید اثری از آن نیست. مواجه شدن با دستی که گرمای گذشته را ندارد یا چشمی که فروغ نگاه همیشگی را ندارد، درد سنگینی است. جان گاتمن، یکی از مشهورترین زوج‌درمان‌گران معاصر، اعتقاد دارد که عاملی که بیشترین اثر پیش‌بینی کننده را در طلاق دارد، انتقاد از همسر است.

در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر پسخوراند یا فیدبک می‌دهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر انتقاد می‌کنند.

انتقاد مداوم، بزرگ‌ترین آسیب را به رابطه می‌زند و به زودی عشق را نابود می‌کند. البته واقعیت زندگی مشترک این است که همیشه اختلاف‌نظر پیش می‌آید. گفت‌وگو‌های زن و مرد در زندگی دیگر آن پچ‌پچ‌های رازآمیز عاشقانه نیست. صحبت سر زندگی واقعی با همه دشواری‌های آن است. طبیعی است که گاهی ما یا طرف مقابل مسیر اشتباهی را می‌رویم. گاهی به درست یا اشتباه فکر می‌کنیم روش طرف مقابل برای حل یک مشکل خاص روش درست و سنجیده‌ای نیست.


مشکل درست از همین جا شروع می‌شود. طبیعی است که شروع به مخالفت می‌کنیم. این مخالفت‌ها اگر به‌صورت «پسخوراند» یا «فیدبک» باشند، کاملا طبیعی و سازنده هستند اما اگر به صورت انتقاد باشند، آسیب‌رسان می‌شوند. «پسخوراند» با انتقاد متفاوت است.


در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر پسخوراند یا فیدبک می‌دهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر انتقاد می‌کنند. انتقادهای آسیب‌رسان شخصیت طرف مقابل را نشانه می‌گیرند و سعی در کنترل کردن او و تخریب شخصیتش دارند. در پسخوراند می‌گوییم من با این «رفتار» تو موافق نیستم در حالی که در انتقاد «شخصیت» طرف مقابل را زیر سوال می‌بریم. در پسخوراند به فکر این هستیم که نتیجه بهتری بگیریم در حالی که در انتقاد هدف ما بهبود نیست بلکه دنبال مقصر می‌گردیم.


کسی که انتقاد می‌کند، فکر می‌کند فقط یک راه درست وجود دارد در صورتی که کسی که پسخوراند می‌دهد، می‌داند که غیر از راهی که در ذهن خودش است، راه‌های جایگزین دیگری هم هستند. به‌عنوان نمونه عبارت «تو از پس این کار برنمی‌آیی» انتقاد ولی عبارت «بهتر است با کمک همدیگر این کار را انجام بدهیم» پسخوراند است. عبارت «بحران اقتصادی که در آن افتاده‌ایم تقصیر تو است» انتقاد است اما عبارت «برای بیرون آمدن از این بحران اقتصادی باید هر دو با هم از چیزهایی بگذریم» پسخوراند است.


عبارت «من باهوش‌تر و باتجربه‌تر از تو هستم و می‌دانم این تصمیمی که گرفته‌ای اشتباه است» انتقاد ولی عبارت «من شرایط تو را می‌فهمم و می‌دانم که حق تصمیم‌گیری با خودت است اما با تصمیمت به این دلایل موافق نیستم.» پسخوراند است. انتقاد کردن ویروسی است که آرام وارد رابطه و به‌تدریج بیشتر می‌شود و روز به روز اعتماد به‌نفس طرف مقابل را کمتر می‌کند. عشق ورزیدن به اعتماد به‌نفس نیاز دارد.


افرادی که مرتب از معشوقشان انتقاد می‌کنند، توانایی عشق ورزیدن را از او می‌گیرند. آتشی که دودش اول در چشم خودشان می‌رود.عشق ورزیدن مهارتی است که باید از اوان کودکی آموخته شود.


به یاد داشته باشید پسخوراند هر چقدر هم مودبانه و سیاستمدارانه بیان شود، اگر در زمان عصبانیت گفته شود هیچ تفاوتی با انتقاد ندارد. ما بیشتر به بار هیجانی کلمه‌ها واکنش نشان می‌دهیم تا معنایی که منتقل می‌کنند. عشق گلی است که می‌توان با نسیم «پسخوراند» از آن مراقبت کرد.

 عشق نیاز به مراقبت دارد

عامل دیگری که عشق شما را دستی دستی سرد می کند، صحبت نکردن است. صحبت نکردن از خود، از آرزوها و خواسته ها و حتی دلخوری های ریز و درشت باعث می شود که کم کم زن و مرد برای هم غریبه شوند و احساس عشق و علاقه شان از بین برود. سکوت درواقع نخستین نشانه طلاق عاطفی است که نشان می دهد زن و شوهر دیگرحرفی برای گفتن با هم ندارند و میل و کششی هم به یکدیگر نخواهند داشت.

این طور است که شما احساس می کنید حرف های زیادی دارید اما گوش شنوایی برای شنیدن آنها نیست. بنابراین حرف هایتان را در دل خود نگه می دارید و روز به روز بیشتر فاصله می گیرید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


نمی دانم بالا رفتن سن ازداوج باعث شده است یا روابط آزادی که از واقعی تا مجازی پایش به زندگی مان باز شده است، در هر صورت وقتی اسم شکست عشقی می آید ، خیلی از جوان ها نفس عمیقی از ته دل می کشند و زیر لب می گویند:درد عشقی کشیده ام که مپرس ، زجرهجری کشیده ام که مپرس ......... مپرس اما بالاخره زمانی می رسد که در این موارد سوال خواهد شد.


بحث ما در مورد شکست عشقی نیست و راهکار های مقابله با آن. البته در این مورد هم مفصل صحبت خواهیم کرد اما موضوعی که به دلیل زیاد شدن عاشقان دل خسته این روزها پایش به جلسات خواستگاری باز شده ، روابط قبلی و یا شکست های عشقی عروس خانم و آقای داماد است. هر قدر هم که در دهکده ی جهانی زندگی کنیم ، بازهم ما ایرانی هستیم و علاوه بر تاثیر دین مان در رفتارها و نگرش های مان ، فرهنگ ایرانی و شرقی هم در نگاه ما به موضوعات تاثیر دارد.

ما هر قدر هم که فینگیلیش بنویسیم و هر قدر هم که بخواهیم خود را مدرن نشان دهیم ، ارزش هایمان همان ارزش های گذشته است حال کمی با رنگ و لعاب ملایم تر. برای مثال دوست داریم اولین زن و مرد زندگی کسی باشیم که پا به زندگی مان می گذارد. دل مان می خواهد وقتی پا به قلب او می گذاریم ، مانند افرادی که جایی را افتتاح می کنند ،رمان در ورودی را با قیچی باز کنیم و به سر سرای روح و جسم همسر آینده مان وارد شویم. این حس خودخواهی نیست البته در صورتی که خودمان هم قلب و جسم مان را دست نخورده برای کسی نگه داریم که قراراست یک عمر شریک زندگی مان باشد.


اما گاهی در شلوغی دنیا ، دلمان برای کسی می لرزد ، اصلا به خواستگاری می رویم و علاقه مند می شویم یا در دانشگاه و محل کاری کسی را می بینیم که گمان می کنیم برای زندگی مناسب است ، من نوع مثبت این قضیه را مطرح می کنم. دختر و پسری که به هم علاقه مند می شوند و تمام تلاش شان را برای ازدواج باهم می کنند اما نمی شود که نمی شود! خانواده ها مخالف هستند ، مشکل خونی و ژنتیک وجود دارد ، باهم دچار اختلاف می شوند و....در هر صورت در عین اینکه علاقه ای وجود دارد نمی توانند با هم ازدواج کنند. مدتی افسرده و پریشان حال می شوند و بعد تصمیم می گیرند نقطه بگذارند و سر خط بروند و برای زندگی خود شریک خوبی انتخاب کنند اما ممکن است به مشکلی بربخورند.


خیلی از دختر و پسر ها در مراسم خواستگاری از طرف مقابل می پرسند که شما به کسی علاقه مند بوده اید و با او رابطه داشته اید یانه!البته اینکه همسر آینده ی ما اهل ارتباط با جنس مخالف هست یا خیر موضوع مهم ی است .اما اینکه ایا کسی را دوست داشته یا نه هم باید بررسی شود؟ مثلا پسری به ازدواج با دختر عموی خود علاقه داشته اما ارتباطی بین شان نبوده ، به خواستگاری رفتند و بخاطر هم خونی نتوانستند ازدواج کنند آیا این یک نکته ی منفی خواهد بود؟


واقعیت این است که بررسی گذشته ی افراد در جلسه ی خواستگاری با سوالاتی که پرسیده می شود و در تحقیقاتی که انجام می شود ، مهم است اما با ید به این موضوع هم توجه کنیم که بالاخره ممکن است فرد به کسی علاقه مند شده باشد و قصد ازدواج داشته است اما به هزار و یک دلیل نتوانسته. در این شرایط نباید فکر کنید شما همیشه در سایه ی محبت شخص دیگری هستید و نمی توانید نفر اول قلب همسرتان باشید. جوانی با این مخلفات همراه است و خیلی زود یک همسر مهربان و شایسته می تواند رویاهای محقق نشده را به فراموش بسپارد.


اما اگر کسی که به خواستگاری شما آمد و یا شما به خواستگاری اش رفتید ، پیش از این ها با کسی رابطه دوستی داشت و ارتباطی بیشتر از علاقه مندی و بررسی جهت ازدواج، آنوقت باید  دقت تان را بیشتر کنید. افرادی که به روابط آزاد عادت کرده اند ، مگر اینکه در نگاه شان به مفهوم زندگی و ارتباط تغییری ایجاد شود تا برخوردشان هم تغییر کند وگرنه بعد از ازدواج و گذشت چند ماه باز هم آش همان آش هست و کاسه همان کاسه. پس بررسی اینکه اولین فاتح قلب شریک آینده تان هستید ، در صورتی لازم است که طرف مقابل اهل ارتباط آزاد با دیگران بوده است نه اینکه یک بله بران بهم خورده داشته و یا قصد ازدواج با کسی را داشته اما محقق نشده. اما در مورد دوم که همان عادت به دوستی با جنس مخالف است کمال دقت را داشته باشید .اگر در بین حرف ها و سوالات متوجه شدید چنین روابطی بوده و یا در تحقیق ها به این نتیجه رسیدید ، فقط در صورتی قبول کنید که مطمین باشید اوبه اشتباهش پی برده و دیگر تکرار نخواهد کرد.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


شاید گاهی در مورد احساساتی که نسبت به یک فرد خاص دارید دچار تردید شوید و ندانید که آیا واقعا عاشق شده اید یا نه؟! جواب این سوال با توجه به شیوه زندگیتان، دیدگاهی که نسبت به خود و دنیای اطراف دارید و اهدافی که برای آینده تان در نظر دارید می تواند تغییر کند.


شاید گاهی در مورد احساساتی که نسبت به یک فرد خاص دارید دچار تردید شوید و ندانید که آیا واقعا عاشق شده اید یا نه؟! جواب این سوال با توجه به شیوه زندگیتان، دیدگاهی که نسبت به خود و دنیای اطراف دارید و اهدافی که برای آینده تان در نظر دارید می تواند تغییر کند ولی به هر حال، آنچه در ادامه می خوانید، در مورد نشانه های عشق و دلبستگی یک بینش کلی (مبتنی بر تحقیق) به شما می دهد تا بتوانید در مورد احساسات خود مطمئن شوید.


1- نسبت به آن فرد اعتیاد دارید: عشق حتی روی مغز انسان هم اثر می گذارد. به محض آغاز یک رابطه عاطفی، آن مطنقه از مغز که مربوط به ایجاد احساس سرخوشی و رضایت مندی می شود، شروع به فعالیت می کند. علاوه بر این قسمت، ناحیه دیگری در مغز که مربوط به برانگیختن افکار وسوسه انگیز است نیز فعال می شود. رفته رفته با عمیق تر شدن رابطه و طولانی تر شدن عمر آن، اگرچه افکار وسوسه انگیز ممکن است به شدت قبل نباشند، ولی حس سرخوشی و رضایت مندی با همان شدت قبل، حتی با فکر کردن به طرف مقابل، در انسان ایجاد می شود.

2- واقعا می خواهید که خانواده و دوستانتان آن فرد را دوست داشته باشند: اگر از اینکه خانواده و اطرافیانتان طرز فکر مثبتی در مورد شخص مورد علاقه تان دارند، لذت می برید؛ این خود نشان دهنده این واقعیت است که شما شدیدا مجذوب او شده اید و علاقه تان نسبت به وی رو به افزایش است.


3- پیروزی های او را جشن می گیرید (هرچند زمانی که خودتان شکست خورده باشید): اگر حقیقتا عاشق کسی باشید از مشاهده پیشرفت های او در زمینه آنچه خود از انجامش ناتوان هستید، به قدری احساس خوشحالی و رضایت می کنید که انگار خودتان به آن موقعیت دست پیدا کرده اید. چرا که یک زوج عاشق یکدیگر را جزئی از وجود خود می دانند و از اینکه شاهد پیروزی هم در عرصه های دشوار باشند، به جای احساس سرخوردگی و بی کفایتی (به خاطر عدم موفقیت خود) احساس غرور و شادی می کنند.

4- با تمام وجود یکدیگر را دوست دارید: دوست داشتن با عشق متفاوت است اما لازمه یک عشق واقعی، دوست داشتن است. درحقیقت عشق یعنی دوست داشتن دوسویه؛ زمانی که هر دو نفرتان به وضوح به هم علاقه دارید. به علاوه، وقتی شخصیت طرف مقابل را کاملا پسندیده و بی نقص می پندارید، این یک نشانه بازر است که اثبات می کند عاشق او شده اید.

5- وقتی از هم دور هستید واقعا دلتنگ می شوید؛ اینکه چقدر دلتان برای یک نفر تنگ می شود، مهم ترین معیاری است که نشان می دهد تا چه اندازه عاشق او هستید.


6- عشق چیزی فراتر از یک حس خوشایند صرف و رضایت نسبت به حضور یک فرد است. مطالعه روی زوج های موفق، اثبات کرده که ثبات یک رابطه و موفقیت آن، به سرمایه گذاری و تعهد دو جانبه نیاز دارد. اگر عشق یعنی احساس شوق و تمایل، امنیت و راحتی، تعهد یعنی یک تصمیم حیاتی که فرد باید برای عملی شدن این احساسات تصمیم بگیرد. عشق برای شکوفاشدن و به مرز ثبات و سلامت رسیدن، نیازمند پشتیبانی تعهد است.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----