دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

به رفتار خوب باید پاداش داده شود

* حسن، که در کلاس دوم راهنمایی تحصیلی درس می خواند، روزی از مدرسه به خانه آمد. مادر در خانه نبود. حسن سخت گرسنه بود. از خواهرش خوراکی خواست، امّا خواهرش به جای خوراکی یادداشتی را که مادر برای حسن نوشته بود به او داد. حسن یادداشت را گرفت. دید روی آن جمله ای به زبان انگلیسی نوشته شده است. کمی به آن نگاه کرد و کوشید تا یادداشت را بخواند و معنی آن را بفهمد. امّا معنی بیشتر کلمه ها را نمی دانست. حسّ کنجکاویش به شدت تحریک شده بود و می خواست هر چه زودتر بفهمد که مادر برایش چه نوشته است. ناگهان به یادش آمد که پدرش یک فرهنگ انگلیسی به فارسی دارد و بارها به او توصیه کرده بود که از آن استفاده کند، ولی او هرگز به این توصیه ها توجّه نکرده بود. فوری رفت و فرهنگ لغت را آورد و شروع به پیدا کردن معنی کلمه ها کرد. سرانجام، یادداشت را چنین خواند:
حسن جان،
برایت در گنجه بیسکویت و شیر گذاشته ام.
مادرت
حسن خیلی خوشحال شد که توانسته است به کمک فرهنگ لغت بخواند و بفهمد. به سراغ گنجه رفت، شیر و بیسکویت را با لذت فراوان خورد.
این برنامه در هفته های بعد نیز تکرار شد. حسن هر بار یادداشتی دریافت می کرد و به تدریج به استفاده از فرهنگ لغت عادت کرد. این کتاب نه تنها به فهمیدن یادداشت های مادرش به او یاری می کرد، بلکه برای بهتر شدن زبان انگلیسی او نیز کمک فراوانی کرده بود و حسن متوجّه این نکته شده بود.
چرا حسن پیش از این از فرهنگ لغت استفاده نمی کرد؟ پاسخ این است که او تا آن وقت انگیزه و نیازی برای استفاده از فرهنگ لغت در خود احساس نمی کرد. اما هنگامی که برای فهمیدن یادداشت مادر از آن استفاده کرد، بی درنگ پاداش تلاش خود، یعنی شیر و بیسکویت، را دریافت کرد.
با به کار بردن از این روش ساده، مادر حسن نه تنها او را به استفاده از فرهنگ لغت برانگیخت، بلکه او را به یادگیری زبان انگلیسی نیز علاقه مند کرد. مادر حسن در اینجا از یکی از اصول روانشناسی به نام اصل تقویت مثبت (1) استفاده کرده است.

اصل تقویت مثبت:

برای اینکه رفتاری در کودک تقویت شود یا دوام یابد، ترتیبی بدهید که پس از اینکه کودک هر بار رفتار مورد نظر را انجام داد، پاداشی به او داده شود. به بیان دیگر، هر رفتار مطلوب کودک نتیجه ی خوشایندی برایش به دنبال داشته باشد.
یکی از مشکلات مهّم دانش آموزان در مورد یادگیری زبان های خارجی این است که بیشتر آنها احساس نمی کنند که یادگیری زبان خارجی برای آنها فایده دارد. به بیان دیگر، نمی توانند دلیلی برای یادگیری آن پیدا کنند. روشن است که اگر مهارتی جدید یا رفتاری تازه فایده ای مستقیم و فوری برای یادگیرنده داشته باشد، یادگیری با سرعت و سهولت بیشتری انجام خواهد گرفت. اما اگر فایده ی آن مهارت یا رفتار، بسیار ناچیز یا بسیار دوررس باشد، یادگیری آن ممکن است صورت نگیرد یا زمان درازی طول بکشد. مسئله ی اساسی برای پدران و مادران و معلّمان این است که برنامه هایی ترتیب دهند تا یادگیری مطالب تازه، نتیجه ای خوشایند یا فایده ای مستقیم برای دانش آموزان داشته باشد. باید توجّه داشت که کاربرد اصل تقویت مثبت تنها درمورد آموزش زبان خارجی نیست، بلکه بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان را نیز می توان با استفاده از این اصل برطرف کرد. برای مثال:
ژاله وقتی که کارها مطابق میل او نباشد، دهن کجی و قهر می کند.
مهین به خواندن کتاب علاقه ای نشان نمی دهد.
* احمد در مدرسه فیزیک می خواند، ولی در خانه تمرین هایش را حل نمی کند، مگر اینکه کسی او را به این کار وادار کند.
* زری و محمود همیشه در خانه دعوا می کنند و با مهارت، گناه شروع دعوا را به گردن یکدیگر می اندازند.
* لاله، با اینکه می داند خوردن شیرینی برایش زیان آور است، نمی تواند جلو خود را بگیرد و شیرینی نخورد.

تقویت

روان شناسان، در داستان حسن، برای شیر و بیسکویت اصطلاح تقویت کننده را به کار می برند. بنابراین، هر محرکی که به دنبال رفتاری بیاید و سبب افزایش و تکرار آن رفتار شود، تقویت کننده (2) و عمل تقویت کننده تقویت (3) نامیده می شود. در مثال بالا شیر و بیسکویت تقویت کننده است و رفتار استفاده از فرهنگ لغت با به دست آوردن شیر و بیسکویت در حسن تقویت شده است. به طور کلی، می توان گفت که تقویت روشی است برای افزایش احتمال وقوع رفتاری که در حال حاضر دفعات تکرار آن زیاد نیست. به مثال زیر توجّه کنید:
* یکی از روزها نرگس در مدرسه به سؤالی که خواهرش از او کرده بود فکر می کرد. سؤال این بود : « برای حفظ درختان چه باید کرد؟ » پدر نرگس به جای او جواب داده بود که یکی از راه های حفظ درختان جمع آوری کاغذهای باطله و تحویل آن ها به کارخانه های کاغذ و مقواسازی است. نرگس متوجّه ارتباط میان آن سؤال و این جواب نشده بود و چون پدرش مجبور بود به اداره برود نتوانسته بود توضیح بیشتری در این زمینه از پدر بخواهد.
سؤال در ذهن نرگس مانده بود و فکر او را به خود مشغول داشته بود. در فرصتی که معلّم به دانش آموزان داد تا سؤال هایشان را با او در میان بگذارند، نرگس سؤال خود را مطرح کرد. معلّم، که موقعیت را برای برانگیختن دانش آموزان به کار گروهی مناسب دید، گفت : « آفرین، نرگس! سؤال بسیار خوبی کردی. » سپس، رو به بچه ها کرد و گفت اگر شما هم در این زمینه سؤال هایی دارید بپرسید. بچه ها سؤال های گوناگونی مطرح کردند که بیشتر در این زمینه ها بود: کاغذ چگونه ساخته می شود؟ کاغذهای باطله را از کجا می توان جمع آوری کرد؟ پس از جمع آوری آنها را به کجا باید برد؟ با کاغذهای باطله چه کار می کنند؟
معلّم که اشتیاق بچه ها را برای پاسخ دادن به این پرسش ها دید، پیشنهاد کرد که همه ی آن ها برای پاسخگویی به این پرسش ها به گروه های کوچک تری تقسیم شوند و هر گروه مأمور یافتن پاسخ یکی از پرسش ها شود. معلّم به هر گروه کتابی را پیشنهاد کرد و آنها پس از مطالعه ی کتاب ها که درباره ی سؤال مربوط به آن گروه بود، گزارشی تهیه کردند و در کلاس برای دانش آموزان دیگر خواندند.
به این ترتیب، پاسخ همه ی پرسش ها برای آنها روشن شد. آنها دانستند که کاغذ را از چوب درختان می سازند. آنها دانستند که اگر کاغذهای باطله را به کارخانه های کاغذسازی و مقواسازی بدهند، در آنجا پس از خمیر کردن آنها دوباره می توان از آنها کاغذهای کلفت تر، مقوا، و حوله ی کاغذ ساخت. از این راه شاید دیگر نیاز نباشد که برای درست کردن این نوع کاغذها هم، درختان را قطع کنند.
به پیشنهاد معلّم، بچه ها، در یکی از روزهای هفته، کاغذهای باطله خانه و کوچه و محله ی خود را جمع آوری کردند، معلّم با یکی از کارخانه های مقواسازی تماس گرفت. از طرف کارخانه کامیونی برای بردن کاغذهای باطله که بچه ها آن ها را توی گونی ریخته بودند به مدرسه آمد و در برابر هر گونی کاغذ باطله پولی پرداخت و آنها را با خود برد. بچه ها با آن پول دفتر و مداد خریدند و آنها را به یکی از پرورشگاه ها فرستادند. نرگس از اینکه دید سؤال او این همه جالب توجّه بوده است بسیار خوشحال شد و از آن پس همیشه سعی می کرد که مسائل جالب توجّهی در کلاس مطرح کند.
در این مثال، معلّم با توجّه کردن به سؤال نرگس او را تقویت کرد. دانش آموزان دیگر هم به انگیزه ی همکاری مادر و پدر و همسایه های خود که در کار جمع آوری کاغذهای باطله به آنها کمک کردند، و به یاری کارخانه ی مقواسازی، که کاغذهای باطله را از آنها خریداری کرد، و به یاری اطلاعات گوناگونی که از مطالعه ی کتاب ها و گزارش های هم کلاس های خود به دست آوردند، تقویت شدند. گذشته از اینها، معلّم هم با مشاهده ی اشتیاق دانش آموزان به یادگیری، تقویت شد. معلّم با تکیه بر سؤال های نرگس و دانش آموزان دیگر، آنها را به آموختن مطالب سودمندی برانگیخت و میل به همکاری و کار کردن به صورت گروهی را در دانش آموزان تقویت کرد.
گفته شد که می توان با استفاده از تقویت کننده ها احتمال وقوع یک رفتار را بیشتر کرد. برای مثال، شیر و بیسکویت توجّه حسن را به زبان انگلیسی بیشتر کرد و تشویق معلّم سبب شد که نرگس بیشتر به سودمندی کار کلاسی توجّه کند و بکوشد تا سؤال ها و پیشنهادهای بهتری در کلاس مطرح کند. تقویت کننده ها تنها رفتار کودکان را تقویت نمی کنند، بلکه بزرگسالان را نیز می توان به وسیله ی تقویت کننده های گوناگون تقویت کرد.
در جدول زیر نمونه های گوناگونی از تقویت کننده ها نشان داده شده است:

نمونه نهایی از تقویت کننده های گوناگون برای کودکان و بزرگسالان

برای کودکان و نوجوانان

برای جوانان و بزرگسالان

تقویت کننده های مادّی:

تقویت کننده های مادّی:

انواع شیرینی و خوراکی مورد علاقه ی آنها

پول

پول

تقدیرنامه

پاداش، به صورت جایزه های گوناگون

مدال و نشان

نمره خوب در کلاس

ترفیع درجه و رتبه

تقویت کننده های غیرمادّی غیرکلامی:

تقویت کننده های غیرمادّی غیرکلامی:

سر تکان دادن به نشانه ی تأیید

سر تکان دادن به نشانه ی تأیید

لبخند زدن

لبخند زدن

دست زدن روی شانه

حالتی که نشانه ی تأیید باشد.

قلقلک دادن

دست زدن روی شانه یا کتف

حالتی که نشانه تأیید باشد.

حالتی که نشانه ی توجّه به او باشد.

لمس کردن و گرفتن چانه

پذیرفتن تقاضا

کمک کردن به او وقتی که تقاضای کمک می کند.

تقویت کننده های غیر مادی کلامی:

تقویت کننده های غیرمادّی کلامی:

گفتن: بله، خوب، خیلی خوب، عالی، خیلی عالی،

بسیار خوب

درست، معرکه است!

زیباست!

خوشم آمد!

عالی است!

به تو افتخار می کنم!

بله!

خوب پیش رفتی!

درست است!

خیلی بهتر شد!

موافقم!

همین طور باید باشد!

چه عقیده ی خوبی!

خدایا، چه خوب شد!

شما خیلی خلاق هستید!

زنده باد!

ببینید چقدر پیش رفته اید!

کاملِ کامل شد!

این دفعه خیلی بهتر از آخرین دفعه شد!

این یکی هم درست بود!

این کار خوب را ادامه بدهید!

دوباره!

در گروه مطرح کنید!

ببین، او چه خوب انجام داد!

شما در این زمینه تخصّص پیدا کرده اید!

چه خوب انجام دادی!

چقدر پر حوصله اید!

چه بچه ی خوبی هستی!

من علاقه و پشتکار شما را تحسین می کنم!

آفرین، صدآفرین، هزار آفرین!

و سؤال کردن درباره ی چیزهایی که مورد علاقه ی جوانان یا بزرگسالان است.

نکته های مهم درباره ی تقویت کننده ها

تقویت کننده ها برای همه یکسان نیستند

چیزهایی که رفتار فردی را تقویت می کنند ممکن است برای دیگران تقویت کننده نباشند. دانش آموزی که همیشه نمره ی درس های او پایین است، ممکن است با گرفتن نمره ی 15 تقویت شود. ولی دانش آموزی که همیشه نمره های بالا می گرفته است، گرفتن نمره ی 15 برایش نوعی تنبیه است.
رویداد یا چیزی برای دانش آموز تقویت کننده است که نشان دهنده ی پیشرفت او در درسش باشد. پدری که روزی پنج ریال پول توجیبی به پسرش می دهد، اگر ناگهان یک روز ده ریال به او بدهد، او را تقویت کرده است. اما اگر پول توجیبی فرزندش روزی بیست ریال باشد و ناگهان یک روز ده ریال به او بدهد، او را جریمه کرده است و این ده ریال برای او حالت نوعی تنبیه را دارد. بنابراین، برای اینکه بدانیم عمل ما تقویت کننده ی رفتاری است یا نه، لازم است بدانیم که فرد مورد نظر برای تقویت پیش از این در چه موقعیتی قرار داشته است.

اثر تقویت کننده ها در هر زمان یکسان نیست

رویدادهایی که در زمان معین تقویت کننده هستند، ممکن است در زمانی دیگر تقویت کننده نباشند. برای کودکی که هرگز سوار اتوبوس دو طبقه نشده است، سوار شدن به این اتوبوس و رفتن به طبقه ی دوم ممکن است تقویت کننده ای قوی به شمار آید. اما برای کودکی که مدت درازی سوار اتوبوس دو طبقه بوده است و تازه از آن پیاده شده است، اگر بی درنگ سوار چنین اتوبوسی شود، ممکن است به هیچ وجه تقویت کننده نباشد. به همین ترتیب، دادن شیرینی به کودک در صورتی تقویت کننده خواهد بود که کودک مدتی شیرینی نخورده باشد.

فاصله ی میان رفتار و عرضه ی تقویت کننده

فاصله ی میان رفتار مطلوب کودک و عرضه کردن تقویت کننده به او چه مدت باید باشد؟ پاسخ این است که پس از بروز رفتار مطلوب، هر چه تقویت کننده را زودتر عرضه کنیم احتمال تقویت شدن آن رفتار بیشتر خواهد بود. به مثال زیر توجّه کنید:
* حسین عادت کرده بود که همیشه در درس تاریخ دیر به کلاس برسد و تند و دستپاچه سر جایش بنشیند و معمولاً قسمت های اولیه ی درس را از دست بدهد. روزی، بر حسب تصادف، حسین زود به کلاس رسید. معلّم برای اینکه او را تقویت کند تا وقت شناس باشد، فوری به نیمکت او نزدیک شد و او را برای اینکه این بار سر وقت به کلاس آمده بود تشویق کرد و از او خواست که در آن ساعت او حضور و غیاب کلاس را انجام دهد. از این پس، حسین به مراتب بیش از پیش، سر وقت در کلاس حاضر می شد.
اگر بی درنگ، پس از پاسخ جدیدی، تقویت کننده ای عرضه شود، آن پاسخ به مراتب سریع تر آموخته می شود. بدون شک، حسین به تقویت بیشتری نیاز دارد تا وقت شناسی او کامل شود. اما همان تشویق فوری معلّم پس از یکبار وقت شناسی، سبب پیشرفت بسیار در رفتار مطلوب حسین شد.
گاهی ممکن است تقویت کننده ها را زودتر، یعنی پیش از آنکه کودکی رفتار مطلوب را نشان داده باشد، عرضه کنند که زیان این عرضه ی نابه هنگام تقویت کننده را مثال زیر روشن خواهد کرد:
* مادر زینت در اداره ای کار می کند و زینت هر روز تا برگشتن مادر از اداره پیش خاله ی خود می ماند. زینت، در یکی از روزهایی که مادرش
از اداره برگشت، سخت سرگرم بازی بود و حاضر نشد با مادر به خانه برود و جیغ و داد زد و گریه کرد. مادر به او وعده داد که اگر به خانه بیاید و گریه نکند برایش اسباب بازی بخرد. زینت فوری ساکت شد و با مادرش رفت. مادر هم سر راه برایش اسباب بازی قشنگی خرید. فردای آن روز، وقتی که مادر زینت برای بردن او به خانه ی خواهرش رفت، زینت باز هم قِشقرِقی شدیدتر از روز پیش به راه انداخت.
می بینیم که در اینجا وعده ی مادر برای خریدن اسباب بازی سبب تقویت قشقرق به راه انداختن زینت شد. تقویت کننده ( وعده ی خریدن اسباب بازی) خیلی فوری و پس از اینکه زینت گریه را شروع کرد، عرضه شد. به این ترتیب، به جای اینکه گریه نکردن را تقویت کند، گریه کردن و قشقرق به راه انداختن را تقویت کرد. اگر مادر زینت می خواست رفتار موافقت با ترک خانه ی خاله را تقویت کند، باید هنگامی که به او وعده خریدن اسباب بازی را می داد که او خانه خاله را ترک کند و دست از گریه کردن بردارد. مادر زینت تقویت کننده را پس از رفتار نامطلوب زینت به او عرضه کرد، در صورتی که تقویت کننده باید بی درنگ، پس از اینکه رفتار مطلوب نشان داده شد، عرضه شود.

تقویت کننده هایی که با تأخیر عرضه می شوند

هنگامی که تقویت کننده با تأخیر عرضه می شود، رفتار خوب گذشته ی کودک را به یاد او بیاورید و بگویید که پاداش برای چه کار بوده است.
گاهی مادر یا پدر یا معلّم تا مدتی نمی توانند از پیشرفت یک رفتار باخبر شوند و ناچارند در تقویت کردن کودک را تا هنگام مشاهده ی نشانه های پیشرفت آن رفتار به تأخیر اندازند. در این صورت، لازم است به کودک گفته شود که تقویت مربوط به کدام رفتار است. به مثال زیر توجّه کنید:
محمود شش سال داشت. شب ها مقاومت نشان می داد و بهانه ها می گرفت و نمی خواست که به موقع بخوابد. یکی از شب ها که مادر و پدر محمود از میهمانی به خانه برگشتند، خواهر بزرگتر محمود گفت که او آن شب خودش تلویزیون را خاموش کرد و به موقع به رختخواب رفت. صبح روز بعد، مادر به محمود گفت: محمود جان، خواهرت گفت که دیشب تو پسر خوبی بوده ای و بدون بهانه خودت تلویزیون را خاموش کرده ای و به رختخواب رفته ای. پدرت و من از این کار تو خیلی خوشمان آمده است. پیداست که تو دیگر پسر بزرگ و عاقلی شده ای. آفرین، پسر خوب من!
حرف های تشویق آمیز مادر بدون شک برای محمود نقش تقویت کننده را داشت. هنگامی که محمود به رختخواب رفته بود، مادر در آنجا نبود تا او را فوری مورد تقویت قرار دهد. بنابراین، در اولین فرصت ممکن، یعنی صبح روز بعد، این کار را کرد. مادر با برجسته کردن و ارزش گذاشتن به رفتار محمود در شب پیش، به او امکان داد تا رفتار خود را به یاد بیاورد و بی درنگ پس از یادآوری آن رفتار مطلوب، او را تقویت کرد.
وقتی که امکان تقویت فوری یک رفتار مطلوب نباشد، باید جزئیات آن رفتار و کارهایی را که کودک انجام داده است به یاد او آورد و بی درنگ خاطره ی رفتار مطلوب را که در ذهن کودک زنده شده است تقویت کرد.

تقویت با تأخیر، برای آموزش استقامت و شکیبایی

در زندگی واقعی، پاداش ها همیشه فوری و پس از رفتار مطلوب به دست نمی آیند و ممکن است گاهی هفته ها، ماه ها، یا سال ها پس از عرضه ی رفتار مطلوب به تأخیر افتند. برای مثال، در اداره ها کارمند به ندرت پس از انجام دادن یک کار خوب ترفیع پیدا می کند، بلکه بیشتر گرفتن یک درجه ی ترفیع مستلزم چندین سال کار و کوشش درست و مداوم است. این نوع تقویت با تأخیر سبب می شود که کسی مدت درازی کارش را خوب انجام دهد و به این ترتیب ایستادگی و شکیبایی را برای رسیدن به پاداش یاد بگیرد. تقویت فوری وقتی لازم است که بخواهیم رفتار مطلوب تازه آموخته ای را ثبات بیشتری بدهیم. ولی وقتی که رفتاری آموخته شد، باید به کودک بفهمانیم که انتظار گرفتن پاداش را پس از هر رفتار مطلوب نداشته باشد.

تقویت باید پس از مشاهده ی پیشرفت در رفتار عرضه شود

اگر بخواهیم رفتاری را به کودکی بیاموزیم، باید او را تنها هنگامی که رفتار مورد نظر در او مشاهده شده باشد تقویت کنیم. در غیر این صورت، رفتار نامطلوب کودک را تقویت کرده ایم. مثال زیر این مطلب را روشن تر می کند:
* ژاله هشت سال داشت، عادت کرده بود، وقتی که کارها مطابق میلش نباشد، قهر کند و با لب و لوچه ی آویزان در یک گوشه کز کند و با هیچ کس حرف نزند. این عادت سبب ناراحتی فراوان مادر و پدر و خواهرش شده بود. بیشتر وقت ها مادر ژاله نازش را می کشید، و در برابر بعضی از خواسته های او تسلیم می شد. اگر مادر پیش او نمی رفت، خواهر ژاله با او همدردی می کرد. شیرینی یا اسباب بازه به ژاله می داد و او را با مادر آشتی می داد. ژاله بیشتر وقتها موفق می شد باج هایی از خواهرش بگیرد، حتی اگر مادرش هم به او چندان اعتنایی نمی کرد.
این عادت زشت ژاله به مدرسه هم منتقل شده بود و او در مدرسه هم زود قهر می کرد. اما معلّم تسلیم خواسته های او نمی شد و در مورد رفتار او با مادر و به پدر ژاله گفتگو می کرد. زمانی خانواده ی ژاله به این نتیجه رسیدند که رفتار ژاله غیرقابل تحمل شده است. تصمیم گرفتند که دست به اقدامی مناسب بزنند. این بار، وقتی که ژاله قهر کرد و در گوشه ای نشست، مادر و خواهرش به او اعتنایی نکردند. ابتدا ژاله مدت درازی به همان حال ماند. اما وقتی که دید مادر و خواهرش به او اعتنایی ندارند، احساس کرد که از فعالیت و بازی محروم شده است. آن وقت، بدون سر و صدا، آرام آرام مشغول بازی شد. چیزی نگذشت که مادر و خواهرش با خوشرویی با او رو به رو شدند. از آن پس، در رفتار قهر کردن ژاله تغییر محسوسی پیدا شد.
برای اینکه ژاله بتواند به قهر کردن خود غلبه کند، نمی بایست به هیچ عنوان برای قهر کردن او تقویتی عرضه می شد. اما وقتی که او قهر کردن را کنار گذاشت، پذیرش توأم با خوشرویی خانواده و فرصتی که برای بازی و فعالیت به دست آورد، برای او نقش تقویت کننده ی رفتارِ قهر نکردن را داشت. به بیان دیگر، قهر کردن مورد بی اعتنایی قرار گرفت، ولی بازگشت او به جمع با لبخند و خوشرویی خانواده اش تقویت شد.

دقّت در انتخاب تقویت کننده ها

تقویت کننده ها، از نظر میزان تأثیر، با یکدیگر متفاوت اند. تقویت کننده ای ممکن است در کودکی مؤثر باشد، ولی در کودکی دیگر تأثیر نکند. همچنین تقویت کننده ای که در یک زمان تأثیری مطلوب داشته باشد ممکن است در زمان دیگری تأثیر نکند. بنابراین، در انتخاب تقویت کننده های مناسب باید دقت بسیار کرد. مثال زیر این نکته را روشن تر می کند:
* دانش آموزان کلاس اول راهنمایی تحصیلی در دوره ی دبستان تمرین و آموزش کمی در مورد سرود دیده بودند و نمی توانستند نُت بخوانند. معلّم سعی می کرد تا آنها را برانگیزد تا بیشتر کوشش کنند، ولی پیشرفت چندانی حاصل نمی شد. هنگامی که اداره ی آموزش و پرورش از مدرسه خواست که دانش آموزان در جشنی شرکت کنند و سرود بخوانند، معلّم سرود، فرصت را غنیمت شمرد و به دانش آموزان گفت که در صورتی در جشن شرکت خواهند کرد که تا هفته ی بعد، یعنی آغاز جشن، بتوانند پنج سرود را یاد بگیرند و آنها را به خوبی بخوانند.
دانش آموزان با شور و اشتیاق فراوان آمادگی خود را برای یاد گرفتن سرودها اعلام کردند، به خصوص که قرار شد برنامه ی جشن از تلویزیون نیز پخش شود. در طول آن هفته دانش آموزان کلاس سرود، گذشته از ساعت های عادی کلاس، چندین ساعت خارج از وقت کلاس را نیز به آموختن سرودها پرداختند. روشن است که این شور و هیجان با کُندی و بی حوصلگی اولیه ی آنها در آموختن سرود خیلی تفاوت داشت.
در این مورد پاداش مؤثر چه بود؟ شرکت در جشن اداره ی آموزش و پرورش؟ پخش شدن برنامه ی سرودخوانی از تلویزیون ؟تحسین احتمالی بینندگان تلویزیون؟ هر یک از این پاداش ها می تواند برای دانش آموزان کلاس سرود مؤثر باشد، اما این گونه تقویت کننده ها برای گروهی دیگر، مانند کارمندان یک اداره، ممکن است تأثیر چندانی نداشته باشد.
گاهی لازم است تقویت کننده های گوناگون را امتحان کنیم تا از آن میان تقویت کننده ی مؤثر و مناسب را بیابیم. یکی از راه های پیدا کردن تقویت کننده مناسب این است که ببینیم کودکان بیشتر چه چیزهایی را دوست دارند تا همان ها را به عنوان تقویت کننده به کار ببریم.

محبّت تقویت کننده ای خطرناک است

مادرها و پدرها و گاهی معلّمان از دوست داشتن و محبّت کردن به عنوان تقویت کننده استفاده می کنند. به کودک می گویند: « اگر این کار را بکنی، دیگر دوستت ندارم. » ، « اگر آن را برایم بیاوری، خیلی دوستت خواهم داشت. » همچنین رفتارهای غیرکلامی محبّت آمیز با کودکان دارند. مادران و پدران بغل کردن و بوسیدن را نیز اغلب به عنوان تقویت کننده در مورد کودکان خود به کار می برند.
درباره ی کاربرد محبّت و دوست داشتن به عنوان تقویت کننده باید هشداری داده شود. ان هشدار به این سبب نیست که محبّت کردن تقویت کننده ای موثر نیست، بلکه سبب این است که کاربرد این گونه تقویت کننده ها ممکن است دارای بعضی از عوارض جانبی باشد. کودکان به زودی یاد می گیرند که از تقویت کننده هایی که ما برای آنان به کار برده ایم، در مورد دیگران و حتی درمورد خود ما استفاده کنند.
اگر محبّت را به عنوان تقویت کننده ای به کار می بریم، باید آماده باشیم که به همان آسانی که می توانیم آن را عرضه کنیم، به همان آسانی هم بتوانیم از عرضه کردن آن خودداری کنیم. خوشبختانه بیشتر مردم نمی توانند محبّت کردن را به همین سادگی کم و زیاد کنند. هر کوششی که برای عرضه ی این گونه محبّت به کار می رود مستلزم جعل عواطف و تقلب در آن است. زیرا پدر و مادر مجبورند فقط تظاهر به دوست نداشتن فرزند خود کنند، و معمولاً او را به هر صورت که باشد دوست دارند.
تظاهرات کلامی یا غیر کلامی محبّت باید نشان دهنده ی بدون قید و شرط احساس ما باشد، نه اینکه به عنوان تقویت کننده از آن استفاده شود. خطر استفاده از محبّت به عنوان تقویت کننده زیاد است. برای مثال، دختر بچه ای که در خانواده محبّت را به عنوان تقویت کننده در مورد او به کار برده اند، ممکن است با اظهار محبّت مانند بوسه دادن، دیگران را وادار به قبول خواسته های خود کند. بعضی از صاحب نظران هشدار می دهند که این گونه استفاده از محبّت برای تقویت ممکن است در بزرگسالی وسیله ی داد و ستد قرار گیرد.
بنابراین، محبّت ما به فرزندانمان باید بدون قید و شرط و بدون توجّه به نوع رفتار آنان باشد. کودک باید احساس کند که همواره مورد محبّت و علاقه ی ماست. خوشبختانه تقویت کننده های گوناگونی وجود دارد و نیازی نیست که با مشروط کردن محبّت خود نسبت به فرزندانمان احساس عدم اطمینان و عدم امنیت عاطفی در آنان به وجود بیاوریم.

ارزش تقویت کننده ها ممکن است کم یا زیاد شود

ارزش یک تقویت کننده چقدر باید باشد؟ پاسخ این است که ارزش آن باید آن قدر باشد که کودک را به انجام دادن رفتار مطلوب تشویق کند. گاهی میزان و ارزش یک تقویت کننده را باید بر حسب کاری که باید انجام شود و نتیجه ای که باید داشته باشد تغییر داد. مثال زیر این نکته را بیشتر روشن می کند:
مهین ده سال داشت. توانایی خواندن کتاب را داشت ولی از خواندن لذت نمی برد. به همین سبب رغبت چندانی به مطالعه نشان نمی داد و بیشتر وقت آزاد خود را به تماشای تلویزیون و سرگرمی های دیگر می گذراند. مادر و پدر مهین تصور می کردند که لازم است او از مطالعه لذت ببرد و دامنه ی معلومات خود را گسترش دهد.
روزی پدر مهین کتابی به او نشان داد و گفت: « مهین جان، من این کتاب را از کتابخانه برای تو به امانت گرفته ام. اگر بتوانی تایک هفته ی دیگر آن را تمام کنی، دو تومان جایزه می گیری. » مهین قبول کرد، اما در پایان هفته بیش از 10 صفحه از کتاب را نخوانده بود. شاید دو تومان برای او تقویت کننده ای چندان قوی نبود.
مادر و پدر مهین تصمیم گرفتند روشن کنند که او به چه نوع کتاب هایی علاقه دارد. به این منظور با معلّم او مشورت کردند و متوجّه شدند که مهین به کتاب های داستانی هیجان انگیز درباره ی روح و جن و مانند آنها علاقه دارد. ولی وقتی که چنین کتابی هم برای مهین تهیه کردند، باز هم او علاقه ی چندانی به مطالعه نشان نداد. بنابراین، پدرش تصمیم گرفت روش جدیدی به کار ببرد. پیش مهین رفت و گفت: « مهین جان، می دانی که مادرت و من خیلی دلمان می خواهد که تو از مطالعه کردن لذت ببری. اما به این ترتیب تو هرگز نمی توانی چنین لذتی ببری، مگر اینکه این کار را جدی بگیری. یکی از این کتاب ها را که برایت آورده ام انتخاب کن و کوشش کن تا سه شنبه ی آینده همه ی آن را مطالعه کنی. اگر این کار را بکنی، پول خوبی به تو خواهم داد. فکر می کنی که چقدر پول برای این کار تو مناسب باشد؟ »
مهین کمی فکر کرد و گفت : ده تومان!
پدر گفت: ده تومان پول زیادی است ولی قبول می کنم. اگر تو خواندن این کتاب را تا ظهر سه شنبه ی آینده تمام کردی، من ده تومان به تو خواهم داد.
مهین یکی از کتاب ها را انتخاب کرد و گفت: من هم از همین حالا خواندن این کتاب را شروع می کنم.
خوشبختانه داستان کتاب نیز از همان موضوع های مورد علاقه ی مهین بود. اگر چه مهین برای رسیدن به پول، کتاب را خیلی تند و سَرسَری مطالعه کرد، اما به هر حال در موعد مقرر خواندن آن را به پایان رساند. داستان را با شوق فراوان برای مادر و پدرش تعریف کرد و به آنان گفت: این بهترین کتابی است که تا حالا خوانده ام. داستان، شیرین بود. گاهی هم مرا گریاند. کتاب دیگری به من نمی دهید؟
بیشتر وقت ها تقویت کننده ای قوی لازم است تا کودک را وادار به شروع رفتاری مطلوب کند. برای مهین، دوتومان انگیزه ای ضعیف بود، اما ده تومان آن قدر قوی بود که او را به شروع مطالعه برانگیخت. از آن پس بود که لذت مطالعه و شیرینی داستان، خود به خود او را به دنبال مطالعه کشید. توجّه و گوش دادن مادر و پدر به داستان کتاب، که مهین برای آنان تعریف کرد، نیز تقویت کننده ی دیگری بود. از سوی دیگر، چون پیشنهاد ده تومان را خود مهین داده بود، او را تا اندازه ای نسبت به قولی که داده بود متعهد کرده بود. اما اگر مهین مبلغی بیشتر مثلا دویست تومان، پیشنهاد کرده بود، پدر او می بایست با او صحبت می کرد تا مبلغ پیشنهادی را به حد متعادل و قابل قبولی پایین بیاورد. باید دقت کرد که بهای تقویت کننده به حدی باشد که فرد ارائه کننده بتواند از عهده ی پرداخت آن برآید و حد معقولی رعایت شده باشد. در این مورد ده تومان پولی بود که برای مهین جالب توجّه بود و برای پدرش هم امکان پرداخت آن وجود داشت. از این گذشته، در دفعات بعد که مهین شیرینی داستان را دریافته بود، پدرش مبلغ پیشنهادی را کم و کمتر کرد و چیزی نگذشت که لذت مطالعه خود به صورت تقویت کننده ای برای مطالعه کردن مهین درآمد.
این مسئله که آیا به کار بردن تقویت کننده ها، از نوعی که در مثال بالا آمد، کار درستی است یا خیر؟ سؤالی است فلسفی، نه علمی. در حقیقت، بسیاری از مردم از اینکه در برابر رفتاری درست به کودک پول یا به قول خودشان رشوه بدهند خودداری می کنند، اما ببینیم وضع در دنیای بزرگسالان چگونه است. روشن است که انسان هر قدر در کار خود وظیفه شناس و جدی باشد، چنانچه در پایان ماه حقوقی دریافت نکند یا چندین سال از گرفتن پایه، ترفیع، پاداش یا امتیازهایی از این گونه محروم شود، سرانجام دلسرد خواهد شد. مگر بچه ها در این مورد با بزرگسالان فرقی دارند؟ درست است که کودک باید کتاب را تنها برای لذت بردن یا کسب معلومات مطالعه کند، اما اگر او هنوز به شیرینی مطالعه کردن پی نبرده است و از این کار خودداری می کند، برای اینکه او را به انجام دادن این رفتار مطلوب برانگیزیم لازم است تقویت کننده ای قوی را به عنوان قدم اول و برای شروع کار به او عرضه کنیم. و البته بسیار امکان دارد که وقتی نخستین قدم ها برداشته شد، خود او از مطالعه لذت ببرد و از آن پس لذت مطالعه خود به عنوان تقویت کننده، تکرار رفتار مطالعه کردن را به دنبال داشته باشد.


تقویت رفتار مثبت در کودکان (2)


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی