دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۵۷۹ مطلب توسط «دکتر متحدی» ثبت شده است


زندگی همیشه ما رو بر سر دو راهی انتخاب قرار می‌ده، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی رو بگیریم. انتخاب کردن یا نکردن یک چیز می تونه همیشه خیلی سخت باشه و انرژی روانی زیادی رو از ما بگیره.


به انتخاب هایی که تا به‌حال در زندگیت داشتی توجه کردی؟ بهترین انتخابی که داشتی چی بوده؟یا بهتره بپرسم بهترین یا بدترین تصمیمی که گرفتی چی بوده؟ یا شاید هم از اون دسته افرادی هستی که ترجیح می دی دیگران به‌جای تو انتخاب کنند و تصمیم‌بگیرند!

آخه این که دیگران به‌جات تصمیم بگیرن شاید خیلی بهتر از این باشه که خودت این کار رو بکنی و استرس و فشار قرار گرفتن بین دو راهی رو تحمل کنی! اما مسئولیت انتخاب رو چی؟ آیا دیگران مسئولیت انتخاب های تو رو هم به عهده می گیرند؟

هفته پیش کوهیار پسر ارشد خانواده آقای عباسی دست به انتخاب بزرگی زد و قدم مهمی رو برای زندگی آینده‌اش برداشت. دیدیم که به خواستگاری صنم دختر بابا قانونی رفت و آمادگی خودش رو برای غلامی کردن بیان کرد. اما کمی قبل تر، پیش از این که همچین تصمیم مهمی بگیره، شرایط خیلی سختی رو می‌گذروند. تمام چیزهایی که یک عمر آموخته بود نمی‌تونست به کارش بیاد، درسته که بارها تصمیمات خوب و موفقی گرفته بود، مثل اون روز که برگه انتخاب رشته کنکور رو تو دستش گرفته بود و رشته برق‌رو انتخاب کرده بود، یا اون روز که تصمیم گرفت تو کارگاه برق یکی از دوستاش تدریس کنه، اینها همه تصمیماتی بودند که نتایج دلخواهی براش داشتند اما حالا به انتخاب همسر فکر می کرد، چطور باید شریک زندگیش رو انتخاب می کرد؟ انتخاب همسر چیزی نیست که بارها تجربه کرده باشیم و چیزی هم نیست که اگر خوشمون نیومد به فروشنده پسش بدیم!

شاید انتخاب شریک زندگی، مهم‌ترین تصمیمی است که هر کسی می گیره، مخصوصا در فرهنگ ما که انتخاب همسر، تصمیمی است به وسعت یک عمر! اهمیت این تصمیم اون قدر زیاده که امروزه خیلی از دختر و پسرهای جوان سعی می کنند تا جایی که می‌تونند این تصمیم گیری رو به تعویق بیندازند!

اما تا کی میشه از زیر برعهده گرفتن مسئولیت زندگی فرار کرد. شاید اگر بدونیم که چه زمانی وقتشه که تصمیم به ازدواج بگیریم و چه چیزهایی در انتخاب بهتر به ما کمک می کنه، پروسه انتخاب همسر نه تنها استرس آور نخواهد بود بلکه به یکی از شیرین ترین لحظات عمرمون بدل خواهد شد.
بنابراین این هفته به‌سراغ دکتر بهاری، روانشناس آمدیم تا پاسخ سوالات خود در زمینه انتخاب همسر را بیابیم.

از چه زمانی یک پسر می تواند به‌فکر ازدواج باشد؟ آیا آمادگی خاصی لازم است؟
از میان پنج مرحله مهم زندگی که عبارتند از: تولد، تحصیل، شغل، ازدواج و مرگ. ما هیچ کنترلی بر تولد و مرگ نداریم اما امیدواریم که بتوانیم برای سه مرحله دیگر زندگی، یعنی تحصیل، ازدواج و شغل برنامه‌ریزی داشته باشیم.

اعتقاد بر این است که 90 درصد مردم یکبار ازدواج می کنند. برای این که تصمیم به ازدواج بگیریم، لازم است آمادگی هایی داشته باشیم، بسیار مهم است که پسر به استقلال و استطاعت اقتصادی رسیده باشد. استطاعت مالی به معنی بی نیازی نیست بلکه کفایت اقتصادی یعنی پسر حداقل هایی برای شروع زندگی داشته باشد. شغلی با میزانی از درآمد، یا به‌عبارتی پسر دستش در جیب خودش باشد. داشتن استقلال برای پسرها بسیار مهم است. چون پسرها در ابتدا به‌عنوان همسر و بعدها به‌عنوان پدر نقش ایفا خواهند کرد.

آمادگی بعدی، داشتن پختگی عاطفی و تمایزیافتگی روانی است. به این معنا که پسر بتواند از نظر عاطفی فاصله ای را میان خانواده خود و همسر قائل بشود، بارها شنیده ایم که خانواده شوهر در زندگی زوجین دخالت می کنند که مسلما این نشان دهنده عدم تمایزیافتگی زوجین به‌ویژه پسر است.

آمادگی دیگر برای شروع زندگی، رسیدن به درک متقابل است، درک متقابل به این معنا نیست که کاندیدای ازدواج خودشان را جای یکدیگر بگذارند، بلکه به این معناست که به تفاوت هایی که با هم دارند توجه کرده و احترام بگذارند. تفاوت‌ها معمولا زمانی تعارض ایجاد می کنند که زوجین توانایی پذیرش این تفاوت ها را نداشته باشند، بنابراین با افزایش پذیرش تفاوت ها قابل احترام می شوند.

قدیمی ترها می گفتند اگر پسرکف دستش کارگری باشد و دختر بتواند سبزی خورد کند، می‌توانند ازدواج بکنند. بنابراین، در هر جامعه ای انتظار می رود که پسر مسئول خانواده باشد، بنابراین اگر بخواهد ریاست کند باید رئیس وظایف باشد، برای کسب این توانایی بدون شک لازم است که همسرش او را به رسمیت بشناسد و به او کمک کند تا از عهده وظایف برآید، این همان تفاهم است.

ازدواج معنای ساده ای دارد، ازدواج یعنی موقتا مردن و دوباره زنده شدن. یعنی باید از هویت مجردی خود برای همیشه خارج شده و هویت متاهلی را بپذیریم. مسلما وداع با دنیای مجردی برای یک جوان راحت نیست، بنابراین برخی ناخواسته بخشی از دنیای مجردی را بعد از ازدواج حفظ می کنند که این نشان‌دهنده پختگی عاطفی کم فرد است.

پسران معمولا در انتخاب همسر به ویژگی‌ها و ملاک های خاصی توجه می کنند. به‌عنوان مثال، بعضی از پسران به جذابیت‌های ظاهری اهمیت زیادی می دهند، بعضی از پسران مکنت و استطاعت اقتصادی خانواده دختر را در نظر می گیرند و برای بعضی دیگر عشق مهم‌ترین ملاک انتخاب است.

به‌نظر شما در انتخاب همسر، پسران به چه چیزهایی باید توجه کنند؟
برای ورود به انتخاب همسر، اول باید معنای ازدواج را خوب درک کرده باشیم، آدم ها درک متفاوتی از ازدواج دارند برای کسی ممکن است تولد دوباره و برای دیگری اسارت محض باشد، برای کسی ممکن است ازدواج مسیری برای جلب رضایت خالق هستی باشد، چنین فردی معتقد است که ازدواج سنت الهی است بنابراین ازدواج می کند تا رضایت خدا را به‌دست آورد.

ازدواج در این شرایط می طلبد که خانواده های کاندیدای ازدواج نگاه ارزشی یکسانی داشته باشند. بنابراین اگر دو خانواده از این نظر با هم متفاوت باشند قطعا دچار مشکل خواهند شد.

سن: تفاوت سنی در هر ازدواجی قابل قبول است اما تفاوت نسلی قابل قبول نیست. اختلاف سنی حدود 7 و 8 سال تفاوت نسلی ایجاد می کند. همان طور که می دانید افراد متولد هر دهه شباهت های بیشتری با هم دارند. و از دهه های قبل و بعد خود متفاوت هستند. بنابراین توصیه نمی شود که زوجین اختلاف سنی بیش از 7 سال داشته باشند.

دامنه سنی مناسب بین 3 تا 7 سال با میانگین 5 سال است. علاوه بر این توصیه می شود که این اختلاف سنی به نفع آقایان باشد یعنی پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. چرا که دختران به دلایل بیولوژیکی زودتر از پسران به بلوغ جسمی و عاطفی می رسند بنابراین بزرگ‌تر بودن سن پسر این تفاوت را کم می کند.

دلیل دیگر این است که زن و شوهر با افزایش سن دچار تغییرات هورمونی می شوند که در زنان بدلیل یائسگی آثار پیری زودتر حس می شود و در آخر این که نگاه سنتی و عرفی جامعه ما هنوز در بسیاری از خانواده‌ها بزرگ‌تر بودن سن دختر را نمی پسندد.

تحصیلات: مقطع تحصیلی می تواند به‌عنوان نوعی ملاک قلمداد شود. تجربه بالینی در مشاوره نشان داده است که وجود دو مقطع تحصیلی تفاوت، به‌ویژه اگر این اختلاف به نفع دختر باشد، می تواند در زندگی مسئله‌ساز باشد. اساسا این دیدگاه عرفی وجود دارد که مرد حامی و تکیه‌گاه زن باشد و خانم ها هم دوست دارند که به همسر خود تکیه کنند.

بنابراین چه بهتر است که از نظر تحصیلی هم سطح باشند یا شوهرتحصیلات بالاتری داشته باشد. باید به این نکته توجه کنیم که حق انتخاب با دختر و پسر است و تایید انتخاب با والدین است. مسئله حائز اهمیت در اینجا این است که دختر و پسر قرار است شوهر و همسری را برای زندگی خود انتخاب کنند. و این در حالی است که والدین آنها، به‌دنبال انتخاب عروس و داماد هستند.

یعنی خانواده پسر به‌دنبال دختری هستند که عروس خوبی برایشان باشد. بنابراین نوعی مذاکره شکل خواهد گرفت که اگر دختر و پسر توانایی گفت‌وگو و امکان توافق داشته باشند، این مذاکرات می تواند به ازدواج موفقی بینجامد.

در ابتدای آشنایی دو خانواده، بدیهی است که طرفین ازدواج متوجه تفاوت های بسیاری خواهند شد، چه راهکارهایی را برای مقابله با این تفاوت ها پیشنهاد می کنید؟
پیشنهاد می شود خانواده ها ضریبی از تشابهات را برای تایید انتخاب فرزند خود در نظر بگیرند، یعنی به‌دنبال پیدا کردن خانواده‌ای 100درصد مشابه نباشند بلکه اگر تشابهات و توافقات تا حد مطلوبی بود یعنی اگر به لحاظ اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی تشابهی به‌میزان 50 درصد یا 60 درصد داشتند به این میزان راضی شوند.

حرف آخر
توصیه مهمی که به دختران و پسران دارم اینست از آنجایی که آسیب های وارده قبل از ازدواج بسیار جدی است، پیش از آن که تصمیم نهایی بگیرند درگیر روابط صمیمانه و عاشقانه نشوند، انتظار می رود دختران عاقلانه رفتار کنند و عاشقانه احساس کنند و پسران عاشقانه رفتار کنند و احساسات عاقلانه داشته باشند.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

ادبیات داستانی پر از قصه عشق‌های نافرجام است، لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، رومئو و ژولیت و. . . در گذر تاریخ هم ردپایی از عشق‌های نافرجام دیده می‌شود. به هر حال از روزگاران قدیم دختر و پسرها در عشق شکست می‌خورند و این حکایت همچنان ادامه دارد.

قدیمی‌تر‌ها می‌گفتند یک سیب را که به هوا پرتاب کنید، هزار چرخ می‌خورد تا به زمین بیفتد. همه عشق‌ها به ازدواج ختم نمی‌شوند و ممکن است به هر دلیلی مجبور به جدایی شوید؛ از اختلاف‌ها و مخالفت‌های والدین گرفته تا مشکلات اقتصادی، فرهنگی و. . که هر کدام ماجرای خودش را دارد. داستان فیلم تحسین‌شده «چند متر مکعب عشق» وصف حال زوج‌های زیادی است که این روزها برای به سرانجام رسیدن عشق‌شان با ماجراهای عجیب و غریبی مواجه می‌شوند. در این مطلب دکتر سعیده هادی، روانشناس به شما می‌گوید که چه عواملی را برای نافرجام نماندن عشق‌تان در نظر بگیرید.

اگر تعادل رفتاری ندارد

در قدم اول برای دل بستن به کسی که قرار است در آینده نقش شریک زندگی شما را هم ایفا کند تعادل رفتاری و داشتن شخصیت سالم را در نظر بگیرید. فرد مورد نظر شما بی بروبرگرد باید از نظر روانی و شخصیتی سالم باشد، چراکه عشق و انگیزه‌های ایجاد آن با لایه‌های شخصیتی هر فرد ارتباط مستقیمی دارد. فراموش نکنید تنها عده‌ای می‌توانند به همسر خود عشق بورزند که خودشان را دوست داشته باشند، چون اساس عشق‌ورزی در خانواده احترام به خود است.


خط قرمزهای عاشق شدن


رعایت ادب کلامی و رفتاری از نشانه‌های مهم یک شریک زندگی سالم و عاشق واقعی است، شما زمانی می‌توانید به آینده‌ای روشن و فردایی مطمئن بیندیشید که فرد مقابل شما هیچ پیشینه خاکستری از بی‌حرمتی به خانواده و اطرافیان تا داشتن انحرافات اخلاقی در پرونده زندگی قبل از شما نداشته باشد. درست است که تشخیص دقیق این ماجرا و کشف آن در افراد کمی سخت است اما شما با جلسات کوتاه مشاوره می‌توانید به ابعاد شخصیتی و حتی عقده‌های دوران کودکی و نوجوانی او پی ببرید.

  اگر مطابق معیارهای خانواده شما نیست

از قدیم گفته‌اند پدر و مادر صلاح شما را می‌خواهند و جز موارد انگشت‌شمار همه آنها آرزوی خوشبختی فرزندشان را دارند.

ملاک‌هایی که خانواده‌ها باتوجه به فرهنگ خود برای ازدواج در نظر می‌گیرند، باید برای شما و فرد مورد انتخاب‌تان اهمیت داشته باشد. هیچ‌گاه سعی نکنید سراغ گزینه‌هایی بروید که زمین تا آسمان با فرهنگ، طبقه و طرز فکر شما تفاوت دارد. فردی را انتخاب کنید که در برابر بررسی و احتمالا مخالفت خانواده شما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد.

تنها در صورتی که شما به دور از هندی‌بازی و هیجان‌های زودگذر از نظر عقلانی فرد مورد نظر را انتخاب کرده و هم‌شأنی او را با ملاک‌های خود و خانواده‌تان تطبیق داده باشید، می‌توان گفت فرد مورد علاقه شما گزینه مناسبی برای ازدواج است چون تنها در چنین شرایطی دفاع شما از دختر یا پسر مورد علاقه‌تان منطقی و پذیرفتنی خواهد بود، اما از آنجا که معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزندشان در بیشتر موارد به خاطر هم‌شأن و متناسب نبودن فرد با خانواده است، این مشکل درست زمانی اتفاق می‌افتد که پسر یا دختر قبل از تعیین ملاک‌ها عاشق شده باشند، اگرچه نمی‌توان درصد کمی از والدین را که از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزندشان مخالفت می‌کنند را نادیده گرفت.

پس تا دیر نشده شما هم نیم‌نگاهی به ملاک‌های خودتان بیندازید و ببینید آیا فرد مورد نظر را براساس ملاک‌های خود انتخاب کرده‌اید یا خیر! بعد از بررسی‌ها اگر مطمئن شدید که انتخاب شما غیرمعقول و بدون در نظرگرفتن شأن و طبقه خانواده‌تان بوده خودتان را برای جدایی از این عشق و مشکلات ناشی از نادیده گرفتن تفاوت‌ها آماده کنید.

اگر براساس احساسات تصمیم گرفته‌اید

برای اینکه ازدواج ‌تان را مانا و خوشبختی خود را تضمین کنید، بگذارید عقل‌تان بگوید و دل‌تان بشنود. صحبت یک عمر زندگی است. بعد از اینکه ملاک‌های مهم را در فرد موردنظر با عقل و منطق بررسی کردید و با مشورت با افراد باتجربه به افکار خود جهت درست و منطقی دادید، سراغ دل‌تان بروید و از او برای شروع یک رابطه اصولی و بی‌خطر کمک بگیرید چون فرمایش عقل به تنهایی برای شروع یک زندگی کافی نیست، بنابراین بهتر است بعد از سنجیدن انتخاب خود، فرد مورد علاقه‌تان را در آخر از فیلتر احساس و قلب خود بگذرانید.

عشق‌های کورکورانه نزدیکترین راه شکست یک رابطه عاطفی هستند. افرادی که چشم خود را روی تمام عیب‌ها و نشانه‌های ملموس خطرساز رابطه می‌بندند و دل‌شان را به رویاپردازی و وعده‌های خیالی طرف مقابل‌شان خوش می‌کنند، باید منتظر عواقب تصمیم خود باشند. اگر می‌خواهید به کسی دل ببندید، به اندازه کافی برای خود دلیل و نشانه بیاورید که فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کرده‌اید. از هیچ نشانه‌ای بی‌دقت و فکر عبور نکنید و همه جوانب را به دقت بسنجید.

اگر دست‌تان به دهان‌تان نمی‌رسد

شاید شما هم اصطلاح طلاق اقتصادی را شنیده باشید؛ همان مشکلات مالی که بعد از وارد شدن رابطه عاشقانه شما به مرحله عملی و جدی روی خودش را نشان می‌دهد و شیرینی عشق را به کام هر دوی شما تلخ می‌کند. مشکلات اقتصادی چه بخواهید و چه نخواهید گاهی سراغ شما و زندگی مشترک‌تان می‌آید و اگر درست مدیریت نشوند، شما را تا پای جدایی پیش می‌برند.

پس در شرایط جامعه امروز در مرحله کنترل و بررسی ملاک‌های ازدواج مکث بیشتری داشته باشید تا بدون در نظر گرفتن عشق آتشین روزهای اول، سطح توقع خود را با دارایی مرد مورد علاقه خود تخمین بزنید و با چشم باز و انتخابی عاقلانه به شرایط او بله بگویید. طلاق‌های بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی ثبت می‌شوند که به گفته جامعه‌شناسان درصد زیادی از آنها به خاطر وعده وعیدهای دخترها و پسرها و حرف‌های احساسی آنها در دوران آشنایی است. 
 
اگر خانواده‌ها دخالت می‌کنند

وقتی عنوان زیبای حمایت و اهمیت دادن به فرزندان جای خودش را به دخالت در زندگی و تصمیمات شخصی می‌دهد، بن‌بست‌های فکری زن و مرد در آغاز زندگی مشترک دوچندان می‌شود. اینکه والدین یا نزدیکان به بهانه دوست داشتن و احساس صمیمیت با فرزندشان مجوز دخالت در امور مختلف و کاملا خصوصی یک رابطه نوپا را به دست می‌گیرند، بعد از مدت کوتاهی سند جدایی آنها را با دست خود امضا می‌کنند.

این موضوع از مراحل خطرساز یک رابطه عاشقانه است که در صورت مدیریت نشدن از سمت زوجین به ناکامی و شکست می‌انجامد پس بهتر است به نشانه‌های هشدار‌دهنده دخالت والدین در شروع رابطه خود اهمیت بیشتری بدهید تا به مشکلات دامن نزنند. رابطه شما با خانواده همسرتان می‌تواند به استحکام و انگیزه زندگی مشترک شما کمک ویژه‌ای کند اما برای تبدیل نشدن همین معاشرت‌ها به دخالت باید مدیریت زندگی را به دست بگیرید، پس دروازه‌های زندگی خود را به روی همه باز نگذارید.


خط قرمزهای عاشق شدن


اگر به بلوغ فکری و عقلی نرسیده‌اید

ازدواج در سنین پایین به دلیل نبود مهارت مدیریت بحران و تدبیر در زوج‌ها و کم‌تجربگی، خیلی زود به شکست می‌انجامد. بعضی از این زوج‌ها بدون آمادگی عقلی، جسمی و عاطفی تصمیم به ازدواج می‌گیرند و در مدت کوتاهی از یکدیگر جدا می‌شوند. این افراد به دلیل نداشتن ثبات رفتار عاطفی در مدت کوتاهی به حس نارضایتی می‌رسند و به دنبال راهی برای فرار از آن زندگی هستند. شاید هم روزی هزار بار افسوس گذشته‌ای را بخورند که از آن بهره کافی نبرده‌اند.

ازدواج در سن کم در شرایطی که آستانه تحمل جوانان و نوجوانان امروز به‌شدت پایین آمده است، پیامدهای منفی بسیاری را برای خانواده‌ها و دوطرف خواهد داشت. مهم‌تر از همه این زوج‌ها راه و روش همسرداری و زندگی را نمی‌دانند و با هر بار مواجهه با مشکل یا سراغ خانواده می‌روند یا بدترین راه را برای رد کردن موانع انتخاب می‌کنند. در جامعه امروز پذیرفتن مسئولیت یک زندگی مشترک با سن پایین ریسک بزرگی دارد، تا جایی که آمارها هم شکست این‌گونه عشق‌ها را تایید می‌کنند.

نظر یک مشاور خانواده:

در شرایط جامعه امروز در مرحله کنترل و بررسی ملاک‌های ازدواج مکث بیشتری داشته باشید تا بدون در نظر گرفتن عشق آتشین روزهای اول، سطح توقع خود را با دارایی مرد مورد علاقه خود تخمین بزنید و با چشم باز و انتخابی عاقلانه به شرایط او بله بگویید. طلاق‌های بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی ثبت می‌شوند که به گفته جامعه‌شناسان درصد زیادی از آنها به خاطر وعده وعیدهای دخترها و پسرها و حرف‌های احساسی آنها در دوران آشنایی است.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


وقتی در رابطه‌ای هستید و به آن رابطه وفادار، اینکه به خیانت متهمتان کنند واقعاً ناراحت‌کننده است. باعث می‌شود احساس کنید که کار اشتباهی انجام می‌دهید درحالیکه اینطور نیست.


این می‌تواند باعث جریحه‌دار شدن احساساتتان شود. و گاهی‌اوقات، اگر کسی واقعاً قانع شود که به او خیانت می‌کنید، دیگر هر چه شما بگویید یا هر رفتاری که بکنید، نمی‌توانید متقاعدش کنید که خیانت نکرده‌اید. دوست دارید بدانید چطور باید در چنین موقعیتی رفتار کنید؟ در زیر ۸ نکته برایتان آورده‌ایم که در این زمینه کمکتان می‌کند.

سعی کنید خیلی عصبانی نشوید و حالت دفاعی نگیرید

همه ما گاهی حسود می‌شویم، پس اگر همسرتان یکبار بخاطر اتفاقی که افتاده است به شما می‌گوید که به او خیانت کرده‌اید، سعی کنید کمی او را درک کنید. اگر مدام سوال‌پیچتان می‌کند و به هیچ عنوان نمی‌تواند حرف‌هایتان را باور کند، آنوقت حق دارید که عصبانی شوید. اما اگر فقط یکبار به شما این حرف را زده است، بهتر است عصبانیتتان را کنترل کنید. همچنین نباید خیلی حالت دفاعی به خودتان بگیرید؛ گاهی‌اوقات ممکن است باعث شود طرفتان تصور کند دلیلی برای دفاع کردن از خودتان دارید.

از او سوال کنید چرا فکر می‌کند که به او خیانت کرده‌اید

چرا همسرتان شما را به خیانت متهم می‌کند؟ این اتهام از هیچ به وجود آمده است؟ آیا شما را حین کاری دستگیر کرده است؟ از او بپرسید دقیقاً چه چیز باعث شده است که چنین تصوری درمورد شما بکند؟ خیلی وقت‌ها الکی حسود می‌شویم و نادرست درمورد طرف‌مقابلمان قضاوت می‌کنیم.

با او درمورد این موضوع صحبت کنید، بعد موضوع را کنار بگذارید

اگر بار اول است که چنین اتفاقی بین شما افتاده است، با او در این مورد صحبت کنید. به او یادآور شوید که دوستش دارید، به او فکر می‌کنید و هیچ‌وقت نمی‌خواهید او را از خودتان برنجانید. بعد دیگر موضوع را تمام کنید و دیگر هیچوقت این موضوع را پیش نکشید. بعد از اینکه حرف‌هایی که خواستید را با او در میان گذاشتید، به او بگویید که دیگر در مورد این موضوع صحبت نخواهید کرد چون احساساتتان را جریحه‌دار می‌کند. اما اگر او باز هم این مسئله را به میان آورد چه؟ دیگر نیاز است که اتفاق بزرگتری بیفتد، چون اصلاً جالب نیست.

به رفتار خودتان دقت کنید

به رفتارهای چند وقت اخیرتان فکر کنید - آیا کاری کرده‌اید که باعث شده باشد همسرتان چنین احساسی پیدا کند؟ آیا با کسی، حتی بی‌منظور حرف زده‌اید یا جایی رفته‌اید؟ نمی‌خواهیم شما را به خیانت متهم کنیم، نه، ولی بعضی‌وقت‌ها ما کارهایی انجام می‌دهیم که تصورش را هم نمی‌کنیم دیگران را آزار دهد. ممکن است شما هم ناخواسته چنین رفتاری کرده باشید.

به رفتار او دقت کنید

لازم است که به رفتار همسرتان هم دقت کنید. نمی‌خواهیم به شما هشدار بدهیم اما گاهی‌اوقات یکی از نشانه‌های خیانت افراد این است که سعی می‌کنند طرف‌مقابلشان را به خیانت متهم کنند. در واقع دست پیش می‌گیرند که پس نیفتند. به نظرتان عجیب می‌آید، نه؟ این خودآگاه گناهکار اوست که باعث شده چنین رفتاری با شما داشته باشد. اما خیلی به او مشکوک نشوید، ولی اگر تصور می‌کنید که ممکن است به شما وفادار نبوده باشد، کمی تحقیق کنید.

بفهمید که نمی‌توانید او را وادار به فکر کردن کنید

بالاخره باید با این حقیقت کنار بیایید که نمی‌توانید او را وادار کنید باورتان کند. اگر دست از متهم کردن شما برنمی‌دارد، مشکل خود اوست. احتمالاً او فردی حسود و شکاک است. این تقصیر شما نیست و باید این را بفهمید که شما هیچ اشتباهی مرتکب نشده‌اید.

نگاهی دقیق به رابطه‌تان بیندازید

اگر همسرتان مدام شما را به خیانت متهم می‌کند، درست فکر کنید که در چه رابطه‌ای قرار گرفته‌اید. این می‌تواند نشانه‌های رفتارهای مالکیت‌طلبانه از جانب فردی حسود، بی‌اعتماد و سلطه‌گر است. هیچکدام از این ویژگی‌ها برای اینکه خصوصیات همسر شما باشد خوب نیست.

به تمام کردن رابطه فکر کنید

اگر همه راه حل ها را امتحان کرده اید ولی او دست از متهم کردن شما برنمی‌دارد، شاید زمان آن رسیده که در مورد رابطه تان تجدید نظر کنید. اعتماد بخش مهمی از یک رابطه است و اگر طرفتان نمی‌تواند به شما اعتماد کند، هیچوقت رابطه بین شما پیشرفت نخواهد کرد. او باید مشکلاتش را خودش حل کند و شما شایسته کسی هستید که بتواند به شما اعتماد کند.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

نگرانی از دست رفتن محبوبیت در دل همسر در تمام زوج‌ها وجود دارد.

 دیده‌اید بعضی‌ها انگار مهره مار دارند و به‌راحتی هر کسی را جذب خود می‌کنند. این افراد کافی است اراده کنند تا بتوانند دیگران را شیفتهخود کنند؛ همیشه اینها تعجب ما را برمی‌انگیزند که چگونه می‌توانند این‌قدر راحت دل همه را به دست بیاورند و محبوب بمانند. محبوبیت یک امر مادرزادی و ارثی نیست پس احتمالا آنها کارهای خاصی انجام می‌دهند که با دل افراد چنین می‌کنند. در این مطلب می‌خواهیم از برخی رازهای آنها پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور دل آنهایی را که دوست دارید به دست آورید.

به او حس امنیت دهید

همه همسران نیاز دارند در زندگی‌ احساس امنیت کنند و درصورتی جذب طرف مقابل می‌شوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظه‌ای که سکوت کرده‌اید و در لاک خودتان فرورفته‌اید، ‌همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد چرا در روزهای گذشته آرام بوده‌اید و چه چیزی شما را آزار می‌دهد.

این جرقه کافی است تا از تمام احساساتی که در این ماه‌ها به شما هجوم آورده صحبت و ذهن‌تان را آرام کنید. در واقع بیشتر افراد دوست دارند شرایطی امن داشته ‌باشند تا بتوانند  نگرانی‌ها و استرس‌های خود را بیرون بریزند. راه پیدا کردن محبوبیت دردل دیگران این است که به طرف مقابل نشان دهید می‌توانید این فضای امن را برایش مهیا کنید.


او را آزمایش کنید

تا جایی که می‌توانید طرف مقابل را بیازمایید و بگذارید او هم شما را بیازماید. کمتر چیزی است که بیش از حقه‌بازی و دورویی موجب انزجار افراد از یکدیگر شود یعنی وقتی که حس می‌کنیم کسی قابل اعتماد نیست، خیلی زود روابط خود را با او قطع می‌کنیم. محبوبیت ما زمانی افزایش می‌یابد که در بین مردم به این صفت معروف شویم که پیوسته در فکر امتحان دادن و امتحان کردن معاشران خود هستیم. اشخاص دل‌شان می‌خواهد که دیگران مرتب آنها را بیازمایند البته چندان مطبوع نیست که حس کنید کسی دارد در خفا رفتار، کردار و گفتارتان را بررسی می‌کند.

مردم معمولا از کسانی بدشان می‌آید که به آنان بدگمان باشند و در معاشرت جانب صراحت را رعایت نکنند، حال آنکه اگر بدانند که داریم آزمایش‌شان می‌کنیم به ما علاقه‌مند شده و به محبوبیت ما افزوده می‌شود. به همین دلیل نیز باید از اشخاصی باشیم که ظاهر و باطن‌شان یکی است زیرا چنین اشخاصی از هر امتحانی سربلند درمی‌آیند.

نباید در دسترس باشید

دیوید لیدمن، متخصص رفتارشناسی می‌گوید: هـرچه بیشتر با فردی ارتباط داشته باشید، آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. چندین مطالعه دیگر نیز نشان داده کـه تماس مداوم با یک چیز ما را نسبت به آن علاقه‌مندتر می‌کند. (تنها زمانی این نظریه درست نیست کـه واکنش اولیه ما به آن منفی باشد) بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره‌گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید.

در عوض به دنبـال بهانه‌هایی بگردید که بتوانید با او باشید. اما این تنها راه‌حل  نیست زیرا تماس‌های مکرر بعد از مدتی می‌تواند باعث دلزدگی شود بنابراین درست زمانی که مطمئن شدید او را به خود علاقه‌مند کرده‌اید و محبوب شده‌‌اید، به تدریج معاشرت خود را کم کرده و کمتر در دسترس قرار گیرید. این کـار را تـا زمانی کـه رابطه شما به دلیل مشکلی دچار بحران شود، ادامه دهید.

او را آزاد بگذارید

پروفسور دن نیوهارت می‌گوید: مردان اطمینان دارند که شخصیت‌شان بعد از ازدواج هیچ تغییری نمی‌کند. به او نشان دهید که شما نمی‌خواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت می‌‌شود که شما او را همان‌طور که هست، قبول دارید. با این کار به او حس آزادی می‌دهید.

اصلا برای طرف مقابل محدودیت ایجاد نکنید. اغلب افراد از محدود شدن متنفرند بنابراین، محدودیت ایجاد نکنید. با این کار او احساس بهتری نسبت به شما پیدا می‌کند.

شباهت‌ها معجزه می‌کنند

خودتان بهتر می‌دانید افراد با خصوصیات متضاد جـذب یـکدیـگر نـمی‌شوند. ما همواره در جست‌وجوی شباهت‌های میان خود و شریک زندگی‌مان هستیم. اغـلب ما ترجیح می‌دهیم با کسانی دوست نشویم که چندان شباهتی با ما ندارند یا اینکه اگر با آنها دوست هم شدیم خیلی معاشرت نکنیم، پس قاعدتا هیچ‌گاه عاشق کسی که خیلی با ما متفاوت است، نخواهیم ماند. مهم این است که بتوانیم عاشق کسی بمانیم و گرنه عشق‌های یکی، دو روزه ارزش چندانی ندارند.

جالب است بدانید تنـها شباهت‌های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت است، هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه‌تان باشد، آشنا شوید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما شود، چهار برابر بیشتر می‌شود.


به او احساس حمایت بدهید

بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند. در صورتی که شما برای طرف مقابل نقش یک حامی و پشتیبان را داشته باشید برایش رضایت‌بخش است و حس خوبی به او منتقل می‌کنید. نباید در برابر او بی‌تفاوت باشید پس از هرگونه کمکی دریغ نکنید. همچنین به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.

دادن حس خوب را فراموش نکنید

تا آنجا که برای‌تان مقدور است از تشویق طرف مقابل خودداری نکنید چون وقتی او را نسبت به خودش خوش‌بین می‌کنید او به شما نیز خوش‌بین می‌شود. روشن‌تر بگوییم وقتی که مرتب از دیگران انتقاد کنید بالاخره به جایی می‌رسید که آنها را نسبت به خودشان بدبین می‌کنید و این بدبینی سرانجام به خود شما بازمی‌گردد و به محبوبیت‌تان لطمه می‌زند. این طبیعت بشر است که از آدمی که به‌شدت از او انتقاد کند، خوشش نمی‌آید.

به او نگاه کنید

دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر هستند، ۷۵درصد از زمانی را که گفت‌وگو می‌کنند، به یکدیگر نگاه کرده و هـنـگـامی که فرد ناخوانده‌ای میان صحبت‌شان وارد می‌شود، آهسته‌تر روی از یکدیگر برمی‌گـردانـنـد. در گـفـت‌‌‌وگوهـای معمولی، افراد ۳۰ تا ۶۰درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می‌دهند.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


اگر شما در ابزار احساسات به همسرتان مشکل دارید و می خواهید رابطه با همسرتان را عمیق تر و عاشقانه تر کنید، این 6 روش را امتحان کنید. با این روش ها با همسرتان رابطه عمیق، عاشقانه و پایدار خواهید داشت.


اگر شما هم در پیداکردن کلمات مناسب برای برقراری رابطه و بیان احساسات خود مشکل دارید مطمئن باشید که تنها نیستید.


سختتان است با عشقتان از احساساتخود حرف بزنید؟ آیا نامزدتان به محض اینکه کلمه «احساس» را می شوند، خودش را به کوچه معروف علی چپ می زند؟!

اگر پاسختان به هر یک از این سوالات مثبت است، خبرهای خوبی برای شما، نامزدتان و آینده رابطه شما داریم. نتایج پژوهش های اخیر محققان نشان داده صحبت کردن در مورد احساسات تنها راه و لزوما بهترین راه برای حفظ یک رابطه سالم، شاد و موفق زناشویی است.

صحبت کردن در مورد احساسات بسیارسخت است و حتی اگر در بیان و صحبت کردن از عواطف خیلی خوب عمل می کنید، ممکن است احساس کنید هنوز نتوانسته اید منظورتان را آن طور که دوست دارید، بیان کنید. شاید هم نامزدتان به سادگی از گفت وگوهای احساسی و عاطفی خوشش نمی آید، اما نتایج چند مطالعه نشان می دهد برای یک ارتباط دوسویه اولیه و معنادار، واقعا نیازی به کلمات نیست! در ادامه به 6 راه برای بهبود و عمیق ترشدن رابطه شما با همسرتان می پردازیم؛ راه هایی که نیاز به گفتن حتی یکی از حروف الفبا هم ندارد!

1- موجز باشد
شاید فکر کنید حرف زدن در مورد یک برنامه تلویزیونی یا حتی صحبت درمورد وضعیت هوا هیچ ربطی به ارتباط عاطفی ندارد اما این جزئیات به نظر بی اهمیت، درواقع خیلی بیشتر از یک بحث داغ و عمیق در مورد احساسات تان، شما را به همسرتان نزدیک می کند و پیوند می زند! هری استک سالیوان، یک روانکاو آمریکایی است که رویکردی به نام «پرس و جوی جزء به جزء» دارد که معتقد است درمانگرها براساس آن اطلاعات تمام بخش های زندگی مراجعه کنندگان را جمع آوری می کنند.

سالیوان معتقد است در همین جزئیات دقیق است که سرنخ هایی از مدل شخصیتی افراد به دست می آید. به تازگی «جان گاتمن وجانیس درایور» همین شیوه را روی گروهی از متاهلان پیاده کردند و متوجه شدند «لحظه هایی فانی و زودگذر» که بخشی از زندگی روزمره یک زوج است، خیلی بیشتر از مکالمه های پرمعنای عاطفی و جدی بر سلامت رابطه زوج تاثیرگذار است.

خسته اید از بس همسرتان از چکه چکه کردن لوله دستشویی یا مسابقه فوتبالی که دیشب تماشا کرده، صحبت می کند؟ حتی شاید با خودتان فکر کنید که تمام جزئیات زندگی همسرتان (نامزدتان) را می دانید. شاید واقعااحساس کنید اطلاعات خیلی زیادی راجع به او دارید اما به گفته گاتمن و درایور، این حرف های بی اهمیت روزمره راهی برای صمیمیت بیشتر است. حتی اگر با همسرتان لیست خرید بنویسید، فرصت خوبی برای گذراندن فضا و زمان مشترک است و می تواند به راهی برای نشان دادن عشق تبدیل شود؛ مثلا وقتی بدون درخواست همسرتان، خوراکی مورد علاقه او را به لیست اضافه می کنید!

البته از طرفی هم ممکن است شما احساس کنید پرسیدن جزئیات، بی ادبانه، انتقادی یا فضولی به نظر می رسد، اما یادتان باشدشمااین چیزها را نمی پرسید که مچ همسرتان را بگیرید. فقط اجازه می دهید بداند که به او اهمیت می دهید و چیزی که او را هیجان زده میک ند، شما را هم سرحال می آورد. شاید چیزی از صحبت های او با همکارانش دستگیرتان نشود و متوجه نشوید اوضاع کارش چطور پیش می رود، اما موضوع خوبی برای صحبت کردن با همسرتان پیدا می کنید که می تواند صبحش را درخشان کند! و این همان لحظات بی اهمیتی است که زندگی واقعی ما را می سازد.

2 - فقط درباره تجربیات همسرتان پرس و جو نکنید
تجربیات مشابه خود را هم ابراز کنید. نتایج مطالعه تازه ای نشان می دهد وقتی تجریات مشترکی با فردی داریم، احساس نزدیکی بیشتری به آن فرد می کنیم. مثلا زوج هایی که در رابطه شان با مشکل مواجه می شوند، می توانند به عنوان اولین قدم برای ترمیم رابطه شان درباره فرزندانشان صحبت کنند به خصوص از لحظات لذت بخش و خاطرات بامزه ای که در مورد بچه هایشان دارند، یاد کنند.

مسلما وقتی در خانواده ای مشکلات پیدا می شوند، باید حواستان باشد موقع استفاده از این شیوه، خاطرات بد و تلخ را یادآوری نکنید، اما حتی اگر با یادآوری یک لحظه ناخوشایند، باعث شروع مجدد بحث شدید، می توانید با پیدا کردن یک لحظه مشترک که هر دوی شما (شما و همسرتان) دنبال راه چاره ای برای حل مشکل یکی از بچه هایتان بوده اید، موضوع را ختم به خیر کنید. مسلما یادآوری یکی از شیرین کاری های بامزه دوران کودکی فرزندتان وسط یک بحث و دعوای داغ، می تواند فکر هردوی شما را منحرف کند.

لازم نیست این تجربیات مشترک به زبان بیایند. پژوهش دیگری در همین زمینه نشان داده که برای برانگیختن عواطف و احساسات مشترک به منظور بهبود رابطه، لازم نیست کلمات به زبان بیایند. انجام یک کار مشترک در زمان واحد، از دوچرخه سواری گرفته تا تماشای فیلم و خوردن یک تکه شکلات می تواند هم احساسات خوب و هم احساسات بد را برانگیخته کند. اگر تماشای یک عکس به گفتن هزاران واژه می ارزد، یک کار کوچک می تواند ارزش بیشتری هم داشته باشد.دست همسرتان را در دست بگیرید یا حتی اگر همسرتان اهل این نوع ارتباط نیست، چند ثانیه، طوری کنارش بایستید که کمی با او تماس داشته باشید. این یکی از همان لحظاتی است که حرف زدن از تجربه ها می تواند صمیمیتش را از بین ببرد. فقط در سکوت لحظه ای را با هم شریک شوید.

3 - بادقت گوش کنید
احساس شنیده شدن، یکی از آن مواردی است که می تواند مثل چسب عمل و رابطه بین زوج را تقویت کند. یکی از راه های تقویت مهارت گوش دادن، تمرین تکنیکی به نام «شنود فعال» است. در این روش شما با تکان دادن سر یا بیان آواهایی مثل «بله، درست است و...» نه تنها فرد مقابل را مطلع می کنید که در حال گوش دادن هستید، بلکه متوجه حرف هایی که شنیده اید، هستید. متوجه شدن را می توانید با یک لبخند، گفتن یک کلمه یا عبارت، یا حتی به سادگی با گفتن «متوجه شدم»، ابراز کنید؛ البته اگر واقعا متوجه منظور طرفتان شده باشد.

نکته هیجان انگیز ماجرا این است که در شیوه «شنود فعال» شما می توانید برای تفکیک برخی موارد یا اعلام عدم موافقتتان با فرد، حرفش را گاهی قطع کنید. البته قبل از بریدن کلام همسرتان، اول از او اجاره بگیرید که: «ببخشید! می توان یک چیزی بپرسم؟» تا روش خوبی برای انجام این کار داشته باشید. اگر با کل ماجرا یا با نحوه برخورد همسرتان در یک شرایط خاص مخالف اید، صبر کنید حرفش به پایان برسد و بعد مخالفت خود را ابراز کنید، اما اگر مطمئن نیستید که چیزی را درست توصیف کرده یا نه، می توانید از او جزئیات بیشتری بخواهید؛ مسلما بدون اینکه او را به دروغگویی و... متهم کنید!

4 - سوال بپرسید، بدون اینکه وانمود کنید جواب را می دانید
مسلما سوال پرسیدن، نشان می دهد که شما به مشکلات همسرتان اهمیت می دهید و نگران حال او هستید اما اگر پیش از پرسیدن سوال قیافه یالحنی به خود بگیرید که وانمود کنید جواب سوال را می دانید، همسرتان احساس خوبی از این سوال پرسیدن نخواهدداشت چرا که مطمئن می شود شما او را باور ندارید و برای گرفتن مچ او و رو کردن اشتباه یا دروغش این سوال را پرسیده اید نه برای اثبات همدلی! پس به لحن و قیافه خود موقع پرسیدن سوال دقت کنید.

5 - از خودتان بگویید، اما متکلم وحده نباشید! 
در بیشتر روابط، برقراری یک تعادل سالم بین حرف زدن و شنیدن کار سختی است اما وقتی یکدیگر را بیشتر می شناسید، این کار سخت تر هم می شود! بنابراین نکته بسیار مهم این است که هم شما و هم همسرتان، فرصت گفتن و شنیدن داشته باشید.

6 - وقتی متوجه لحظات تنهایی مشترکی می شوید که با همسرتان دارید، دنبال فرصت هایی بگردید که این لحظات را افزایش دهید و بدون آشکارکردن این لحظه ها، کارهای مشترک انجام دهید. اگر یکی از شما- یا هردویتان- نمی توانید احساسات خود یا حتی جزئیات روزی که گذرانده اید را با کلمات به خوبی توصیف کنید، نگران نباشید.

به توصیه های 1 و 2 همین فهرست مراجعه کنید. کافی است با همسرتان وقت بگذرانید و کارهای بی اهمیت روزمره یا فعالیت های جدی را کنار هم انجام دهید؛ روزنامه بخوانید، موسیقی گوش کنید، تلویزیون تماشاکنید یا حتی لباس ها را اتو بکشید. همین کارهای ساده خیلی بیشتر از حرف زدن مستقیم در مورد احساسات، باعث صمیمیت و نزدیکی شما به همسرتان می شود. مسلما این کارها خیلی بهتر از این است که هرگز با هم صحبت نکنید!


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

چشم و هم‌چشمی

«از دخترخاله‌ات یاد بگیر، شوهری پیدا کرد که بیا و ببین!»، «پسرعمه‌ات چه دختر زیبارویی را به همسری انتخاب کرده است!»، «همه توانستند ازدواج کنند الا تو یکی» و... صحبت‌های این چنینی در بسیاری از خانواده‌هایی که جوانان هم‌سن و سال دارند که اتفاقا همگی‌شان هم دم‌بخت هستند، بسیار شنیده می‌شود.

اگر شما هم در چنین شرایطی هستید؛ از هر کسی که سراغ‌تان می‌آید حرف و حدیث می‌شنوید، تحت فشار هستید و احساس اجبار بهازدواج می‌کنید، خانواده‌تان شما را لای منگنه گذاشته و اصرار به ازدواج سریع‌تر شما دارند، اگر به دنبال برترین انتخاب‌ها هستید یا این که نقشه می‌کشید چگونه و چطور می‌توانید از دیگران رویی کم کنید تا بیایند و ببینند و... باید بگوییم اینجا چراغ قرمز است، لطفا ایست کنید، حرکت شما جایز نیست! میل شدید به جبران کردن و خودی نشان دادن، کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواج یا مقایسه دائم گزینه انتخابی خود با مورد ازدواج دیگران و... به عنوان نشانه‌های خطر در انتخاب محسوب می‌شوند که می‌توانند مسیر زندگی‌تان را در سرابی پیش ببرند که هرگز آبی گوارا و قابل نوشیدنی یافت نخواهد شد.

راه‌حل
حسادت برانگیخته شده‌تان را بپذیرید؛ شما در حال حاضر برحسب این حس‌تان فکر و رفتار می‌کنید. عموما انتخاب بر مبنای حسادت، فارغ از عقل و منطق بوده و بسیار تحت تاثیر کوته‌نگری‌ها و ساده‌اندیشی‌هاست که عاقبتی جز یاس و پشیمانی به ارمغان نمی‌آورد؛ بنابراین در این شرایط، عقل سلیم حکم می‌کند از هر اقدامی در زمینه ازدواج صرف‌نظر کنید، چون ضریب خطا در این نوع انتخاب‌ها تا حد زیادی بسیار بالاست.

 به جای تفکر به ازدواج به درون خودتان بیندیشید؛ حسادتتان را ریشه‌یابی کنید، عوامل ایجادکننده و تداوم‌دهنده آن را بشناسید، راهکارهای مقابله با آن را یاد بگیرید و در نهایت خود را ملزم و موظف به تمرین کنید تا با اراده‌ای قوی و برای خوشبختی‌ای که لایق آن هستید به جنگ این حس مخرب بروید. زمانی که عاری و تهی از حسادت شدید و به مرتبه‌ای رسیدید که به خاطر خود، علایق و خواسته‌هایتان خواهان ازدواج باشید، وقت آن است که آستین‌هایتان را بالا بزنید و برای انتخاب همسر ایده‌آل‌تان قدم بردارید.

عجله در ازدواج
انتخاب در شرایط اضطرار و عجله، انتخابی عجولانه یا تصمیم‌گیری از نوع از سر بازکنی است. انتخاب عجولانه، انتخابی سریع، بی‌هدف و بی‌سازمان بوده که امکان اشتباه کردن در آن حتمی و قطعی و چند برابر است و احتمال دارد فرد به واسطه آن انتخاب ناآگاهانه و ضرب‌العجل با بسیاری از مصائب و مشکلات جبران‌ناپذیر مواجه شود. هر انتخاب درستی به وارسی و بررسی بسیار نیاز دارد، بی‌گمان لازمه این عمل نیز مستلزم صرف زمان بسیاری است.

راه‌حل
برای کاهش درصد خطا و افزایش احتمال موفقیت در انتخابتان، سعی کنید بر خصلت عجولانه خود یا دیگران فائق آیید و شرایط فوری و فوتی و موقت امروز را بر خوشبختی و سعادت فردایتان ترجیح ندهید. سلامت آینده زندگی شما ارزش آن را دارد که با این خصلت و افکار ترغیب‌کننده به آن، مبارزه کنید. این جمله را بارها به خود بگویید یا به دیوار اتاق‌تان نصب کنید: «من به ندای عقلم گوش می‌دهم، نباید عجله کنم.» ترس و واهمه را کنار بگذارید، اجازه دهید زمان کارتان را با حوصله پیش ببرد.

گاه با عجول بودن فقط چاه زندگی‌تان را می‌کنید و در قعری فرود می‌روید که شاید پشیمانی بعد از آن سودی نداشته باشد. با اطرافیان یا کسانی که احساس می‌کنید از جانب آنها تحت فشار هستید صحبت کرده و شرایط و افکار خود را تا حدودی بازگو کنید، قاطعانه به آنها بگویید برای دادن جواب مثبت یا منفی عجله ندارید و حتی انتظار دارید در این مسیر مهم، همراهی‌تان کنند. به آنها بگویید تصمیم خود را با آرامش و سر فرصت خواهید گرفت و عجله‌ای برای گفتن جواب ندارید.

یا نصیب و یا قسمت
بر حسب عادت، پشت بند هر حرف و حدیثی که راجع به ازدواج بیان می‌شود بی‌درنگ این عبارت را به کار می‌گیریم؛ آنچنان که گویی خودمان هم باورمان می‌شود همه چیز از دست ما خارج است و هر آنچه تقدیر و مقدر باشد، چه ما بخواهیم چه نخواهیم، اتفاق خواهد افتاد. اعتقاد راسخ بر این باور اشتباه که ازدواج تمام و کمال منوط به قسمت است، گاه به اهمال و سست کاری ما منجر می‌شود تا به همین دلیل، دور تحقیق و مشورت را خط قرمزی بکشیم و در کمال ناباوری، عاقبت مهمترین انتخاب زندگی‌مان را به گردن قسمت بیندازیم و به «هرچه باداباد» و «هر چه پیش آید، خوش آید» تن دهیم. انتخاب بر این حسب، بزرگ‌ترین اشتباه ممکنی است که فرد، خود یا به اجبار و اصرار خانواده به آن متوسل می‌شود؛ پیروی از این باور خیانتی بیش نیست و ظلمی به خود یا دیگری است که احتمال دارد تاوانی به اندازه یک عمر زندگی پرعذاب به همراه داشته باشد.

راه‌حل
یادتان باشد اراده خداوند در طول اراده ماست، خداوندگار روزگار بر همه چیز قادر و تواناست، اما با این حال، او به ما عقل و قدرت انتخاب داده تا با توسل به آنها، برای سعادت و خوشبختی خود برترین‌ها و مناسب‌ترین‌ها را گزینش کنیم. پس هوشیار باشید؛ ازدواج تقدیر یا سرنوشت از پیش تعیین شده نیست، یقین داشته باشید این شمایید که سعادت یا شقاوت زندگی‌تان را انتخاب می‌کنید.


صرفا با توجه به کلیات یا احیانا با اتکا به این اندیشه خام که بالاخره در زندگی مشترک راهتان را پیدا خواهید کردید، پیش نروید. خوب تحقیق کنید؛ تا آنجایی که برایتان مقدور است ذره‌بین به دست بگیرید و مورد انتخابی‌تان را رصد کنید و بکاوید و به قول معروف، مو را از ماست بیرون بکشید؛ اجازه ندهید هیچ چیز از نگاه‌تان دور بماند از هر کسی که می‌توانید و می‌دانید خبری دارد پرسش کنید، از شخصیت، روحیات، اخلاقیات، خانواده، فرهنگ و... فرد مورد نظرتان کسب اطلاعات کنید.


از سوی دیگر، به جای «یا نصیب و یا قسمت گفتن» از عاقلان و مصلحان مشورت بگیرید. با افراد با تجربه و خیرخواه و عاقل مشورت کنید فرد مورد نظرتان را تشریح کنید، نظرات آنها را بشنوید، کم و کاستی‌ها را بررسی کنید، توانمندی مقابله و مواجهه خود با مسائل را محک بزنید و... آن گاه به طور قطع خواهید توانست با ادله‌های صحیح و منطقی، صحت انتخاب‌تان را تائید یا رد صلاحیت کنید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

خانواده همسر من در شهر دیگری زندگی می‌کنند. از سالی که ازدواج کردیم تا به حال همیشه تعطیلات عید را با آنها می‌گذرانیم. هیچ وقت نمی‌توانم برای رفتن به جایی دیگر برنامه‌ریزی کنم. به خاطر شغل همسرم که مرخصی ندارد، تنها در تعطیلات می‌تواند خانواده‌اش را ببیند و من مجبورم او را همراهی کنم. آنها بزرگ فامیل هستند و افراد زیادی به دیدنشان می‌آیند.

چند روز اول عید باید در خانه پدرشوهرم باشم و از خانواده او پذیرایی کنم؛ البته خانواده مهربان و خوبی دارد، اما من هم دلم می‌خواهد برای تعطیلاتم برنامه‌ریزی کنم. واقعا از این شرایط خسته شدم، اما همسرم با تغییر برنامه عید ما مخالف است، عید نوروز برایم عذاب‌آور شده و در بیشتر مواقع با همسرم قهر هستیم....

پاسخ مشاور: زمانی که با فردی از شهر دیگر ازدواج می‌کنید، باید بدانید برخی اتفاقات در زندگی شما طبیعی است، مانند داشتن مهمان‌هایی که چند روز می‌مانند یا مثل همین موضوعی که مطرح کردید. همسر شما فقط در تعطیلات می‌تواند خانواده خود را ببیند.

 شما ممکن است اکثر آخر هفته‌ها به دیدن خانواده خودتان بروید، اما همسرتان این امکان را ندارد. پس مجبور است که برای تعطیلات عید چنین برنامه‌ریزی‌ای داشته باشد، اما ناراحتی و دلخوری شما نتیجه‌اش نارضایتی خودتان و خراب شدن رابطه‌تان در زیباترین روزهای سال است. مطمئن باشید که قهر و ناراحتی‌تان نمی‌تواند این برنامه را کنسل کند، چون در این سال‌ها اگر قرار بود تغییری ایجاد شود، انجام شده بود. بهتر است به فکر راه‌حل دیگری باشید که هم از عیدتان لذت ببرید و هم همسرتان به حق طبیعی خود که دیدن والدینش در راه دور است، برسد.

قبل از آن‌که تعطیلات شروع شود، در یک فضای خوب و صمیمی با همسرتان گفت‌وگو کنید. حواستان باشد که جمله‌های اول شما در نتیجه‌گیری آخرتان نقش مهمی دارد. اگر طوری حرف را شروع کنید که او گمان کند باز هم غر زدن‌های همیشگی در راه است ‌به حرف‌هایتان بدون آن‌که گوش کند، همان جواب همیشگی را خواهد داد. بهتر است طوری برخورد کنید که حس نکند از رفتن به خانه پدری او ناراحت هستید. شما دوست دارید گاهی عید را در جای دیگر باشید مثلا مسافرت به شهری دیگر یا حتی در خانه خودتان، اما این را هم دوست دارید که خانواده همسرتان را ببینید و شما هم دلتنگ آنها هستید. حال باید با همسرتان برنامه‌ای برای رفت و آمد به شهر او بچینید. بر فرض می‌توانید یک سال موقع سال تحویل آنجا باشید و یک سال دو روز بعد از سال تحویل بروید.

می‌توانید برنامه یک سفر کوتاه به جایی دیگر را هم در کنار رفتن به زادگاه همسرتان طراحی کنید، اما همه اینها مستلزم این است که شما در قدم اول شرایط به وجود آمده را قبول کنید. او از خانواده‌اش دور است و تنها در این فرصت می‌تواند به دیدن آنها برود.

اگر خودتان جای او بودید، چگونه برنامه‌ریزی می‌کردید؟ سعی کنید از شرایط موجود لذت ببرید و در گام بعد با مهربانی و همراهی سعی کنید قدم به قدم تغییرات کوچکی ایجاد کنید. فراموش نکنید که شما هم دختر این خانواده هستید. اگر با قهر و دعوا همسرتان را به جای دیگری ببرید، نارضایتی قلبی او باعث می‌شود به هیچ کدامتان خوش نگذرد. کاری کنید که تعطیلات عید بی‌حاشیه و آرام سپری شود.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


برخلاف آنچه همه فکر می کنند، شما می توانید از مجردی خود کاملا لذت ببرید. البته لازم به ذکر است که منظور ما مجردی به معنای واقعی کلمه است، بدون اینکه هیچ رابطه ی عشقی از هیچ نوعی در زندگی شما وجود داشته باشد.


گاهی اوقات مجرد بودن از داشتن یک رابطه پر از مشکل خیلی بهتر می تواند باشد، شما می توانید بدون وجود دعوا، حسادت، مشکلات جنسی و هزاران مشکل دیگری که یک رابطه را تهدید می کنند در خلوت خود بسیار شاد باشید. اگر تجرد در جامعه راحت تر از آنچه که در حال حاضر است پذیرفته شود، به جای اینکه خودمان را مجبور به تحمل تمام سختی ها و مشکلات موجود در یک رابطه کنیم و یا با از دست دادن آن با فکر اینکه تنها شده ایم در غم و غصه غرق شویم، می توانیم از تنهایی خود با آغوش باز و خیال راحت استقبال کنیم.


 مفاهیمی مانند راحت گذاشتن یکدیگر، پذیرش، رهایی و امثال اینها برای حفظ رابطه بسیار ایده آل هستند. اما افرادی که این مفاهیم را حتی فقط درک می کنند نیز بسیار اندک هستند، چه برسد به کسانی که این مفاهیم را در زندگی واقعی به کار می گیرند. خیلی ها به مشکلاتی که در رابطه شان وجود دارد آگاه و خواهان تغییر آن هستند، اما وقتی پای عمل به میان می آید اغلب راهکارهای اجتماعی و انگیزه های درونی با شکست مواجه می شوند. در چنین حالتی بهتر است به جای اینکه خودتان را قانع به ادامه رابطه کنید مزایایی که پس از جدایی در انتظار شما هستند را در نظر بگیرید. در اینجا ده دلیلی که نشان می دهند مجردی آنقدرها هم حشتناک نیست را به شما معرفی می کنیم.

1. نیازی به سازش نیست


زمانی که مجرد هستید می توانید هر کاری که دلتان می خواهد را انجام دهید، بدون اینکه مجبور باشید خودتان را با  نیازها و تمایلات یک نفر دیگر سازگار کنید. مجبور نیستید از هیچ یک از چیزها و کارهایی که دوست دارید به خاطر دیگری بگذرید، می توانید خود خودتان باشید، بی اینکه نیاز داشته باشید برای خوشایند طرف مقابل جنبه ای از وجودتان را مخفی کنید یا از چیزی بگذرید.


2. نیازی به توجیه و توضیح نیست


نه تنها مجبور نیستید از علائق خود بگذرید، بلکه نیازی نیست دلیل لذت بردنتان از این کارها را نیز برای کسی توضیح داده و یا توجیه کنید. بدون اما و اگر حس آزادی را تجربه می کنید.


3. احساس گناه ندارید


احساس گناه از آن دسته چیزهایی است که مسلما اگر نباشد زندگی خیلی بهتری خواهیم داشت. سازش و توضیح دادن و توجیه کردنی که در موارد قبلی مورد بحث قرار گرفتند کارهایی هستند که ما برای حفظ رابطه خود انجام می دهیم. ما از این که طرف مقابل را از دست بدهیم وحشت داریم. از این که زمانی را صرف خود و کارهایی که دوست داریم بکنیم احساس گناه کرده و فکر می کنیم رفتارهایی که از خود بروز داده ایم خودخواهانه بوده اند.


4. حسادت و حس عدم امنیت


مشکلاتی که به خاطر حسادت خودتان یا طرف مقابلتان داشته اید را به خاطر می آورید؟ زمانی که مجرد باشید دیگر خبری از این مشکلات نیست، دیگر نیازی نیست که نگران از دست دادن طرف مقابلتان و یا نگران کسانی که اطراف او هستند باشید، دیگر نیازی نیست برای کارها و رفتارهایی که حسادت او را بر می انگیزند توجیهی بیابید. شما تبدیل به مهمترین شخص زندگی خودتان می شوید.

5. دوستان


«باز هم میخوای با دوستات بری بیرون؟»، «مگه نمی دونی من دوست ندارم با این دوستت ارتباط داشته باشی؟»،حتما خیلی از شما هم در رابطه تان با چنین جمله هایی از طرف مقابلتان مواجه شده اید. آنها ممکن است حتی به دوست های شما هم حسادت کنند و زمانی که با آنها می گذرانید را محدود کنند. در حالی پس از جدایی این دوستانتان هستند که در کنار شما باقی خواهند ماند و شما را در پشت سر گذاشتن این مرحله یاری خواهند کرد. پس حالا که مجرد هستید قدر دوستانتان را بدانید و بیشتر با آنها وقت بگذرانید.


6. می توانید هویت خود را پرورش دهید


گاهی شما آنقدر در رابطه خود غرق می شوید که خودتان را فراموش می کنید. شما چه کسی هستید و چه ویژگی هایی دارید؟ زندگی مشترک چه تاثیری روی شما گذاشته است؟ چقدر تغییر کرده اید؟ حالا وقتش است که به این مسئله بیندیشید و خود واقعیتان را باز بیابید.


7. برای خودتان وقت بگذارید


همانطور که پیش از این اشاره شد، مجرد ی به معنای آزادی در انجام آنچه می خواهید، در زمانی که می خواهید و با کسانی که می خواهید است، بدون اینکه نیازی به توضیح و توجیه خواسته هایتان باشد. از این فرصت استفاده کنید و به استقبال از استقلال خود بروید. می توانید وقت بیشتری را صرف خود و خواسته هایتان کنید، به خودتان و حتی ظاهرتان رسیدگی کنید و از تنهایی خود نیز لذت ببرید.


8. رویاهایتان را دنیال کنید


مجردی این توانایی را به شما می دهد که رویاهایتان را دنبال کنید. دلتان می خواهد به سفر دور دنیا بروید؟ می خواهید بلندترین قله ها را فتح کنید؟ مجردی انجام این گونه کارها را برای شما بسیار ساده تر خواهد کرد. مجردها کارهایی می توانند بکنند که افرادی که در یک رابطه هستند به دلیل تعهدات و مسئولیت هایی که دارند نمی توانند انجام دهند. راه هایی که پیش از این نمی توانستید حتی به آنها فکر بکنید را در پیش بگیرید بی آنکه نگران نیمه دیگرتان باشید.


9. استقلال اقتصادی


دیگر مجبور نیستید در درآمد خود با دیگری شریک باشید. خودتان پول خودتان را در می آورید و آن را آنگونه که خودتان دلتان می خواهد خرج می کنید. خبری از حساب مشترک بانکی و تقسیم درآمد هایی که به دست آورده اید نیست و کسی به شما نمی گوید که پولتان را خرج چه چیزی بکنید یا برای چه چیزی پس انداز کنید و یا پولتان را برای چه چیزی صرف کرده اید.


10. استقلال احساسی


این بخش احتمالا مهمترین مورد از تمامی موارد موجود باشد. شریک شما همیشه از لحاظ احساسی طوری که شما انتظار دارید رفتار نمی کند. آنها بسیاری از مواقع احساسات و افکار شما را به درستی درک نمی کنند و حمایت احساسی مورد انتظارتان را نشان نمی دهند. زمانی که مجرد هستید نیازی به توضیح خوشحالی، ناراحتی، عصبانیت، خستگی و بدخلقی خود به دیگری ندارید.


در پایان باید این نکته را یاداوری کنیم که تمامی این موارد زمانی صحت دارد که شما نیمه دیگر خود را پیدا نکرده باشید و صرفا جهت اینکه تنها نمانید بخواهید وارد رابطه ای شوید که بر اساس شناخت کافی و علاقه دوجانبه شکل نگرفته باشد. همچنین باید به خاطر داشته باشید که مجردی خیلی بهتر از ادامه رابطه ای است که نیازهای عاطفی و جسمی شما را آنطور که باید برآورده نسازد و فقط از ترس تنها ماندن و دید منفی موجود در جامعه نسبت به افرادی که از یکدیگر جدا می شوند حفظ شود.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


زوجهای جوان پس از ازدواج و شروع زندگی مشترکشان وارد دنیای تازه ای می‌شوند. دنیایی که در آن اهداف و برنامه‌های مشترکی دارند. هر زن و شوهری آرزو دارد که روابطشان عاشقانه ، صمیمی و پایدار باشد.


-فکر عوض کردن اخلاق همسر اشتباهی بزرگ است.
تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحه دار کرده و زندگی مشترک شما را خراب می کند. افراد بالغ به طرز چشم گیری تغییر نمی کنند. همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت هایی که با دیگران دارد، دوست بدارید. 

- صبور و باگذشت باشید.
صبر و گذشت موجب می‌شود دوستی صمیمی برای همسرتان باشید.
 
- همسرتان را از وضعیت اقتصادی موجود، آگاه کنید.
از درآمد هم، مطلع باشید تا با هم‌فکری، برنامه‌ریزی بهتری انجام دهید.

- به‌یاد خدا باشید و از او کمک بخواهید.
با یاد خدا، دل‌ها آرام می‌گیرد و مطمئن باشید خداوند به شما کمک خواهد کرد.

- عاشقانه زندگی کنید.
برای رسیدن به عشق، از انجام هیچ‌کاری کوتاهی نکنید.
 
- معناجو باشید.
حساسیت‌های رفتاری همسرتان را بشناسید تا موجب بروز اختلال در روابط‌تان نشود.

-انعطاف‌پذیری مناسب زوج در رابطه
یکی از شاخصه‌های هوش اجتماعی است که تطابق فرد با زندگی اجتماعی را بیشتر می‌کند و انعطاف‌ناپذیری باعث کوتاه شدن عمر زندگی مشترک می‌شود.

-زوج‌های موفق مسائل‌شان را مستقیم مطرح می‌کنند
زمانی که شما دوران پیش از ازدواج یا نامزدی را می‌گذرانید، انتظاراتی از همسر آینده‌تان دارید که با انتظارات‌تان در زیر یک سقف تفاوت دارد. مثلا ممکن است در دوران نامزدی شوهر دانشجو باشد، ولی حالا که زندگی مشترک شروع شده، همسرش انتظار دارد برای گذران زندگی‌شان درآمد کافی داشته باشد. زوج‌های موفق پیش از اینکه عروسی کنند و زیر یک سقف بروند، به صراحت درباره انتظارات‌شان از یکدیگر با هم گفت و گو می‌کنند.

 هرگز در این موقعیت رو دربایستی نکنید و همه خواسته‌ها و انتظارات‌تان را مطرح کنید. هرگز با این فکر که پس از ازدواج همسرتان مطابق میل شما رفتار خواهد کرد، ازدواج نکنید؛ چون در بسیاری مواقع این طور نیست. همین سهل‌انگاری می‌تواند بنای تنش و فشار عصبی را در زندگی بگذارد. گاهی اوقات هم یکی از همسران به خواسته دیگری تن می‌دهد؛ ولی این موافقت اجباری موجب احساس سرخوردگی در او می‌شود و حس می‌کند زیر سلطه همسرش قرار گرفته و مورد ظلم واقع شده است و همین باعث تیرگی روابط می‌شود

- به خلوت یکدیگر احترام بگذارید.
گاهی‌اوقات افراد نیاز دارند با خود خلوت و تفکر کنند؛ در این‌صورت، آرامش همسرتان را به‌هم نزنید.

 
- به‌ فکر ایجاد تغییرهای مثبت در خود و همسرتان باشید.

سعی‌کنید تغییر در حرکت به‌سمت تعالی و بالندگی باشد و پیش از تغییر، راه‌های درست ایجاد آن‌را بدانید.

-مراقب رابطه خود با خانواده همسرتان باشید.
هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر می شود، همسرتان است که احساس می کند بین شما گیر افتاده است. دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید.

توجه به موضوعات شخصیتی طرف مقابل، مهارت حل تعارض، رابطه زناشویی موفق، توجه به نیازهای جنسی طرف مقابل، برنامه ریزی اقتصادی، رسیدن به توافق در مورد تربیت فرزند،  تعامل در ارتباط با دوستان و آشنایان و نیز توجه به اعتقادات مذهبی طرف مقابل را نام برد.

- هدفی مشترک را در نظر بگیرید.
با هم‌فکری برای خود و همسرتان، هدف مشترکی داشته باشید و برای رسیدن به آن، یکدیگر را کمک کنید.

- پیش از صحبت، تفکرکنید. 
هرگاه حرفی می‌‌زنید، از قبل، به عواقب آن فکرکنید تا بعد، شرمنده و پشیمان نشوید. با توجه به شرایط روحی و جسمی همسرتان حرف بزنید و از پرحرفی بپرهیزید.

 
- تا جایی‌که می‌توانید، با یکدیگر غذا بخورید.

جمع‌شدن افراد خانواده دور میز یا سفره‌ی غذا، موجب افزایش روابط عاطفی و احساس نزدیکی بیش‌تر آنان خواهد شد.


-صداقت که باید دوطرفه باشد
یعنی هر یک از طرفین باید زمینه صداقت را فراهم کند و بعد انتظار رفتار صادقانه از طرف مقابل داشته باشد. صداقت و رفتار صادقانه یک «باید» است اما بی‌صداقتی معمولا ناشی از ترس و گاهی برای حفظ منافع است و در بحث ما، نداشتن صداقت ناشی از ترس است که دردسرساز می‌شود. خیلی از زوج‌ها یکدیگر را محدود یا تهدید می‌کنند و وقتی همسرشان آن رفتار را دور از چشمشان انجام داد، او را به نداشتن صداقت متهم می‌کنند.

-زوج‌های موفق استقلال فردی خود را حفظ می‌کنند
هر قدر هم که شما پیش از ازدواج مستقل بوده باشید، ازدواج، شما را به همسرتان وابسته می‌کند؛ چرا که زندگی‌تان از زندگی شخصی به زندگی مشترک تغییر کرده‌ است. این وابستگی به خصوص اگر شما صاحب فرزند شده باشید بیشتر هم خواهد شد. ولی زوج‌های موفق می‌دانند که هرقدر هم زوجی یکدیگر را دوست داشته باشند و به یکدیگر عشق بورزند، هرکدام برای خود حریم شخصی دارد و شرط دوام ازدواج این است که هرکدام به حریم و زندگی  شخصی دیگری احترام بگذارند. اگر زوج‌ها مدام بگویند ” ما‌” و برای خود  من” قائل نشوند، از سرگرمی‌ها و علایق ” من “، ناراحتی‌های ” من” و مشکلات ” من” صحبت نکنند، علاقه‌ای که بین آنها وابستگی ایجاد کرده است، به مرور زمان کمرنگ خواهد شد؛ چرا که حس می‌کنند مدام وقف خانواده و همسرشان هستند و خودشان نادیده گرفته شده مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند و موجودیت شخصی خود را از دست داده‌اند. همین احساس در درازمدت می‌تواند به سرد شدن روابط بین زوج‌ها بینجامد.

-از فریاد زدن پرهیز کنید
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن زندگی تان را به مخاطره می اندازد. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد.

 - به رشد یکدیگر کمک کنید.
زن و شوهر باید به‌منظور رسیدن به درجات معنوی والاتر، ادامه‌ی تحصیل، اشتغال و... شرایط رشد و پیشرفت یکدیگر را فراهم کنند.
 
- به یکدیگر هدیه دهید.

به همسرتان هدیه بدهید چون نشان‌می‌دهد به او توجه دارید.


-دیدگاه خود را به نحو صحیح بیان کنید
مساله بعدی است که بسیار برای زوج‌ها ضرورت دارد؛ آنها باید یاد بگیرند احساسشان را به نحوی سالم مطرح، دیدگاهشان را بیان و نظر مخالف یا موافقشان را به شیوه‌ای صحیح اعلام کنند.
معمولا زوج‌ها قبل از ازدواج برای جلب رضایت طرف مقابل، هر کاری انجام می‌دهند اما به محض ازدواج، همه آنها را کنار می‌گذارند!

-زوج‌های موفق یکدیگر را در اولویت قرار می‌دهند
پیش از ازدواج و در دوران نامزدی، همسران جوان مدام به یکدیگرتعارف می‌کنند. وقتی به رستوران می‌روند، یکی صندلی را برای دیگری بیرون می‌کشد، اول غذا را به او تعارف می‌کند، در اتومبیل را برایش باز می‌کند و به حرف‌هایش با دقت گوش می‌دهد؛ ولی پس از ازدواج، انگار این رفتارها فراموش می‌شود و مانند کار، بچه، اتومبیل و بر همسر اولویت پیدا می‌کنند. همسران موفق یکدیگر را در اولویت اول قرار می‌دهند. البته منظور ما این نیست که زن و شوهر رفتاری تمام رسمی با یکدیگر داشته باشند و یکی مدام برای دیگری در اتومبیل را باز کند! بلکه منظور این است که به حرف‌های همسرشان علاقه نشان می‌دهند، او را جدی می‌گیرند و در مقابل دیگران با کلمات احترام‌آمیز با او صحبت می‌کنند. به عبارت دیگر، آنها هیچ وقت یکدیگر را سرسری نمی‌گیرند و از کنار افکار، حرف‌ها، احساسات، علایق و مشکلات یکدیگر به سادگی نمی‌گذرند.

-برای عذر خواهی پیش قدم باشید
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترک شان انجام نمی‏دهد. باید ملایم تر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----


بعضی از ما با این که جایی طبابت نمی کنیم اما فوق تخصص داریم. با یک نگاه زیرچشمی، فردی را از بالا تا پایین سی تی اسکن می کنیم و زودتر از هر آزمایشگاهی در دنیا جواب آزمایش را آماده می کنیم.


بعضی از ما یک مرکز پیشرفته سیار عیب شناسی هستیم و فرق نمی کند در مهمانی باشیم یا بیرون، زیر سقف باشیم یا بیرون از سقف، در خشکی باشیم یا در هوا یا آب، می توانیم  در هر موقعیتی چنان وجود یک فرد را در عیب های داشته و نداشته اش خلاصه کنیم که آن فرد در کم تر از دو دقیقه از وجودش متنفر و از زندگی اش سیر شود. نمی دانم شما هم جزو آن دسته از آدم هایی هستید که وقتی چشم تان به دوست و فامیل و آشنایانتان می افتد، رادار مخفی تان شروع می کند به چرخیدن و اولین چیزی که بر ذهن و زبان تان جاری می شود عیوب فرد مقابل است یا نه؟


مثلا وقتی یک سیب قرمز خوشرنگ را می بینید آیا رادارتان فقط روی آن لک کوچک متمرکز می شود و تمام وجود سیب را در آن لک کوچک خلاصه می کنید؟ گاهی این خصلت در ما به چشم می آید که وجود کسی را فقط در کاستی هایش خلاصه می کنیم و به خاطر یک لک کوچک، یک سیب قرمز را دور می اندازیم. همچنان که این رفتار در برخی از زوج ها هم دیده می شود. بعضی از ما به جای اینکه عیوب هم را تا حد امکان نادیده بگیریم، عیب را مثل یک بادکنک دست مان می گیریم و تا آنجا که می توانیم زیر جلد عیب می دمیم و آن قدر این بادکنک را فوت می کنیم تا زندگی مان در دست مان کاملا بترکد.

در قرآن حکیم روی این حقیقت انگشت گذاشته شده که: همسران لباس یکدیگرند و یکدیگر را می پوشانند. این کلام وحی، نکات دلنشینی را در زمینه پوشاندن عیوب همسران بازگو می کند، که عمل به آن بسیاری از زندگی ها را دگرگون و شیرین می نماید. از آن جایی که لباس برای پوشاندن عیوب بدن نیز مورد استفاده قرار می گیرد، همسران فهیم در جهت پوشاندن عیوب همسر خود دقت لازم را دارند.هیچ  فردی نمی تواند ادعا کند که من یگانه و بدون نقصم. همه ما در عین حال که دارای توانایی و استعداد ویژه ای هستیم، کاستی ها و نقایصی در بسیاری از مهارت های دیگر داریم. برخی از این کاستی ها خود را در زندگی زناشویی نشان می دهد و زن و شوهر متوجه این نقص در همسر خود می شوند.

حال اگر ما همین نقیصه را دستاویزی برای خندیدن، مسخره کردن یا گرفتن امتیازی خاص قرار دهیم، یکی از بزرگترین اشتباهات را در زندگی زناشویی خود مرتکب شده ایم. اشتباهی که به قیمت از دست دادن اعتماد و مهر همسر نسبت به ما تمام می شود. در چنین شرایطی است که همسر ما حاضر نیست تمام رازها و درد دل هایش را با ما در میان بگذارد. چرا که از فاش شدن آن ها از طرف شما پیش دیگران نامطمئن است.

نوعروسی که در پختن غذاهای مختلف مهارت لازم  را ندارد، ممکن است در حضور جمع از طرف شوهر مورد تمسخر قرار گیرد. مثلا شوهر بگوید:"ای بابا ما تا وقتی خانه پدری بودیم، می فهمیدیم غذا یعنی چه، حالا شدیم یک پوست و استخوان." ما باید یاد بگیریم که فرصت بهتر شدن و بهتر عمل کردن را به یکدیگر بدهیم. این بهتر شدن می تواند در رفتار، خصوصیات اخلاقی و عادات یا یادگیری یکسری از هنر و مهارت های زندگی تجلی پیدا کند. همسران موفق همسرانی هستند که نه تنها  این فرصت را از طرف مقابلشان سلب نمی کنند، بلکه شرایطی را مهیا می سازند که همسرشان بتواند در آن محیط رشد کند. چرا که معتقدند رشد همسرشان در همه ابعاد و زمینه ها می تواند مایه افتخار و مباهات آن ها نیز باشد. چنین همسرانی مایه آرامش ذهن و روان یکدیگرند. در غیر این صورت مانند سمباده ای می مانند که هر روز روح همسرانشان را سمباده کشیده و خراش می دهند.

به اسم همسرتان تخفیف ندهید
همان گونه که لباس می تواند زینت بخش بدن انسان باشد و او را آراسته و زیبا نشان دهد، همسران برتر نیز زینت بخش و زیبا کننده یکدیگرند. یکی از مصادیق زینت بخشی، صدا زدن نام همدیگر به بهترین شکل ممکن است. زوجی که عادت کرده چه در جمع و چه در محیط خصوصی همسرش را با نامی خوشایند و محترم صدا بزند، ناخوداگاه حد و مرز خانواده خود را مشخص می کند. همسرانی که با پیشوند یا پسوند آقا و خانم همدیگر را صدا می زنند از آن جمله اند. وقتی من همسرم را علی آقا، حسن آقا،  فاطمه خانم، باران جان صدا می زنم، به دیگران غیر مستقیم گوشزد می کنم که همسر من و خانواده من دارای حرمت و بزرگی اند و ناخودآگاه دیگران هم با آن ها به بزرگی رفتار می کنند.

برخی متأسفانه بر حسب عادت یاد گرفته اند که مخفف اسم همسرشان را صدا بزنند و همین نوع حرف زدن باعث شده دیگران نیز اجازه پیدا کنند تا وارد حریم ها و مرزهای خصوصی شده و خیلی راحت و حتی به شکل تمسخر آمیز با فرد مقابل رفتار نمایند. انعکاس زیبا صدا کردن یکدیگر نه تنها در محیط بیرون از خانه، بلکه در محیط داخلی خانه هم نمود پیدا می کند. وقتی همسرم را با لفظ عزیزم و جانم صدا می زنم، به فرزندانم نیز می آموزم که در آینده با همسر ان خود چگونه رفتار کنند. کوچک شمردن یکدیگر به هر طریقی شاید برای لحظه ای خنده آور باشد، اما در طولانی مدت نه تنها خنده آور نیست، بلکه مایه تأسف خواهد بود.

زوج های رازدار و زوج های سیر تا پیازی
یکی دیگر از ویژگی های همسران برتر، راز داری آن ها نسبت به اتفاقات درون خانه و مسائل بین فردی یکدیگر است. برخی از زوج های جوان به این موضوع دقت نمی کنند و هنوز خود را وابسته خانواده می دانند و از محیط قبلی خود جدا نشده اند. این جدا شدن به معنای جدایی عاطفی نیست. بلکه جدا شدن به معنای حفظ حریم شخصی خانواده و حل و فصل یکسری از مشکلات خواه یا ناخواهی است. در هر زندگی و مخصوصا سال های اولیه تشکیل آن تنش هایی به وجود می آید که هنر زن و مرد، حل آن ها به شکل صحیح است.

 یک دختر و پسر موفق باید این مهارت را کسب کرده باشند و به این موضوع اشراف داشته باشند که هر مسئله ای را به محیط بیرون از خانه انتقال ندهند. برخی با کوچکترین مشکلی که به وجود می آید سریع به خانه پدری خود رفته و از سیر تا پیاز موضوع را با پدر و مادر خود مطرح می کنند. این می شود که ما باید منتظر یک جنگ جهانی طولانی مدت و ناخوشایند بین افراد باشیم.زوج موفق زوجی است که رازهای خانه را هر چقدر هم گزنده و تلخ باشد، تا حد امکان در حد راز باقی گذارد و مانند لباسی که مشکلات اعضای بدن هر شخصی را می پوشاند، عمل نماید. گاه همین راز نداری ها خانواده ای را از هم می پاشد. در صورتی که با کمی مشورت زوج ها با یکدیگر و یا حتی المقدور استفاده از یک مشاور خبره می شد به این چالش دامن نزد.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----