دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

۵۷۹ مطلب توسط «دکتر متحدی» ثبت شده است

شیوه‌های رفتار ما مربیان و پدر و مادر موجب ایجاد خشونت در کودکان می‌شود. معمولاً کودکان در کلاس‌‌هایی که کنترل و مقررات شدید برای کودک به کار گرفته می‌شود حالت تهاجم پیدا می‌کنند. 
حالت تهاجم و خشونت به‌طور طبیعی در کودکان وجود دارد

به نظر می‌رسد شیوه‌های رفتار ما مربیان و پدر و مادر موجب ایجاد خشونت در کودکان می‌شود. معمولاً کودکان در کلاس‌‌هایی که کنترل و مقررات شدید برای کودک به کار گرفته می‌شود حالت تهاجم پیدا می‌کنند.

در چنین شرایطی عده‌ای از کودکان گوشه‌گیر خواهند شد چون تحمل امر و نهی را ندارند. اینها کودکانی هستند که بودن و نبودنشان در کلاس فرقی ندارد. بعضی از کودکان راه دیگری را انتخاب می‌کنند و به دفاع از مربی، کودکان دیگر را ساکت می‌کنند و با گفتن جملاتی از قبیل خانم مربی سرش درد می‌کند یا خانم مربی دلم برای شما تنگ شده شروع می‌کنند از مربی تعریف کردن چون توان مقابله با آن را ندارند. پیامد ظاهری این مسئله مؤدب شدن بچه‌هاست که امری پسندیده است اما به چه قیمتی؟

گروهی از کودکان که نه گوشه‌گیری را دوست دارند و نه تملق‌گویی را می‌پسندند رفتارهای خشن خود را به شیوه‌های مختلف نشان می‌دهند. این دسته از کودکان مبارزه را ادامه می‌دهند؛ بعضی نقاشی دوستشان را پاره یا خراب می‌کنند، گچ دیوار را می‌کنند و یا دیوار را خط‌خطی می‌کنند و یا موقع قصه خواندن آرام و قرار ندارند.

بعضی از کودکان خود را گاز می‌گیرند و یا موهای خود را می‌کنند. همه این رفتارها نمونه‌هایی از خشم پنهانی کودکان در برابر رفتارهای سختگیرانه و کنترلی ما مربیان است.

به عبارتی ما مربیان عامل همه این خشونت‌ها و رفتارهای تهاجمی کودکان هستیم. در چنین کلاسی کودکان روزهای بسیار سختی را می‌گذرانند و زمانی که وارد مهدکودک می‌شوند گریه را شروع می‌کنند و تمایل رفتن به کلاس را ندارند. خود مربی نیز از کنترل زیاد احساس خستگی می‌کند و نمی‌داند که چرا کودکان این همه رفتارهای خشن نشان می‌دهند، غافل از اینکه اشکال اصلی در رفتار خود اوست.

عده‌ای از مربیان نیز به خشونت کودکان دامن می‌زنند. این گروه با رفتارهای بی‌ثبات خود حس تهاجم کودکان را بیشتر تقویت می‌کنند. کودکان موضوع بی‌ثباتی رأی و نظر مربی را خوب می‌فهمند و می‌دانند که نظر مربی تغییر می‌کند، به همین دلیل نیز سعی می‌کنند نظر مربی را نسبت به کاری که دوست دارند تغییر دهند.

ما با یک تلاش پی در پی و مداوم می‌توانیم آنچه را که موجب خشونت کودک شده است بفهمیم و درک کنیم. شاید بسیاری از رفتارهای خشونت‌آمیز کودک مربوط به دوران رشد او است که این مسئله با مراقبت و تدبیر مربی توانا و صبور، با گذشت زمان حل می‌شود و شاید پدر و مادر کودک احتیاج به راهنمایی دارد که چطور به کودک خود کمک کند تا آرامش بیشتری داشته باشد. شاید لازم باشد که برنامه مهدکودک تغییر کند تا کودک کمتر احساس خستگی کند. وقتی متوجه شدیم که علت عصبانیت کودک چیست به راحتی می‌توان آن را برطرف کرد.

به نظر می‌رسد حل اساسی این مشکل نیازمند یک برنامه درازمدت است. تصور کنید یک صبح معمولی است و مربی توانا، آرام و صبور ایستاده و در انتظار آمدن کودکان به مهدکودک است؛ کودکان با مقادیر متفاوتی از احساس خشونت به کلاس می‌آیند و می‌خواهند در آن روز مقداری از حس تهاجم خود را بیرون بریزند. البته کودکان حق دارند این احساسات را به شیوه درست بروز دهند. سؤال این است که در چنین شرایطی مربی چه کار می‌تواند بکند؟ فعالیت‌های زیادی است که می‌تواند تاثیرگذار باشد و رفتارهای غیرقابل‌ قبول کودک را به رفتارهای قابل قبول تبدیل کند اما باید وقت زیادی برای انجام این کارها در نظر گرفت.

شیوه‌ها و فعالیت‌های مختلفی را می‌توان انجام داد اما باید توجه داشت که پریدن بچه‌ها روی تشک‌های فنری یکی از این اقدامات است. پریدن و انداختن توپ داخل تور بسکتبال که می‌تواند در کلاس نصب شود یکی دیگر از اقدامات است. تاب خوردن به خاطر حرکت‌های متناوب آن و جدا شدن کودک از دیگر دوستانش بسیار مؤثر است. این فعالیت به آرام‌شدن کودک کمک می‌کند و می‌تواند آغاز دوستی و ارتباط نزدیک مربی با کودک باشد. اگر فعالیتی احتیاج به حرکت شدید دست داشته باشد و خود مربی این کار را انجام دهد، کودک با علاقه بیشتری آن را انجام خواهد داد مانند پرتاب کردن توپ.

همچنین مربیان می‌توانند تعدادی عروسک‌های پلاستیکی، بادی و پارچه‌ای تهیه کنند و در اختیار کودکان قرار دهند و آنها می‌توانند هیجان‌های خود را روی این عروسک‌ها پیاده کنند. وسایلی مثل اره، چکش و سنباده برای کودکان بسیار جالب است. بچه‌ها با آنها می‌توانند میخ‌های جعبه را محکم کنند، کارتن تخم‌مرغ را اره کنند و یا حتی جعبه‌ها را خرد کنند.

گل بازی، که مقدار زیاد آن برای رهاکردن حس خشونت کودکان وسیله بسیار خوبی است و همین‌طور خمیر آرد، خمیر مجسمه‌سازی و تشویق بچه‌ها به بازی با آنها نیز مؤثر است. اما نقاشی با انگشت و درست کردن لکه‌های رنگی برای کودکان عصبی و خشن بسیار جالب است. مقدار زیادی کاغذ تهیه کنید، در اختیار بچه‌ها قرار دهید و به آنها فرصت بدهید تا هر کاری را که دوست دارند با آنها انجام دهند و حتی آنها را پاره یا مچاله کنند، زیرا این کار به آنها حس آرامش و راحتی می‌دهد.

فریاد کشیدن و سر و صدا کردن و رها کردن صدا نیز به آنها آرامش خواهد داد و کوبیدن روی سطل یا کاسه برای کودکی که از آن لذت می‌برد بسیار خوب است و به عبارتی مربی باید آگاهانه لحظه‌هایی را فراهم کند تا کودکان بتوانند سر و صدا به راه بیندازند و با این کار آرامش به دست بیاورند. آب بازی برای کودکان غیرقابل کنترل بسیار آرامش‌دهنده است و آنها از این بازی لذت خواهند برد و به آرامش خواهند رسید. آب و خاک در اختیار کودکان قرار دهید تا گل درست کنند یا اسباب‌بازی‌های خود را تمیز کنند.

همچنین می‌توان عروسک‌های کوچکی را در اختیارشان گذاشت و اجازه داد به هر شکلی که دوست دارند آنها را تنبیه و یا مجازات کنند. اگر دیده باشیم که کودک چگونه عروسکی را بچه خود می‌داند متوجه تأثیر بازی در کاهش خشونت کودک خواهیم شد.

آموزش بیان فکر بدون خشونت به کودکان

بسیاری از پدر و مادرها زمانی که فرزندان شان با خواسته های آنها مخالفت می کنند و دست به خشونت و پرخاشگری می زنند بی نهایت می رنجند و دچار احساس ناامیدی و یأس می شوند. پرسش این است که چگونه می توان روش های مشارکت، همکاری و حل اختلاف را به کودکان و نوجوانان آموخت؟

اگر هدف والدین آن است که فرزندان شان دست از دعوا و کشمکش بردارند، باید به آنها شیوه ها و مهارت های جدید حل اختلاف را بیاموزند تا بتوانند در صورت لزوم با به کار بستن این روش ها، مسائل و اختلاف هایشان را حل کنند. کودکان و نوجوانان برای ورود به اجتماع و آغاز زندگی جمعی خود به دانستن روش های متعارف و پذیرفته شده یی برای گفت وگو و حل مسائل شان نیاز دارند تا بتوانند بدون خشونت و پرخاشگری، افکار و عقاید خود را بیان کنند و از آن نتیجه یی درست و منطقی بگیرند. آنها همچنین باید بتوانند در غیاب والدین و بزرگ ترهایشان، رفتاری مسوولانه، مستقلانه و اجتماع پسند داشته باشند.

یافته های مختلف نشان می دهد میزان توانایی کودکان در پذیرش اصول قراردادی اجتماع، ارتباط مستقیمی با تجربه های اولیه کودک و شیوه نگرش او به شرایط مختلف زندگی دارد. کودکی که بتواند به چند راه حل برای رفع مشکلش فکر کند، به طور حتم نسبت به کودکی که تنها به یک راه حل فکر می کند، رفتارهای اجتماعی قابل قبول تری از خود نشان خواهد داد. در اینجا به مراحل کلی آموزش مهارت های حل اختلاف به کودکان اشاره می کنیم.

درک احساس ها و هیجان ها

خوب است پدر و مادر درباره تمامی احساس ها و هیجان های مختلف با فرزندشان صحبت کنند و علائم و نشانگان آنها را به او یاد بدهند. برای مثال «خنده و نشاط او ناشی از احساس شادی است یا گریه او نشانه ناراحتی و درد اوست یا خشم او نشانه ناکامی او در رسیدن به خواسته اش است.» سپس به او بیاموزند زمانی که از مساله یی احساس افسردگی یا ناراحتی می کند، ابتدا بکوشد علت اصلی آن را پیدا کند. برای مثال از خودش بپرسد؛ «چه اتفاقی موجب ناراحتی من شده است؟» او باید سعی کند بدون هیچ گونه قضاوت و پیشداوری و در کمال آرامش پاسخ این پرسش را پیدا کند.

تمرکز بر نوع احساس خود

کودکان همیشه همه چیز را از دید خودشان می نگرند. آنها ممکن است کاملاً نسبت به رفتارهایشان و تاثیری که بر دیگران می گذارند، بی تفاوت باشند. ولی زمانی که خواسته ها و نیازهای آنها با خواسته ها و نیازهای کودکان دیگر تداخل پیدا می کند، برای اینکه بتوانند احساس های آنها را هم در نظر بگیرند، باید رفتارهای منصفانه و همدلانه را به آنها آموخت تا بتوانند در شرایط مختلف خودشان را جای دیگران قرار دهند.

هدف یابی

هنگامی که کودک بتواند مشکلش را درست تشخیص دهد، بهتر می تواند راه حل آن را پیدا کند. زمانی که پدر و مادر شاهد دعوا و کشمکش دو فرزندشان با یکدیگر هستند، خوب است به آن دو کمک کنند تا با شناخت علت اصلی اختلاف شان، با استفاده از روش های مسالمت آمیز گفت وگو و صحبت، درصدد حل و رفع آن برآیند. برای مثال از آن دو بخواهند درباره احساس خود و احساس دیگری صحبت کنند. زمانی که توانستند یکدیگر را درک کنند، آنگاه فکر کنند چه راه حلی برگزینند که هر دو راضی و خرسند باشند.

بررسی راه حل های جایگزین

برای اینکه به کودکان کمک کنید تا مشکل شان را خود حل کنند، ابتدا باید یاد بگیرند خوب به آن فکر کنند. پدر یا مادر می تواند در این شرایط نقش تخته سیاه را بازی کند یعنی می تواند زمانی که بچه ها راه حلی پیشنهاد می کنند، گفته و نظر آنها را بلند برایشان تکرار کند و بپرسد که آیا راه حل دیگری می توانند پیدا کنند یا خیر؟

کنترل احساس و هیجان

از آنجایی که بیشتر کودکان ممکن است فکر کنند ایده و راه حل خوبی ندارند، بزرگ ترها می توانند به آنها کمک کنند. اگر کودکی به یافتن راه حل جدیدی نیاز دارد، پیشنهاد کنید در فرصت بهتری درباره اش فکر کند.

بررسی و ارزیابی پیامدها

پس از آنکه بچه ها تمام نظرها و ایده هایشان را مطرح کردند، خوب است نتایج و پیامدهای تصمیم هایشان را یکی یکی بررسی کنیم. از آنها بپرسید؛ «اگر تو این کار را انجام دهی، چه اتفاقی می افتد؟» یا «اگر تو این کار را انجام دهی، دوستت چه احساسی خواهد داشت؟»

قضاوت بدون رفتارهای هیجانی

بدیهی است بزرگ ترها همیشه در کنار کودکان نیستند تا به آنها بگویند چه رفتاری داشته باشند و چه کار کنند یا حتی راه حل دیگری به آنها پیشنهاد کنند. به همین دلیل بهتر است والدین و مراقبان، کودکان را تشویق کنند تا خودشان راه حل ها و نظرهای خودشان را بررسی و ارزیابی کنند و دریابند که کدام قابل قبول و کدام غیرقابل قبول است.

تصمیم گیری

هنگامی که کودکان خوب درباره ایده ها و راه حل های پیشنهادی شان فکر کردند، باید بهترین راه حل را برگزینند و با احترام گذاشتن به رای یکدیگر آن را بپذیرند.

فرآیند آموزش حل مساله و اختلاف بین کودکان ممکن است خسته کننده به نظر بیاید و والدین ترجیح دهند خودشان به جای کودکان شان تصمیم بگیرند اما باید بدانند روش آنها کودکان را تشویق به فکر کردن و یافتن راه حل نمی کند. کودکان باید خود یاد بگیرند که در شرایط مختلف چگونه اختلاف هایشان را با استفاده از روش های مسالمت آمیز حل کنند.

.

 

1- سازماندهی به محیط زندگی 
یک محیط آشفته و شلوغ می‌تواند انرژی شما را بخشکاند و باعث استرس اضافی در زندگی شما گردد. برعکس، یک محیط آراسته و تمیز می‌تواند پناهگاه خوبی برای فرار از عوامل استرس‌زای زندگی فرد باشد. بنابراین با استفاده از روش‌هایی مانند فنگ‌شوئی یاهر روش دیگری که می‌دانید، سعی کنید فضای زندگی خود را پاکیزه و مرتب نگاه دارید.

2- مدیریت زمان 
با زمانبندی کردن امور زندگی خود و بهره‌گیری از راه‌های میان بُر در زندگی، کمتر مضطرب و سراسیمه می‌شوید و وقت بیشتری برای انجام کارهایی که به شما انرژی می‌بخشد و استرس‌هایتان را از بین می‌برد پیدا می‌کنید. همچنین وقت بیشتری برای انجام کارهایی که از آن‌ها لذت می‌برید پیدا خواهید کرد.

3- ایجاد یک حلقه اجتماعی پشتیبان 
آن‌هایی که دارای یک حلقه اجتماعی پشتیبان، و یا حتی یک دوست صمیمی و نزدیک برای صبحت کردن و حساب کردن روی آن‌ها در مواقع بحرانی باشند، از زندگی سالمتر و کم استرس‌تری بهره‌مند خواهند شد. اگر خودتان را متعهد کنید که افراد بیشتری را ملاقات کنید و روابط خود را با دیگران بهبود ببخشید، در خواهید یافت که آنچه به دست آورده‌اید ارزش این تلاش را داشته است.

4- مواظبت از بدن 
اگر بدن شما سالم باشد، بهتر قادر خواهید بود که با استرس‌های زندگی کنار بیائید. بدن ناسالم، خود می‌تواند استرس‌های بیشتری را علاوه بر استرس‌های روزمره به وجود آورد. پیروی از یک رژیم غذایی سالم، خواب کافی در شبانه‌روز، ورزش و ... راه‌های خوبی برای مواظبت از بدن و راحت‌تر کردن مدیریت استرس هستند.

5- تازه کردن روحیه 
ما استرس را در بدن خود حمل می‌کنیم و آن را در ذهن خود نگاه می‌داریم. بنابراین یک حادثه استرس‌زا می‌تواند حتی پس از خاتمه یافتن نیز همراه ما بماند و بر ما تأثیر بگذارد. چنانچه به طور مرتب خود را از کوران فعالیت‌های زندگی برای مدّت کوتاهی بیرون بکشیم و به ذهنمان استراحت دهیم، مدیریت استرس در زندگی روزمره، از لحاظ روانی، جسمی و هیجانی، بسیار راحت‌تر می‌شود. روش‌های متعددی برای رهایی از استرس وجود دارند که به شما کمک می‌کنند تا تنش‌ها را از بدن و افکار استرس‌زا را از ذهن خود خارج سازید و به آرامش بیشتری دست یابید تا بتوانید از پس استرس‌هایی که در زندگی روزمره پیش می‌آیند برآئید.

 


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

از جمله موضوعات مطرح شده در قرآن، خواب و خواب دیدن ( رۆیا ) است که تنها در سوره یوسف به سه نمونه رۆیای سرنوشت ساز اشاره شده است. با آنکه خواب و رۆیا،‌ بخشی از زندگی انسان است و یک سوم از عمر انسان در خواب سپری می‌شود و آدمی در عالم خواب با رۆیاهای گوناگون دست به گریبان است، اما هنوز اکثر مردم از حقیقت خواب و خواب دیدن بی‌خبرند. خواب، خواب دیدن و تعبیر رۆیا از دیرباز مورد توجه ملت‌ها بوده و هنوز نیز برای انسان‌ها حائز اهمیت است. دانشمندان، فلاسفه و اندیشه‌وران، درباره حقیقت خواب و رۆیا ، اختلاف نظر دارند. قرآن کریم که ریشه همه معارف اسلامی است، از چند رۆیای مهم تاریخی و دارای اهمیت فراوان نام برده ، ‌و همچنین در چند آیه، حقیقت و ماهیت خواب نیز بیان شده است. پی بردن به حقیقت خواب و رۆیا در واقع پی‌ بردن به حقیقت انسان است، زیرا شناخت خواب و رۆیا، بخشی از شناخت انسان را تشکیل می‌دهد و گام مهمی است که در جهت شناخت انسان برداشته می‌شود. ما در عالم رۆیا به سفر می‌رویم، با مردم معامله‌ می‌کنیم، دوستی یا دشمنی برقرار می‌نماییم ، چیزهایی به دست می‌آوریم و یا از دست می دهیم. این صحنه‌های گوناگونی که انسان درخواب می‌بیند چیست؟ برخی از رۆیاهای ما در آینده تعبیر می‌شود و آنچه در عالم خواب دیده‌ایم در متن زندگی ما و در عالم بیداری جامعه عمل می‌پوشد،‌ عجیب است! چه کسی در عالم خواب اتفاقات آینده را به ما الهام می‌کند و ما را از رویدادهایی که هرگز تصورش را نمی‌کردیم با خبر می‌سازد؟ وانگهی اگر الهام کننده خداوند باشد یا فرشته‌ای از فرشتگان الهی ، ما که در عالم خواب به سر می‌بریم وبدن‌ها بر روی زمین افتاده است، به کدام قسمت از وجود ما الهام می‌شود؟! اینها پرسش‌هایی است که پاسخ می‌طلبد و پاسخ درست به آن‌، ‌راه شناخت بهتر انسان را نیز هموار می‌کند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: پس از توصیه به قرائت این آیه شریفه، می‌فرمایند: در آن هنگام، بگویید «عاذت به ملائکة الله المقربون وانبیائه المرسلون وعباده الصالحون ومن شرما رایت ومن شر‌الشیطان‌ الرجیم: به آنچه فرشتگان مقرب الهی و پیامبران مرسل شایسته خدا پناه برده‌اند، پناه می‌برم از شر خوابی که دیده‌ام و از شر شیطان رجیم» حقیقت خواب چیست و چه می‌شود که انسان به خواب می‌رود؟ در این باره دانشمندان بحث‌های فراوانی دارند. بعضی ، آن را نتیجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به دیگر قسمت‌های بدن می‌دانند و به این ترتیب برای آن «عامل فیزیکی» قائلند؛ بعضی دیگر عقیده دارند که فعالیت‌های زیاد جسمانی، سبب جمع شدن مواد سمی مخصوصی در بدن می‌شود و همین امر بر روی سلسله اعصاب اثر می‌گذراد و حالت خواب به انسان دست می‌دهد، و این حال ادامه دارد تا این سموم تجزیه شود و جذب بدن گردد به این ترتیب « عامل شیمیایی» برای آن قائل شده‌اند.(ناصر مکارم شیرازی (با همکاری جمعی از نویسندگان )، تفسیر نمونه، 19/428) زیست‌شناسان و روان‌شناسان می‌گویند: از نظر فیزیولوژیک، خواب حالتی است که در آن ساختمان زنده به تجدید حیات شیمیایی می‌پردازد، و در حالی که حرکات متوقف شده و درک حسی نیز تقریباً به حالت خاموشی در آمده است، انرژی کافی ذخیره می‌کند. از نظر روان‌شناسی در هنگام خواب ، فعالیت اصلی در بیداری ـ که درک واقعیت و واکنش در برابر آن است ـ به حال تعلیق و وقفه موقت در می‌آید.(امامی، صابر، اساطیر در متون فارسی ، 69.) جمعی دیگر نوعی « عامل عصبی » برای خواب قائلند و می‌گویند: دستگاه فعال عصبی مخصوصی که در درون مغز انسان است و مبدأ حرکات مستمر اعضاست ،‌ بر اثر خستگی زیاد از کار می‌افتد و خاموش می‌شود. ولی هیچ یک از این نظریات نتوانسته است پاسخ قانع‌کننده‌ای به مسئله خواب بدهد، هرچند تأثیر این عوامل را به طور اجمال نمی‌توان انکار کرد به نظر می‌رسد چیزی که سبب شده دانشمندان امروز از بیان تفسیر روشنی برای مسئله خواب عاجز بمانند، همان تفکر مادی آنها است. آنها می‌خواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح ، این مسئله را تفسیر کنند، درحالی که خواب قبل از آنکه یک پدیده جسمانی باشد یک پدیده روحانی است که بدون شناخت صحیح روح، تفسیر و تعریف آن دشوار می‌باشد. حقیقت خواب از نظر قرآن قرآن مجید درآیاتی از سوره زمر دقیق‌ترین تفسیر را برای مسئله خواب بیان کرده ،می‌گوید خواب یک نوع « قبض روح» و جدایی روح از جسم است اما نه جدایی کامل. به این ترتیب هنگامی که به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچیده می‌شود و جز شعاع کمرنگی از آن بر این جسم نمی‌تابد، دستگاه درک و شعور از کار می‌افتد و انسان از حس حرکت باز می‌ماند هر چند قسمتی از فعالیت‌هایی که برای ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعالیت دستگاه تنفس و تغذیه ادامه می‌یابد.(تفسیر نمونه، 19/428.) در آیه 42 سوره زمر حقیقت و ماهیت خواب این‌گونه بیان می‌شود: « اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا : خداست که در هنگام خواب جان‌ها را می‌گیرد و آن کسی که در هنگام خواب مرگش فرا نرسیده نیز روحش را می‌گیرد». و به این ترتیب « خواب » برادر « مرگ » است و شکل ضعیفی از آن، چرا که روابط روح و جسم به هنگام خواب به حداقل می‌رسد و بسیاری از پیوندهای این دو قطع می‌شود. در آیه 60 سوره انعام نیز حقیقت خواب اینگونه بیان می‌شود:« او (خداوند) کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) می‌گیرد ، و از آنچه در روز انجام داده‌اید‌ (‌از تمام کردار و گفتار شما) باخبر است پس شما را در روز (از خواب) بر می‌انگیزد. ( این نظام خواب و بیداری تکرار می‌شود ، شب می‌خوابید و روز شما را بیدار می‌کند و این وضع همچنان ادامه دارد) تا پایان زندگی شما فرا می‌رسد. سپس بازگشت شما به سوی خداوند است و شما را از آنچه انجام داده‌اید آگاه می‌سازد.» « وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ». از آیه، چنین برمی‌آید که درحال مرگ و خواب ، روح انسان از این عالم به عالم دیگر می‌رود ، نه بدن انسان. در حال خواب ، بدن انسان روی زمین است و روح انسان در عالم دیگر سیر می‌کند و سپس برمی‌گردد و در حال مردن، بدن روی زمین یا زیرزمین است ولی روح به عالم دیگر می‌رود و برنمی‌گردد.(علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی ، معادشناسی ، 1/155.) یکی از شگفت‌انگیزترین خواب‌هایی که در تاریخ بشر اتفاق افتاده و شباهت بسیار نزدیک به مرگ دارد و مجانست خواب و مرگ را به صورت شفاف می‌فهماند، خواب طولانی و بی‌نظیر اصحاب کهف است. خوابی که در آن از یک سو قدرت بی‌انتهای خداوند به نمایش گذاشته شده و از سوی دیگر بهترین و روشن‌ترین دلیل بر معاد جسمانی است. خواب اصحاب کهف آنقدر طولانی شد که به 309 سال بالغ گردید و به این ترتیب خوابی شبیه به مرگ، و بیداری‌اش همانند رستاخیز و این خواب واقعاً از داستان‌های تکان‌دهنده و عبرت‌آموز قرآن است؛ خوابی که در واقع برابر با عمر چهار یا پنج نسل از افراد بشر به طول می‌انجامید. قرآن کریم درباره اصحاب کهف می‌فرماید: ( همانگونه که قادر بودیم آنها را در چنین خواب طولانی فرو بریم، قادر بودیم آنها را به بیداری باز گردانیم ما آنها را از خواب برانگیختیم ) تا از یکدیگر سوال کنند ، یکی از آنها پرسید ( فکر می‌کنید چه مدت خوابیده‌اید؟ ) آنها در جواب گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز (ولی سرانجام نتوانستند دقیقاً بدانند خوابشان چقدر بوده لذا) گفتند: پروردگار شما از مدت خوابتان آگاه ‌تر است.» (سوره کهف /19) خواب و بیداری از نیازهای اساسی انسان است که باید به درستی تنظیم شوند زیرا خواب مایه قوت و پایداری جسم و جان است و اختلال در آنها، روند زندگی عادی انسان را برای انجام وظایف خود با مشکل مواجه می‌کند. 

 

اعسار چیست؟

پاسخ:   معسر کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی یا عدم دسترسی به مال خود، قادر به تادیه مخارج محاکمه یا دیون خود نباشد. مرجع رسیدگی به دعوای اعسار محکمه‌ای است که به دعوای اصلی رسیدگی کرده است. به عنوان مثال شخصی که محکوم به پرداخت مهریه شده است ولی قادر به پرداخت یکجای مهریه همسر خود نیست، با دادن دادخواست اعسار تقاضای قسطی شدن مهریه را می نماید. پس از اثبات عدم توانایی وی در پرداخت یکجای محکوم به، با توجه به وضعیت مالی او مهلت عادله و یا اقساط مناسب تعیین می شود. فایده حکم اعسار آن است که دیگر محکوم در قبال نپرداختن محکوم به بازداشت نخواهد شد. وقتی که محکوم له یک نفر باشد حکم اعساری که در یکی از دعاوی صادر شود به سایر دعاوی بین آنها نیز تسری می یابد.

 

شرایط به عهده گرفتن کفالت یک طفل چیست؟

پاسخ:   اگر طفل مذکور فاقد پدر و مادر و جد پدری باشد می‌بایست حضانت وی را به استناد مواد 1172 و 1173 قانون مدنی از دادگاه خانواده درخواست کنید و اگر پدر طفل با توجه به ماده 1184 قانون مدنی به واسطه کبر سن یا بیماری و امثال آن قادر به اداره اموال طفل نباشد فردی به عنوان امین به پدر ضمیمه می‌گردد. این کار در صورتی که طبق ماده 1187 طفل به واسطه غیبت یا حبس یا هر علت دیگری نتواند به امور طفل رسیدگی کند هم صورت می‌گیرد. جهت انطباق موضوع با مساله خود می‌توانید به مواد 1180 به بعد قانون مدنی مراجعه نمایید.

 

 


آیا شیربها و طلاهایی که در دوران عقد برای زوجه خریداری شده است قابل استرداد به زوج است؟ در صورت قابل استرداد بودن چنانچه زوج بابت مهریه و نفقه به زوجه بدهکار باشد می‌توان شیربها و طلاها را بابت این بدهی برداشت؟

پاسخ:   بستگی به شرایط و نحوه بخشش آن‌ها دارد، برای مطابقت شرائط آن با مساله خودتان به ماده 1037 و مواد 795 به بعد قانون مدنی مراجعه فرمایید. در صورتیکه شیربها و طلاها قابل استرداد از طرف زوج باشند زوجه می‌تواند با درخواست قرار تامین نسبت به مهریه و یا نفقه گذشته از طریق دادگاه آنها را توقیف کند و پس از قطعی شدن حکم بابت طلب زوجه حساب می‌شود.

اگر زنی که خود درآمد دارد و با شوهرش زندگی می‌کند و درآمدش را در زندگی خرج کند، اگر بخواهد عدم پرداخت نفقه توسط شوهرش را در دادگاه ثابت کند چه کار باید انجام دهد؟

پاسخ:   باید پس از طرح دادخواست مطالبه نفقه با ارائه شاهد در دادگاه ثابت کند خرج زندگی را از درآمد خودش تامین می‌کند.

 

فردی ازدواجش، ازدواج دائم بوده ولی ثبت نشده، الان می‌خواهد از همسرش جدا شود، چه کار باید بکند؟ آیا توافقی می‌توانند از هم جدا شوند یا اینکه باید به مراجع قانونی مراجعه نمایند؟

پاسخ:   اگر قصد دارند مطابق قانون این ازدواج ثبت و رسمی شود باید دادخواست به دادگاه تقدیم نمایند و پس از صدور رای دادخواست طلاق توافقی ارائه نموده و از هم جدا شوند. چنانچه در مورد زوجیت، مدت و نوع آن اختلافی ندارند می‌توانند دادخواست طلاق توافقی به دادگاه خانواده ارائه نمایند و با توافق طلاق بگیرند. راه بی دردسر هم آن است که همانطور که به صورت عادی و بدون ثبت رسمی ازدواج کرده‌اند، به همان صورت هم به صورت عادی و بدون ثبت رسمی طلاق بگیرند. شرایط صحت طلاق شرعی را از رساله های شرعیه و ترجیحاً یک روحانی سؤال فرمایید.

 

آیا خانمی که ازدواج کند حضانت فرزند از او سلب می‌شود؟

 پاسخ:   به استناد ماده 1170 قانون مدنی در صورتی‌که مادر ازدواج کند، حضانت با پدر طفل است؛ مگر اینکه مطابق یکی از بندهای ماده 1170 قانون مدنی پدر صلاحیت برای حضانت طفل نداشته باشد. همچنین طبق ماده 41 و 45 قانون حمایت خانواده دادگاه هرگونه تصمیمی را که بنا بر مصلحت طفل باشد را می تواند اتخاذ نماید.

 

همسرم بدون اطلاع منزل را ترک کرده و مقداری وسایل هم با خودش برده، الان تکلیف من چیست و چه کار باید بکنم؟

پاسخ:   می‌توانید دادخواست الزام به تمکین به دادگاه ارائه نمایید.

 

بنده از همسرم جدا شده‌ام، چون پول شیربها را پدر همسرم پرداخت کرده بود حالا از پدر من جهت دریافت شیربها شکایت کرده است. با پول شیربها بنده جهیزیه تهیه کرده‌ام و همچنین خرج همسرم کرده بودم، آیا می‌توانم جهیزیه را بابت شیربها به آنها برگردانم و یا اینکه بابت نفقه گذشته که همسرم به من بدهکار است بردارم و یا اینکه بگویم آن را خرج همسرم کرده‌ام؟

 پاسخ:   اگر بخواهید جهیزیه را به جای آن بدهید باید طرف مقابل قبول کند و برای ادعاهای دیگر هم باید بتوانید آنها را در دادگاه اثبات کنید.

 

سند ازدواجمان دست همسرم می‌باشد. الان می‌خواهم مهریه‌ام را به اجرا بگذارم و از او جدا شوم، چه کار باید انجام دهم؟

پاسخ:   با در دست داشتن شناسنامه و مدارک به دفترخانه‌ای که ازدواجتان در آن ثبت شده مراجعه و درخواست رونوشت از سند ازدواج کنید.

 

شخصی بابت مهریه هر سه ماه یک بار یک عدد سکه پرداخت می‌کند. الان ایشان وضع مالی خوبی ندارد و می‌خواهد مدت پرداخت آن را بیشتر کند آیا امکان آن وجود دارد یا خیر؟

پاسخ:   بله، باید دادخواست تقلیل اقساط به دادگاه تقدیم نماید.

 

آیا بیماری صرع جزء بیماری‌های صعب‌العلاج محسوب می‌شود؟ اگر محسوب می‌شود آیا حق طلاق به زن داده می‌شود و مهریه به او تعلق می‌گیرد یا خیر؟

پاسخ:   تشخیص اینکه صرع جزء بیماریهای صعب‌العلاج هست یا خیر با پزشکی قانونی است. در خصوص مطالبه مهریه ارتباطی به بیماری همسرتان ندارد و هر زمان که بخواهید می‌توانید مطالبه کنید.

 

چندماه است که عقد کرده‌ام و الان در حال طلاق هستیم. مهریه من6 دانگ منزل است به صورت عندالاستطاعه ولی همسرم الان استطاعت پرداخت ندارد. ایشان در حدود 800 هزار تومان طلا برای من خریده است، آیا می‌توانم این طلاها را جای بخشی از مهریه خود بردارم؟

پاسخ:   تا همسرتان طلاها را مطالبه نکرده است می‌توانید نزد خود نگاه دارید، هرگاه مطالبه کرد در دعوای متقابل مطالبه مهریه شما می‌توانید این میزان طلا را در قبال بخشی از مهریه خودتان توقیف کنید.

 

در طلاق توافقی تعهد دو طرف جنبه اجرائی دارد یا خیر؟

 پاسخ:   بستگی دارد به نحوه توافقات و درج آن در متن رای صادره اگر به صورت ابتدایی باشد الزام‌آور نیست ولی اگر در قالب گزارش اصلاحی و یا انجام تعهد در ضمن عقد خارج لازم باشد الزام آور است. عقد خارج لازم یعنی اینکه یکی از عقود الزام آور مثل بیع و باء بین دو طرف منعقد شود و ضمن آن طرفی به طرف دیگر تعهد کند و یا شرطی به نفع دیگری قرار دهد در آن صورت انجام آن تعهد و یا شرط الزام آور است.

 

بنده مقیم آمریکا هستم و الان مدت 6 ماه است که ازدواج کرده‌ام و با شوهرم مشکل پیدا کرده‌ایم و می‌خواهیم طلاق بگیریم. همسرم مرا ممنوع‌الخروج کرده است. با توجه به اینکه بنده قبل از ازدواج هم مقیم آمریکا بودم و الان گرین کارت هم دارم و برای اقامتم در آمریکا باید حتماً‌ یک سفر به آمریکا بروم، آیا می‌توانم رفع ممنوع‌الخروجی کنم و بروم کارم را انجام دهم و برگردم؟ در ضمن شوهرم در همان ابتدای ازدواج با رفت و آمد من مشکلی نداشت.

پاسخ:   از موضوع شخصیه اطلاعی نداریم لکن اگر سکونت در کشور آمریکا شرط ضمن عقد بوده و یا عقد مبنی بر آن انجام شده می‌توانید دادخواست الزام زوج به ایفاء‌شرط و رفع ممنوعیت خروج را در دادگاه خانواده اقامه کنید.

 

برای من نامه دادخواست اعسار آمده، حالا می‌خواهم اثبات کنم که همسرم دارایی دارد، چطور می‌توانم این کار را انجام دهم؟

پاسخ:   ابتدا باید ذکر کرد که داشتن یک خانه و یک ماشین در حد متعارف و شئون مرد، جزء مستثنیات است و لیکن جهت اثبات دارایی همسرتان اگر غیر از موارد بالا اموال دیگری داشته باشد به دادگاه معرفی کنید.

 

سوء رفتار شوهر نسبت به زن چگونه ثابت می‌شود و چه چیزهایی جزء سوء رفتار حساب می‌شود؟

پاسخ:   سوء رفتار در مقابل حسن معاشرت است که مورد تاکید قانونگذار در ماده 1103 قانون مدنی است. آزارهای جسمی و روحی به نحوی که عرفاً‌ غیرقابل تحمل باشد از مصادیق سوءرفتار است و تشخیص آن به نظر دادگاه است و هر یک از آنها باید با دلائل شرعی و قانونی به دادگاه ارائه شود و صرف ادعا پذیرفته نیست.

 

اگر خانمی زندگی‌اش را ترک کند و برای ایشان اظهارنامه هم فرستاده شده باشد ولی برنگردد، آیا مرد می‌تواند ازدواج مجدد داشته باشد یا اینکه باید اجازه دادگاه را داشته باشد؟

باید از دادگاه اجازه بگیرد در غیر اینصورت ازدواج دوم در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت نخواهد شد و عدم ثبت نیز مجازات برای مرد به دنبال خواهد داشت. در هر حال با ازدواج دوم همسر اول می‌تواند با توجه به شرط ضمن عقد مندرج در سند ازدواج، طلاق بگیرد.

 

در ازدواج موقت اگر مدت قید نشود، در عقد نکاح چه تاثیری دارد؟ آیا آن را باطل می‌کند یا اینکه عقد موقت را به دائم تبدیل می‌کند؟

پاسخ:   طبق مواد 1075 و 1076 قانون مدنی عقد موقت بدون ذکر مدت باطل است.

 

رأی طلاق بنده صادر شده است. سوالم این است جهت جدا کردن یارانه ام چه کاری باید انجام دهم؟ آیا باید دادخواست جداگانه ارائه دهم؟

پاسخ:   شما می‌توانید با ارائه طلاقنامه به فرمانداری مراجعه کنید

 

اگر جد پدری نفقه نوه‌اش را ندهد می‌توان برای دریافت نفقه زمان گذشته اقدام کرد؟

 پاسخ:   اگر از دادگاه رأی اذن استقراض نفقه فرزند داشته باشید می‌توانید هزینه‌هایی که برای فرزندتان کرده‌اید از پدربزرگش دریافت کنید. نفقه فرزندی که پدرش فوت کرده است در صورت داشتن جد پدری و بر فرض توانایی مالی او بر وی واجب است.

 

آیا مرد می‌تواند مانع از رفتن زن به خانه پدر و مادرش شود؟

پاسخ:   طبق قانون و شرع، زن جهت خروج از منزل مگر در مواقع خاص، باید از همسرش اجازه بگیرد. و لیکن مسئله مورد پرسش بین فقهای عظام اختلافی است، بعضی از فقها تفصیل قائل شده‌اند به اینکه فرد تنها در مواردی که منافی حق شوهر است می‌تواند اجازه خروج ندهد لکن اگر زن زمانی بیرون رود که منافی حقوق شرعی مرد نباشد اشکال ندارد از جمله اینکه او خانه نباشد و نیازی به وی نداشته باشد و بعضی از فقها به طور کلی هر خروجی را مستلزم اجازه می‌دانند. و برخی به طور خاص خروج زن را برای دیدار اقوام نزدیک از جمله پدر و مادر از موارد جواز می‌شمارند.

 

 

اگر زن نداند که مرد چه اموالی دارد (غیر از منزلی که در آن زندگی می‌کند و ماشینی که دارد) و نتواند به دادگاه معرفی کند مهریه او به چه صورت پرداخت می‌شود؟

پاسخ:   در صورتیکه مرد اعسارش به دادگاه ثابت شود، مهریه زن قسط‌بندی می‌شود ولیکن زن هر وقت از ایشان اموالی پیدا نماید می‌تواند به اجرای احکام معرفی کند تا نسبت به دریافت نقدی مهریه اقدام شود.

 

 

آیا در طلاق شیربها نیز پس داده می‌شود؟

پاسخ:   در صورتیکه شیربها به عنوان مهریه حاضر باشد و یا شرط ضمن عقد آمده باشد نمی‌توان شیربها را پس گرفت و لیکن اگر با پول شیربها برای خانم جهیزیه تهیه شده باشد، جهیزیه جزء اموال مرد محسوب می‌شود و باید آن را پس داد.

 

آیا به نرخ روز بودن مهریه زن باید حتماً در عقدنامه ذکر شود؟

پاسخ:   خیر، در صورت درخواست خانم، به نرخ روز محاسبه می‌شود.

 

اگر زن درخواست مهریه کند و مرد عمداً ‌پرداخت نکند، زن می‌تواند تمکین نکند؟

پاسخ:   خیر، اگر زن قبلا از همسرش تمکین خاص (زناشویی) داشته‌ است دیگر نمی‌تواند تمکین را منوط به پرداخت مهریه نماید. در خصوص مهریه هم پس از مطالبه مهریه توسط زن، دادگاه بررسی‌های لازم را انجام می‌دهد و حکم به پرداخت نقدی و یا قسطی مهریه می‌کند و مرد در صورت توانایی مالی نمی‌تواند عمداً از پرداخت مهریه شانه خالی کند.

 

مدت 4 ماه است که زندگی مشترک را شروع کرده‌ایم. در دوران عقد نفقه خود را مطالبه و حکم قطعی هم صادر شد ولی آن زمان به اجرا نگذاشتم آیا الان با توجه به گذشت زمان می‌توان آن را به اجرا بگذارم؟ غیر از نفقه معوقه و مهریه چه چیز دیگری را می‌توانم از همسرم مطالبه کنم؟ آیا نصف دارایی همسرم نیز به من تعلق می‌گیرد؟ آیا اجرت المثل را هم می‌توانم بگیرم؟

پاسخ:   بله، شما می‌توانید به شعبه مربوطه مراجعه کنید و حکم خود را به اجرا بگذارید. در خصوص نصف دارایی همسرتان، زمانی که همسرتان بخواهد شما را طلاق دهد با رعایت شرائط مندرج در عقدنامه به شما تعلق می‌گیرد. اجرت المثل خانه‌داری هم دارای قاعده‌ای خاص است زمانی که شما به دستور همسرتان به کارهای خانه‌داری بپردازید و قصد تبرع (رایگان) نداشته باشید که البته این موضوع با نظر قاضی مربوطه به اثبات می‌رسد. اگر چنین شرایطی را نداشته باشد یا اثبات نشود قابل وصول نیست.

 

دختر باکره‌ای که مهریه‌اش عندالاستطاعه می‌باشد می‌تواند از حق حبس استفاده کند؟

پاسخ:   در مهریه عندالاستطاعه مرد باید توانایی مالی پرداخت مهریه را داشته باشد، لذا در این نوع مهریه اگر زوج توانایی پرداخت نداشته باشد حق حبس برای خانم وجود ندارد.

 

برای اینکه جهیزیه‌ام را برگردانم چه کار باید بکنم؟

پاسخ:   شما باید با در دست داشتن مدارک شناسنامه، کارت ملی، عقدنامه و لیست لوازم جهیزیه که همسرتان و شهود امضاء‌کرده‌اند به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست استرداد جهیزیه را بدهید چنانچه ممکن است شوهرتان اقدام به تخریب یا فروش جهیزیه شما نماید می‌توانید تقاضای صدور قرار تامین خواسته را هم از دادگاه بخواهید.

 

 

آیا زن می‌تواند مهریه خود را از پول دیه تقاضا کند؟

پاسخ:   بله می‌تواند، قبل از تقسیم دیه بین وراث دیون متوفی که از جمله آن مهریه می‌باشد از دیه کسر می‌شود و بعد تقسیم می‌گردد. مهریه از دیون ممتازه است و نسبت به سایر دیون مقدم است.

 

 

آیا دادگاه این اجازه را دارد که بر اثر دادخواست مرد مهریه زن را قسط بندی کند بدون امضاء زن و بدون حضور زن حکم طلاق غیابی بدهد؟

پاسخ:   بله، با توجه به اینکه طبق قانون و شرع، طلاق به دست مرد است و چنانچه زن علیرغم اخطاریه‌های دادگاه در جلسه دادگاه حاضر نشود، قاضی طبق قانون به پرونده رسیدگی می‌کند و در پرونده طلاق کلیه حقوق مادی زن از جمله مهریه تعیین تکلیف می‌شود و در صورت عدم توانایی مالی مرد جهت پرداخت مهریه و محرز شدن آن برای دادگاه قاضی مهریه را قسط‌بندی می‌کند.

 

 

آیا می‌توان وکالت بلاعزلی که برای طلاق داده‌ایم را باطل کنیم؟

پاسخ:   خیر، باتوجه به اینکه وکالت، بلاعزل است، دیگر نمی‌توان آن را باطل کرد مگر با توافق مجدد موکل و وکیل.

 

هرگاه زوج درخواست طلاق زوجه خود را به دادگاه ارائه کند و زوجه از آمدن به دادگاه امتناع کند. با توجه به اینکه زوجه تمام حق و حقوق خود را دریافت نموده آیا بدون حضور زوجه دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند؟

پاسخ:   با توجه به اینکه حق طلاق با مرد است و زوجه هم کلیه حقوق خود را دریافت کرده است، لذا در صورت عدم حضور در دادگاه، رای طلاق غیابی صادر می‌شود.

 

 

مدت زمان ملاقات فرزند چه مقدار است؟ جهت افزایش مدت زمان ملاقات از چه طریق باید اقدام کرد؟

پاسخ:   مدت ملاقات فرزند با توجه به سن و سال، وضعیت و مصلحت تعیین می‌شود. جهت افزایش زمان ملاقات فرزند دادخواست افزایش زمان ملاقات فرزند را به دادگاه ارائه نمایید تا قاضی مربوطه بررسی و رسیدگی نماید. معمولاً معتقدند به دلیل عدم دوگانگی و ایجاد تعارض در تربیت کودک بهتر است زمان ملاقات با ولی که حق حضانت ندارد کوتاه باشد.

 

نفقه خانم خانه‌دار به چه صورت محاسبه می‌شود؟

پاسخ:   نفقه زن بستگی به شئوونات خانوادگی و عرف و عادت دارد و قاضی پس از بررسی‌های لازم و جلب نظر کارشناس نفقه را تعیین می‌کند. البته ذکر این نکته مهم است که نفقه زمانی به زن تعلق می‌گیرد که زن در تمکین شوهرش باشد.

 

 

آیا می‌توان مهریه و نفقه‌ای که بخشیده شده است را مجدداً مطالبه کرد؟

پاسخ:   بستگی به نوع متن و قرارداد به کار رفته دارد. در صورتی که مهریه و نففه بخشیده شد و ذمه زوج بری شد دیگر نمی‌توانید آنها را مطالبه کنید. مگر اینکه به صورت مشروط ببخشید. برای مثال در مقابل انجام کاری از سوی همسرتان، مهریه خود را ببخشید، در این صورت اگر ایشان به شروط شما عمل نکند شما می‌توانید مهریه خود را مطالبه کنید. اما اگر مهریه هبه شده باشد قابل انصراف و برگشت است مگر آن که هبه معوض باشد. توصیه می‌شود جهت هرگونه توافق شهودی حضور داشته باشند و در رابطه با متن توافقنامه با یک نفر حقوقدان و یا مشاور حقوقی مشورت کنید.

 

 

اگر زن و مردی از هم جدا شوند آیا مرد می‌تواند درخواست استرداد طلاهایی که به همسرش داده است را نماید؟

پاسخ:   در صورتی که قاضی دادگاه در مورد طلاها تصمیمی در حکم طلاق نگرفته باشد اگر طلاها را مرد به همسرش تملیک کرده باشد نمی‌تواند آنها را پس بگیرد، ولی اگر آنها را هدیه داده باشد تا زمانی که عین آن طلاها موجود باشد یعنی زن آنها را نفروخته ، تعویض نکرده ، به فرد دیگری نبخشیده و گم نکرده باشد مرد می‌تواند آنها را مطالبه کند.

 

 

مهریه خانمی که همسرش فوت کرده است به چه صورت پرداخت می‌شود؟ در صورتی که متوفی طلبکار داشته باشد و همچنین پدر و مادر ایشان در قید حیات باشند قضیه به چه صورت می‌شود؟

پاسخ:   مهریه کسی که همسرش فوت کرده است از سال فوت شوهرش محاسبه می‌شود. از اموال متوفی دیون و بدهکاری‌هایش جدا می‌شود که در بین دیون، مهریه همسر نیز جزء دیون ممتازه است یعنی بر دیگر بدهی‌ها مقدم است، لذا پس از کسر مهریه و دیگر بدهی‌ها، اموال وی طبق قانون ارث تقسیم می‌شود.

 

 

به سلامت روانی همسرم مشکوکم و ایشان آزار و اذیت شدید هم میکند چه اقدامی باید انجام دهم؟

پاسخ:   پس از اثبات میتوانید مسکن علیحده اختیار کنید.

 

 

حدود یک ماه و نیم است که برگه طلاق خود را از دادگاه گرفته‌ام و میخواهم بروم به محضر تا صیغه طلاق جاری شود ولی شوهرم حاضر به آمدن به محضر نیست، چه اقدامی مناسب است؟

پاسخ:   اگر حکم طلاق (نه گواهی عدم امکان سازش مثلاً به درخواست مرد یا به صورت توافقی) صادر شده باشد، دفتر ثبت طلاق مراتب عدم حضور زوج را به دادگاه اعلام میکند و پس از اجرای صیغه طلاق توسط دادگاه دستور ثبت و اعلام آن به دفتر ثبت طلاق صادر میشود. یا این که شما وکالت از سوی زوج برای اجرای صیغه طلاق داشته باشید که نیازی به حضور شوهر نیست.

 

 

اگر مادری که حضانت فرزندش را برعهده دارد بخواهد برای انجام کارهای اداری فرزندش قیومیت موقت او را بگیرد (با توجه به اینکه پدربزرگ فرزند زنده است) آیا مجاز است؟

پاسخ:   خیر.

 

 

آیا بعد از اتمام عقد انقطاعی صیغه طلاق باید جاری شود و یا اینکه بعد از اتمام مدت زمان آن، عقد خودبخود باطل می‌شود؟

پاسخ:   در عقد منقطع، انقطاع کافی است و نیاز به طلاق یا ثبت در دفترخانه نمی‌باشد.

 

 

آیا زنی که مدت 6 ماه است عقد شده است مستحق نفقه می‌باشد یا خیر؟

پاسخ:   با انعقاد عقد دائم زوجه مستحق نفقه می‌باشد و می‌تواند مطالبه کند.

 

 

 

فردی میخواهد از شوهر خود جدا شود و فرزندی 6 ماهه دارد، آیا شوهر در شهر دیگری می‌تواند زن خود را طلاق بدهد؟ فرزند تحت حضانت چه کسی در می‌آید و خانم در چه تاریخ‌هایی می‌تواند فرزند خود را ببیند؟

پاسخ:   الف) حضانت طفل دختر و پسر تا سن هفت سالگی به عهده مادر میباشد. ب) چنانچه شوهر بخواهد زن خود را طلاق دهد باید در محل اقامت زن طرح دعوی نماید

 

آیا خانمی که حضانت فرزند خود را به شوهر سابق واگذار کرده است، در صورت پشیمانی می‌تواند مجدداً حضانت را بر عهده بگیرد؟

بله. چون حضانت، هم حق و هم تکلیف والدین است. چنانچه ماده 1168 قانون مدنی صراحت دارد: «نگاهداری اطفال، هم حق و هم تکلیف ابوین است.» پس همان طور که پدر یا مادر حق حضانت یعنی نگاهداری اطفال را در سنینی از زندگی آنها دارند، نسبت به آنها تکلیف هم دارند و تکلیف را نمی توان از خود ساقط کرد. به عبارت دیگر پدر یا مادر نمی تواند حق فرزند را ساقط کند. مثلاً می دانیم که حضانت دختر تا 7 سالگی با مادر است. حال اگر در طلاق توافقی زوجه دختر 5 ساله را به پدر بدهد و حضانت را از خود سلب کند، چنین سلب اختیاری، اعتبار ندارد. و در صورت پشیمانی در چنین حالتی می تواند حتی بعد از طلاق مجددا به دادگاه مراجعه نموده و طی دادخواستی حضانت فرزندان را درخواست نماید.

 مهریه

قوه قضاییه

سوالات حقوقی

محاسبه مهریه به نرخ روز

قوه قضائیه

www.judcms.ir

مهریه

سایت قوه قضاییه

نحوه محاسبه مهریه به نرخ روز

دیوان عدالت اداری

محاسبه مهریه

مشاوره حقوقی تلفنی

مرکز ارتباطات مردمی قوه قضائیه

سوالات قضایی

مهریه به نرخ روز

نحوه محاسبه مهریه

www.adliran.ir

محاسبه مهریه به نرخ روز

سوال حقوقی

www.moshaver129.ir

پاسخ به سوالات حقوقی

سایت قوه قضائیه

مشاوره قضایی

تبدیل مهریه به نرخ روز

محاسبه مهریه به روز

ارتباطات مردمی قوه قضاییه

مشاور129

مرکز ارتباطات مردمی قوه قضاییه

قانون تملک آپارتمانها

moshaver129.ir

moshaver129

پرسش و پاسخ حقوقی

مشاوره حقوقی

قوه قضاییه

www.gudcms.ir

جدول محاسبه مهریه

محاسبه مهریه به قیمت روز

پاسخگویی قضات به سوالات حقوقی

مشاوره قوه قضاییه

قوه قضایه

فرمول محاسبه مهریه

مشاوره تلفنی حقوقی

مشاور 129

قوه قضائیه

ارتباطات مردمی قوه قضائیه

محاسبه مهریه در سال 92

محاسبه نرخ مهریه

مشاوره 129

ارتباطات قضاییه

مشاور حقوقی تلفنی

ارتباط با رییس قوه قضاییه

129

سوالات حقوقی

نرخ مهریه به روز

ارتباط با رئیس قوه قضائیه

هزینه دادرسی

محاسبه مهریه سال 93

نحوه محاسبه مهریه به نرخ روز

دیوان عدالت

ارتباط مردمی قوه قضاییه

تعیین مهریه

محاسبه مهریه به قیمت روز

judcms.ir

 

 

 

 

 

 


فرق انسان های موفق و ناموفق در این است: انسان های ناموفق به این فکر می کنند که اگر موفق شوم چه خواهد شد. اما انسان های موفق آنهایی هستند که قبل از هر اقدامی فکر می کنند که اگر در کارم موفق نشدم چه خواهم کرد؟ اینان برنامه های B و C را نیز در نظر خواهند گرفت...


یکی از مهم‌ترین زمینه‌هایی که مردم به خدمات حقوقی و روان‌شناختی نیاز پیدا می‌نمایند، مبحث ازدواج است. ازدواج علاوه بر مزایا و منافعی که برای زوجین به ارمغان می آورد، مسئولیت ها و تکالیف سنگینی را نیز بر ایشان تحمیل می نماید. نگاهی به آمار ازدواج و طلاق به خوبی نشان می دهد که احتمال شکست در زندگی خانوادگی بسیار بالا و نگران کننده است، و زوجین قبل از ازدواج باید به صورت جدی در خصوص شکست احتمالی برنامه ریزی کنند. در مبحث ازدواج و طلاق جنبه‌های روانشناختی، اجتماعی، و حقوقی در هم می‌آمیزد، و بافتی پیچیده را پدید می‌آورد. لازم است خانواده ها خود را برای درگیری با چنین فضایی آماده نمایند.

در ادامه آمار مربوط به ازدواج و طلاق در سالهای 1392 و 1393 جهت درک اهمیت موضوع ارائه می‌شود. طبق اطلاعات سازمان ثبت احوال کشور در تهران به ازای هر 2.6 ازدواج 1 طلاق رخ داده است.

  

  • در سال 91 کل ازدواج کشور 829968 نفر بوده است، ولی در سال 92 این رقم به  774513 نفر رسیده است که 6.7- درصد کاهش را نشان می‌دهد. تعداد ازدواج ها در سال 93 در کل کشور 724324 مورد بوده است که باز هم 6.5-درصد کاهش نسبت به سال قبل دارد.

  • در سال 91 کل طلاق کشور 150363 نفر بوده است، ولی در سال 92 این رقم به  155369 نفر رسیده است که 3.3 درصد افزایش را نشان می‌دهد. نرخ طلاق سال 93 برای کل کشور 163569 مورد بوده است که 5.2 درصد افزایش نسبت به سال قبل دارد. 

  • در سال 92 تهران با تعداد 92716 ازدواج، نرخ ازدواج 7.5 نفر در هر هزار نفر، و با تعداد 29252 طلاق نرخ طلاق 2.4 نفر در هر هزار نفر را داشته است. بنابراین در تهران به ازای هر 3.2  ازدواج 1 طلاق رخ داده است. در سال 93 در تهران تعداد 87145 واقعه ازدواج و تعداد 32976 واقعه طلاق ثبت شده است. یعنی در سال 93 به ازای هر 2.6 ازدواج 1 طلاق رخ داده است. طلاق 20 درصد نسبت به سال قبل افزایش و ازدواج 8 درصد کاهش نشان می دهد.

  • نسبت ازدواج به طلاق بیانگر تعداد ازدواج ثبت شده در برابر هر یک طلاق است. این شاخص در مدت 9 سال یعنی از سال 1388 تا سال 1392 نزدیک به 50% کاهش داشته است یعنی از 9.8  به 5 رسیده است. این نشان می‌دهد که رشد طلاق بسیار بیشتر از رشد ازدواج بوده است. نسبت ازدواج به طلاق در تهران 3.2 برای سال 92 و 2.6 برای سال 93 بوده است.

  • تعداد سال‌های زندگی مشترک قبل از طلاق به شرح جدول زیر بوده است. بر اساس آمار 25 درصد طلاق‌ها در دو سال اول ازدواج اتفاق می‌افتد و با بیشتر شدن سال‌های زندگی مشترک احتمال طلاق کاهش می‌یابد. این آمار مربوط به جوامع شهری کل کشور در سال 93 است.

 

 

کمتر 1

1-2

2-3

3-4

4-5

5-6

6-7

7-8

8-9

9-10

تعداد

20571

16724

13563

10950

9412

8256

7575

6398

5910

5303

درصد

13.74

11.17

9.06

7.31

6.28

5.51

5.06

4.27

3.94

3.54

 آمارهای فوق نشان می دهد که ساختار خانواده ها خصوصاً در شهرهای بزرگ همچون تهران بسیار شکننده است. لذا زوجین و خانواده های ایشان باید خصوصاً به نکات حقوقی نکاح بسیار اهمیت داده، و به صورتی جدی باور داشته باشند که خانواده در حال تشکیل با احتمال بالایی ممکن است دچار فروپاشی شود. انسان اندیشمند هنگام تشکیل خانواده سعی می نماید برای روزهای سخت احتمالی آینده چاره جویی نماید تا جنبه های دیگر زندگی او دچار لطمه و آسیب نشود.

ازدواج و طلاق ثبت شده در سال 1393 و نسبت ازدواج به طلاق به تفکیک استان

«مقالات مفید در موضوعات روانشناسی»


پژوهشگران و روان‌شناسان درباره هوش هیجانی تعریف‌های مختلفی ارائه کرده‌اند. هم مزایای بالقوه آن را مورد بحث قرار داده‌اند و هم به تحلیل انتقادی در مورد مدل‌های نظری متفاوت پرداخته‌اند. نقل‌قول‌های زیر، نمونه‌هایی هستند از آن چه که درباره هوش هیجانی، گفته و نوشته شده است:


تعریف هوش هیجانی

  • دیوید کاروسو: «درک این نکته بسیار حائز اهمیت است که هوش هیجانی در مقابل هوش قرار ندارد، پیروزی قلب بر مغز نیست، بلکه فصل مشترک آن دو است.»
  • فریدمن: «هوش هیجانی روشی است برای تشخیص، درک و انتخاب چگونگی تفکر، احساس و عمل ما. هوش هیجانی، تعامل ما با دیگران و درک ما نسبت به خودمان را شکل می‌دهد. چگونگی یادگیری و چیزهایی که یاد می‌گیریم را تعریف می‌کند، به ما اجازه می‌دهد تا اولویت‌هایی را وضع کنیم و اکثر اقدامات روزانه ما را تعیین می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که هوش هیجانی مسئول بیش از 80 درصد موفقیت‌های ما در زندگی است.»
  • سالووی و مایر: «ما هوش هیجانی را به عنوان زیر مجموعه هوش اجتماعی تعریف می‌کنیم که در قابلیت پایش و نظارت بر احساسات و هیجانات خود و دیگران، فرق گذاشتن بین آن‌ها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال، دخالت دارد.»
  • مایر و کاب: «قابلیت پردازش اطلاعات هیجانی، به ویژه آن‌گونه که در درک، جذب و مدیریت هیجان، دخالت دارد.»

اهمیت هوش هیجانی

  • جان گاتمن: «در دهه اخیر، یافته‌های علمی، نقش بسیار پر اهمیتی که هیجانات در زندگی ما بازی می‌کنند را نشان داده‌اند. پژوهشگران دریافته‌اند که آگاهی هیجانی و قابلیت‌های مدیریت احساسات، حتی بیشتر از ضریب هوشی، تعیین کننده موفقیت و شادکامی ما در تمام زمینه‌های زندگی و از جمله روابط خانوادگی هستند.»
  • مک کاون: «کشف خود به شیوه‌ای آگاهانه یا به عبارت دیگر، کسب دانش درباره خود، بخش مهمی از فرایند یادگیری است.»
  • سالووی، مایر و گلدمن: «آدم‌ها هنگامی که حال خوشی داشته باشند، استدلال، استنتاج و حل ابتکاری مسائل را بهتر انجام می‌دهند.»
  • جان مایر: «هیجان هنگامی روی می‌دهد که وضعیت‌های خاص بیولوژیک، تجربی و شناختی که همگی به طور همزمان پدید می‌آیند، وجود داشته باشد.»
  • مایر و سالووی: «افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، انتظار می‌رود که پیشرفت سریعتری داشته باشند.»

انتقاد در مورد پژوهش‌های هوش هیجانی

  • هانس آیزنک در مورد کارهای گولمن: «او بیش از دیگران اصرار داد که تمام انواع رفتارها را زیر عنوان نوعی «هوش» رده بندی کند... اگر این پنج قابلیت، هوش هیجانی را تعریف می‌کنند، آنگاه ما انتظار داریم که شواهدی مبنی بر همبستگی بسیار زیاد آن‌ها وجود داشته باشد. در حالی که خود گولمن می‌پذیرد که آن‌ها ممکن است کاملاً ناهمبسته باشند. و به هر حال چنانچه ما نتوانیم آن‌ها را اندازه‌گیری کنیم پس چطور می‌دانیم که آن‌ها همبسته هستند؟ در نتیجه، کلّ این نظریه بر مبنای سستی بنا شده و به نظر نمی‌رسد پایه علمی داشته باشد.»

آینده هوش هیجانی

  • پیتر سالووی: «من فکر می‌کنم که در دهه بعد ما شاهد پژوهش‌های خوب و سازمان یافته‌ای باشیم که نشانگر این باشند که قابلیت‌ها و مهارت‌های هیجانی، نتایج مثبتی در خانه، خانواده، مدرسه و کار به بار می‌آورند.» چالش واقعی، نشان دادن این نکته است که هوش هیجانی، برتر و بالاتر از ساخت‌های روان‌شناسانه‌ای نظیر شخصیت و ضریب هوشی که ده‌ها سال است که مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، قرار دارد. من اعتقاد دارم که هوش هیجانی به این وعده عمل خواهد کرد.»
 
هوش هیجانی و روابط زناشویی:
به اعتقاد مشاوران خانواده، راه دستیابی به ازدواجی موفق و یک زندگی خانوادگی سرشار از خوشبختی، بسیار ساده و سرراست است: «باید بدانی چه موقع معذرت‌خواهی کنی و هنگامی که همسرت کار مورد علاقه‌ات را انجام نداد به روی خودت نیاوری.» مانند بسیاری از سخنان موجز و نغز دیگر، سادگی ظاهری این دستورالعمل، فریبنده است. در حقیقت دانستن این که چه موقع، چرا و چگونه از همسرتان معذرت‌خواهی کنید و نیز برخورداری از توانایی‌هایی چون شکیبایی، بردباری و مدارا کردن در هنگام عصبانیت، احتیاج به مهارت‌های هیجانی پیشرفته و سطح بالایی چون همدلی، کنترل خود و درک عمیق نیازها و احساسات دیگران دارد. نکته جالب توجه در مورد این مهارت‌ها این است که بدانیم این‌ها شباهت زیادی به اجزا یا ابعاد تشکیل دهنده سازه هوش هیجانی دارند. هوش هیجانی ( EI ) توسط مایر و سالووی این گونه تعریف شده است: «توانایی درک و فهم عواطف به منظور ارزیابی افکار و خلق و خو و تنظیم آن‌ها به گونه‌ای که موجب تعالی و رشد عقلانی-هیجانی گردد». در واقع این هم‌خوانی و تجانس آشکار بین انواع توانایی‌هایی که هوش هیجانی را می‌سازد و توانایی‌هایی که لازمه گفتگو و تعاملات موفقیت‌آمیز زناشویی می‌باشند، ما را به این موضوع رهنمون می‌سازد که هوش هیجانی در زمینه ازدواج موفق و زندگی زناشویی، نقشی مهم و غیر قابل انکار دارد. حال سؤال این است که هوش هیجانی به چه طریقی می‌تواند زندگی زناشویی را تحت تأثیر خود قرار دهد؟ و زوجین به چه نوع مهارت‌های هیجانی نیاز دارند تا به کمک آن‌ها بتوانند بر مشکلات روز افزون زندگی زناشویی خود و فراز و نشیب‌های آن فایق آیند؟

هوش هیجانی چیست؟ 
واژه جامع هوش هیجانی به سه دسته توانایی ذهنی اشاره دارد که یک دسته آن، توانایی‌های بسیار اساسی است که دربرگیرنده ادراک و تشخیص عواطف خود و دیگران می‌باشد، به عبارت دیگر، افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند می‌دانند که خود یا دیگران در یک لحظه خاص، در چه نوع حالت هیجانی به سر می‌برند. بنابراین قادرند به دقت عواطف گوناگون و متفاوتی چون خشم، ترس، احساس گناه و عشق را از هم تشخیص دهند.

توانایی‌های هوش هیجانی بطور کلی عبارتند از:

1- توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران

2- توانایی استدلال کردن راجع به عواطف

3- توانایی اداره و تنظیم مؤثر عواطف

این توانایی‌های سه گانه، ظاهراً عوامل اساسی تشکیل دهنده یک زمینه غنی عاطفی برای داشتن یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب می‌شوند.

ادراک هیجانی و روابط زوجین 
از سال 1995 تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه ادراک عاطفی و روابط زناشویی صورت گرفته که نتایج آن به شرح زیر است:

1- ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد.

2- در ازدواج‌هایی که زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند، برانگیختگی‌های هیجانی زیادتری دیده می‌شود. به عبارت دیگر، بیشتر تعارض‌ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی‌های هیجانی صورت می‌گیرد.

3- افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوج‌ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی‌توجه هستند و آنان را نادیده می‌گیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاً حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر می‌نمایند.

4- انسان‌ها دارای تفاوت‌های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. مثلاً برخی از زوج‌ها عادت دارند پیام‌های هیجانی مبهم و گیج کننده‌ای به طرف مقابل خود بدهند (هم زمان، هم می‌خندند و هم اخم می‌کنند). پژوهشگران دریافته‌اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین تفاوت‌های فردی در توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آن‌ها با شادی‌های زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد.

5- زوج‌های خرسند در مقایسه با زوج‌هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان می‌دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می‌دهند.

6- زوج‌های ناراضی از زندگی زناشویی در عکس‌العمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل می‌کنند.

7- زنان بهتراز مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آن‌ها عمل می‌نمایند. برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش می‌دهد، احتمالاً از علائم غیر کلامی - بدنی (مثل لبخند زدن) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده می‌نماید. از طرف دیگر، مردان تمایل به استفاده از پیام‌های مبهم و مختلط (ترکیبی) دارند. برای مثال هنگامی که مردی می‌خواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام هم همراه با خنده است و هم همراه با علائم بالقوه تهدیدکننده‌ای چون حرکات ابرو یا چشم.

8- ناتوانی مردان در تشخیص و ابراز دقیق عواطف، علت مهم و اساسی ازدواج‌های ناموفق است. برای مثال در برانگیختگی‌های هیجانی بالا در طول کشمکش‌های زناشویی (که از طریق اندازه‌گیری علائم فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب یا فشار خون مشخص می‌شود) مردانی که از زندگی زناشویی خود راضی نمی‌باشند و با همسران خود اختلاف دارند، علائمی از گوشه‌گیری یا انزوای هیجانی و بی عاطفگی از خود نشان می‌دهند، روان‌شناسان آن را «حصار سنگی» نامیدند.

9- زوج‌های شاد و خوشبخت نسبت به زوج‌های ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در استنباط، تشخیص و دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهند.

10- برخی از مردان احساس می‌کنند که هم زمان از دو طرف مورد تهدید واقع می شوند: یکی از طرف موقعیت‌هایی که قادر به کنترل آن‌ها نمی‌باشند و یکی هم از طرف عواطف ناخوشایند و منفی، چون اضطراب و اندوه که به‌وسیله این موقعیت‌ها ایجاد می‌شوند. این مردان هنگامی که احساس آسیب‌پذیری و ناتوانی می‌نمایند، عصبانی می‌شوند و مایل به تجربه حالت‌های هیجانی هستند تا از آن طریق احساس کنند قادر به کنترل موقعیت‌ها می‌باشند.

11- در زمینه زندگی زناشویی، وضعیت فوق بدین معنی است که احتمالاً یک شوهر به تقاضای همسرش جهت استقلال بیشتر، با واکنش‌های خشم‌آلود به این نوع گستاخی پاسخ دهد تا واکنش‌های مضطربانه، و علت بروز چنین واکنشی احتمالاً ترس از دست دادن همسر است. این خشم و عصبانیت ممکن است منجر به رفتارهای تخریبی شود که با جنگ و دعواهای خانوادگی و ضرب و شتم‌های جسمی و خشونت‌آمیز همراه است.

12- در تعامل‌های پر از تنش و تعارض زندگی زناشویی، حتی شوهرانی که بسیار مقاوم و شکیبا می‌باشند، احساس درهم شکسته شدن می‌نمایند و در مقابل علائم جسمانی و منفی شدیدی (چون انقباضات و دردهای معده، افزایش ضربان قلب، تعریق کف دست، سردرد و ... ) که آنان را تهدید می‌کند، احساس ناتوانی، اضطراب و دستپاچگی می‌نمایند. در چنین شرایطی، مردان ممکن است به صورت خودکار و غیر ارادی دچار خشم شوند. روی هم رفته و بر اساس یافته‌های مطالعات انجام شده بر روی تعامل‌های زندگی زناشویی، فرض می‌شود که اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشویی‌شان آگاه گردند

 

اولین فرزندان در هر خانواده از یک موقعیت برتری برخوردارند. مراقبت بیش از حد به جهت ثمره یک عشق سرانجام یافته بودن، بعضا اولین نوه بودن نزد پدربزرگ ها و مادربزرگ ها در سلسله مراتب نظام خانوادگی از یک موقعیت مطبوع مزیت یافته ای بهره مند هستنداین موقعیت تا زمان تولد دومین فرزند ادامه می یابد ولی با تولد فرزند دوم ناگهان محبت و توجه والدین و دیگر اطرافیان نسبت به آنان کمتر می شود و فرزند اول از موقعیت مطبوع و مزیت یافته ای تنزل می یابد. از آنجائیکه والدین و اطرافیان الگوی رفتاری خاصی برای نحوه برخورد خود با فرزند اول در مقابل این تنزل ندارند و اغلب با رفتارهای ناشیانه خود فرزند اول را نسبت به فرزند دوم نه تنها بی علاقه می کنندبلکه حسادت را در وجود او نهادینه می نمایند و یا با توجه بیش از حد او را دچار نخوت و تکبر می کنند. بررسی هایی که کارشناسان انجام داده اند مؤید این مطلب است که تظاهرات رفتاری روانی در فرزندان اول نسبت به سایر فرزندان بیشتر است که دلیل عمده آن تنزل مرتب فرزند اول پس از کودک دوم است و کاهش توجه و محبت اطرافیان موجب آن می شود که فرزند اول سعی نماید با نشان دادن اختلالات رفتاری و روانی به هر قیمتی که شده دوباره آن موقعیت را به دست آورد.
رفتار تبعیض آمیز والدین
بسیاری از والدین که نسبت به جنسیت فرزند خود حساس هستند و با یک نگاه فرزند پسر را به دختر ترجیح می دهند بعد از تولد دومین فرزند پسر در رفتار تبعیض آمیز نسبت به جنسیت فرزند دوم آنقدر افراط می کنند که فرزند اول دچار عقده روانی می شود. این مورد در بسیاری از خانواده ها به فرزند سوم یا چهارم نیز تأثیر می کند. والدین پس از چند فرزند بالاخره به اصطلاح جنسشان را جور می کنند در میان چنین خانواده هایی رابطه فرزندان با یکدیگر بسیار خصمانه است.
آقای ع. می گفت: وقتی بچه بودم آنقدر از رفتار تبعیض آمیز والدینم رنج برده ام که با کوچکترین رفتار تبعیض آمیز از کوره در می روم و چند روزی دگرگون می شوم، برادرم که فقط ۱۱ ماه از من کوچکتر بود، سوگلی خانواده شده بود بطوریکه نه تنها والدینم بلکه سایر اقوام نیز به من کوچکترین اهمیتی نمی دادند. همه جا او را مطرح می کردند، نقل مجلس بود و دردانه همه مخصوصا مادرم روزی صد دفعه قربان صدقه اش می رفت و برایش اسپند دود می کرد، مرا به حال خود رها کرده بود، کودکی من در چنین وضعیتی سپری شد. یکی از راههای پیشگیری اختلالات روانی و رفتاری در فرزندان رفتار یکسان با فرزندان است.
آفت پذیری ارشدها
بسیاری از والدین می گویند: فرزند ارشد (اولین فرزند) به معنی مطلق بیش از دیگر فرزندان مسائل و مشکلات برایشان پیش می آورد. تحقیقی که در این مورد در بنیاد شهید واداره آموزش و پرورش شهرستان نور بر روی کودکان عادی و شاهد انجام گرفت حاکی از آنست که از ۴۸ کودک و نوجوانی که برای مداوای اختلالات رفتاری رجوع کرده بودند، ۲۰نفر فرزند اول (ارشد)، ۱۲ نفر دوم و سوم، ۸ نفر فرزند چهارم و پنجم، ۳ نفر فرزند ششم و ده نفر یگانه فرزند بودند، با استفاده از آزمون مجذور k، مشخص شد که با احتمال ۹۹ درصد اختلافات معنی داری بین فرزندان اول و اختلالات شدید روانی وجود دارد. طی سالهای ۱۹۵۱ _ ۱۹۴۹ ارشدها یک سوم اطفالی بوده اند که به مراکز روانشناسی پاریس و استراسبورگ معرفی شده اند، طبق گواهی روانکاوان حسد میان برادران نزد فرزند اول به ۶۵ درصد و در میان سایرین به کمتر از ۵۰ درصد می رسد. و بالاخره بر طبق یک آمار آمریکایی نسبت جنایتکاران در میان ارشدها بیشتر از سایر برادران است.
بررسی هایی که آدولف آدلر روانشناس نامی مدرسه پسران و مادران پاریس به اتفاق لیوی و کاچ همکاران خود انجام داده اند همگی مؤید این مطلب است که تظاهرات رفتاری روانی در فرزند اول نسبت به سایر فرزندان بیشتر می باشد.
تحقیق دیگری نیز در بخش روانشناسی بیمارستان روزبه انجام شد، مشخص شد از ۲۹ بیماری که برای تشخیصاختلالات روانی رجوع کرده بودند ۱۳ نفر فرزند اول بودند که از اختلالات شدید روانی، شخصیتی و اضطرابی رنج می بردند. از بررسی های بعمل آمده در این تحقیقات مشخص شد که سنگ پایه اختلالات رفتاری روانی فرزندان اول به خاطر فرو غلطیدن از یک موقعیت برتری یافته ناشی از تولد فرزند دوم بوده است، اما عوامل دیگری همچنانکه ذکر آن رفت نظیرانضباط ، سختگیری والدین ، درگیری ها و اختلافات خانوادگی _ مراقبت بیش از اندازه و بی تجربگی والدین در ابتدای زندگی در این امر دخیل بوده است.
چگونه ارشد می شوند
آدلف آدلر روی این موضوع که فرزند ارشد همیشه از فرزند یگانه بودن شروع می شود پافشاری دارد. بدین سان او شش دانگ توجه والدین را برای خود می داند و تولد یک برادر (یا خواهر) به این موقعیت ممتاز پایان می دهد. گاهی فرزند ارشد این تغییر را فورا درک می کند و از آن منقلب و متألم می گردد. گاهی برعکس به اهمیت آن پی نمی برد، اما واکنش آن بعلت دیررسی عموما شدیدتر است. در هر صورت بطور کلی از میان نمی رود. این از دست دادن مقام اولویت و محرومیت های ناشی از آن به تنهایی برای توجیه مشکلاتی که فرزند ارشد ایجاد می کند کافی خواهد بود، با وجود این در بسیاری از موارد روش والدین وضع را سخت تر می کند.
والدین و فرزند ارشد
عموما والدین نسبت به فرزند اولشان قبل و بعد از تولد فرزندان دیگر رفتار یکسانی ندارند، برای والدین فرزند اول ثمره عشق اول است و این فرزندی است که تمام هیجانات و خواهش ها و ستایشهای زوج جوان در وجود او متمرکز شده است، کدام مادر است که هر قدر حس تعادل در او رشد کرده باشد، بیشتر دقت و مراقبت خود را صرف فرزند اول نکند و او را با فرزندان دیگر فرقی نگذارد.
یک مادر، درباره احساس نسبت به فرزند اولش می گفتوقتی برای کار فرزندم را ترک می کردم وجود او را در خانه بزرگترین دارایی خود می دانستم و فکر می کردم گرانبهاترین شیئی را در خانه دارم. این احساس را در مورد فرزندان بعدی نداشته، چون عنوان مادری را اول بار از فرزند اولم گرفتم. ناگفته نماند که فقدان تجربه والدین در مورد تربیت سبب می شود که نسبت به فرزند اول رفتاری پرنوسان داشته باشند که از منتها درجه چشم پوشی به سخت گیری مفرط می رود. و این روش بچه را پر توقع و پر مدعا می کند، بعد ناگاه فرزند یگانه، فرزند ارشد می شود. بدون در نظر گرفتن وسعت فداکاری که عبارت از قبول یک مهمان ناخوانده ایست که باید عشق و محبت والدین را بعد از این با او تقسیم کند، از او می خواهند که هرگونه مسئولیتی را که برای پذیرفتن آن آمادگی ندارد، به عهده بگیرد و فراموش می کنند که وقتی بخوبی کاری را به او رجوع کرده اند انجام داده پاداشی کافی به او بدهند و تحسینش کنند و رعایت کوششهایی که برای آماده کردن خود به این وضع نوین کرده بنمایند، وقتی اشتباه یا خطایی از دیگر بچه ها سر می زند بدون ملاحظه فرزند ارشد را سرزنش می کنند و جملات (تو مثلا بزرگتری، باید عاقل تر باشی، تو بزرگتری کوتاه بیا و غیره....).
بسیار دیده شده است که بر اثر تسلسل و ناشی گریهای ناخودآگاهانه، خشم و کینه و نفرت بر وجود فرزند مخلوع مستولی می شود، آن وقت فرزند یگانه دیروز و قطب جاذب خانواده ناگهان کنار گذاشته شده سرخورده و نومید و منحرف می شود.
عباس در ساعاتی که مادر به مدرسه می رفت در نگهداری سمیه به مادر کمک می کرد، سمیه در اثر شیطنت خود و غفلت مادر بزرگ قوری چای را از روی چراغ خوراک پزی برگرداند و چای داغ دست او را سوزاند، مادر عباس را سرزنش کرد که چرا؟ ناسلامتی تو بزرگتری، چرا مواظب نبودی؟! فرزانه دفتر مشق فرهاد را پاره و خط خطی کرده بود، فرهاد بشدت ناراحت شده بود، مادر می گفت: حالا مگه چی شده، آسمان که به زمین نیامده خوب بچه است دیگه، تو بزرگی می خواستی دفترت را جلوی دست بچه نگذاری
شاید بگویید که همه والدین چنین نیستند، در حقیقت برای بعضی ها فرزند ارشد، علی رغم تولدهای بعدی فرزند مورد احترام است و فرزندان بعدی را با تلقین احترام ارشد تربیت می کنند و فرزند ارشد از چنان اعتبار و حیثیتی احاطه می شود که هیچ یک از دیگر فرزندان از آن برخوردار نیستند.
حقوقدانان رژیم سابق فرانسه رعایت جانب فرزند ارشد را در مورد ارث داشتند و بسیاری از والدین در وصیت نامه خود قید می کردند که خانه یا زمین غیر مشترک به فرزندان ارشد داده می شود. در نظام شرعی ما نیز بعد از فوت والدین فرزند ارشد دربرداشت از حساب بانکی والدین و مسائل دیگر اولویت دارد. در بعضی از خانواده های قدیمی فرزند ارشد را نذر خدا می کردند و یا هم وزن اولین موهای سرش پس از اصلاح پول یا سکه نذر می کردند.
تکبر و نخوت در فرزند ارشد 
فرزندانی که از این گونه روشها و امتیازات برخوردار باشند طولی نمی کشد که خود را یک موجود استثنایی میانگارند، بدین جهت با برادران و خواهران خود با تکبر و نخوت رفتار کرده و نسبت به آنها ستمگری می کنند، برعکس کوچکترها زود از منازعه خسته شده و تسلیم می شوند و از احراز حق خود دست برمی دارند چون مجبورند همیشه اطاعت کنند و چون شخصیتشان نمی تواند شکوفا شود متمایل به وابستگی به ترس، کمرویی و بی حالی و لاابالی گری می شوند و یا حالت تهاجم مفرطی در آنها پدید آمده و رفتارشان به سرکشی و طغیان می گرایدتربیت فرند ارشد بیش از تربیت سایر فرزندان مستلزم دقت و کاردانی است، بطوریکه اشاره شد در تربیت فرزند ارشد باید خیلی دقت شود چون شیوع اختلالات رفتاری و روانی فرزندان اول خانواده ناشی از رفتار نادرست والدین است. باید روشی بکار برد که گمان نکند سزاوار احترام و امتیاز خاصی هستند و از سوی دیگر حتی گاه گاه نپندارند که حقوق آنان نسبت به دیگران کمتر رعایت شده و حقی از آنان ضایع شده است. این پندار امتیاز و تبعیض برای آ نان بسیار زیان بخش است.
مازیار ۱۰ ساله و محمد ۸ ساله اند و سازش این دو برادر غیرممکن به نظر می رسد. محمد بنیه ضعیفی دارد و همیشهاحتیاج به مراقبت داشته و همواره به مازیار سفارش می شود که با او به خشونت رفتار نکند و نسبت به او گذشت داشته باشد. مازیار که دارای طبیعت آرام و محجوب است همیشه در برابر برادر کوچک خود از حق خود صرفنظر می کند ولی محمد ۸ ساله همیشه سعی دارد که برتری خود را به رخ مازیار بکشد، چون او از هوش خوبی برخوردار است بخصوص زمانی که مازیار با یکسال رد شدن در کلاس چهارم با محمد همکلاس شد، دردناکتر اینکه والدین هر روز مازیار را با برادر کوچکش مقایسه می کنند و برتری او را مطرح می کنند. در این میان ارشدیت مازیار تحت الشعاع هوش محمد قرار می گیرد و مازیار بیهوده می کوشد که از حیثیت و اعتبار ارشدیتی که برای خود قائل است دفاع کند، به این ترتیب مازیار سرافکنده می شود. والدین این دو پسر برای پرهیز از سرافکندگی فرزند ارشد به جای سنجش مقایسه توانمندی فرزند کوچکتر اعتماد از دست رفته فرزند ارشد را با فعالیت های دیگری مثل ورزش، هنر، کارهای دستی و غیره به او باز گردانند.
چگونه با فرزند ارشد باید رفتار کرد
حال که فرزند ارشد را شناختیم، باید با پیش بینی بعضی از مشکلات چاره جویی کرد. کارشناسان می گویند که فرزند ارشد این تمایل را دارد که گمان کند از یک طرف والدین بخصوص مادر او را ترک کرده و به حال خود گذاشته اند و از سوی دیگر برادر یا خواهر کوچکتر او را از حق خود محروم کرده اند، بعضا این تفکر تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند، پس مشکلات فرزند ارشد را باید معلول این دو علت دانست.
سخن آخر
مادر نباید بگذارد فرزند او را به خود انحصار دهد.
نباید بگذارد که فرزند فکر کند که او را فراموش کرده است.
مادر باید پیوسته نشان بدهد که مانند پیش به آنچه که مربوط به اوست علاقه مند است.
والدین نباید بگذارند که کودک فکر کند «دیگر به من اعتنا نمی کنند» و «دیگر مرا دوست ندارند»
ارشد را باید از تولد فرزند بعدی مطلع کرد (زمینه سازی برای تولد فرزند بعدی)
با او صحبت کرده و به او حالی کنند که کسی جای او را غصب نکرده است.
داشتن رفتار یکسان با فرزندان
فرزند ارشد را راهنمایی کنند که نسبت به برادران و خواهران کوچکتر همانند پدر و مادر وضع حمایتگر داشته باشد.
رعایت فاصله سنی مناسب بین فرزندان
فرزند ارشد دختر را در مراقبتهای بچه نوزاد شرکت دهند.
این امر در میان طبقات زحمتکش جامعه به ویژه روستاها از زمانی خیلی زود به عهده خواهر ارشد محول می شود و مشکل ارشدیت در میان این طبقه بسیار ناچیزتر از آنست که در میان طبقه مرفه است.
صفت ارشدیت با حیثیت و آبرو تلطیف شود و ارشد در میان تفاهمی که در میان مصاحبین بالغ خود می یابد می تواند ضربه ناکامی را تحمل نماید.
هرگز فرزند ارشد را نباید با مقایسه با کوچکتری که موجب خودکم بینی او باشد تحقیر کرد.
افراط در توجه به ارشد سبب بروز نخوت و غرور زیاد او می گردد.
با تدبیر و مهارت ارشد را وادار کنید که کاردانی و فداکاری و محبت خود را به سود کوچکترها به کار ببرد و از بکار بردن نیروی تعرضی علیه آنها خودداری کند.
نتیجه نهایی اینکه فرزند ارشد با دو خطر روبروست: او را کمتر یا بیشتر از ارزش واقعیش گرفتن که هر دو موجب اختلال رشد اجتماعی او شده و گاهی هماهنگی و تعادل میان گروه برادران را به هم می زند.
 

زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روانشناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟ 
پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است: «با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد.» میزان بی ثباتی و طلاق در زوجهای به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است. 
بعضی از روانشناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی می کنند و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد در آن صورت در مقابل نوسان های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت کنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار مشکل شوید زیاد خواهد بود. 
این تشابه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحکام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد به همان نسبت احتمال اینکه دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که وجود کدام یک از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟ 
هوش: اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید که «تحصیلات» ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش، به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند. 
اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود. 
ارزش ها: لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزشها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است. 
علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد بهتر است. 
توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیتهای یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان آور خانواده تلقی می شود. 
فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند باید با فردی ازدواج کند که با او همفکر است. اما در حال حاضر که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند باید با همفکران خود ازدواج کنند. سؤال دیگری که مطرح می شود این است: تفاوتهای مسئله ساز کدام ها هستند؟ یا به عبارت دیگر، چه تفاوتهایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند؟ 
در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارتند از: 
میزان انرژی: وقتی یکی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، اینان با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی و غیره اشاره کرد. 
در انجام فعالیتهای مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقه مند به این باشد که روبه روی تلویزیون بنشیند و یا روزنامه بخواند. 
عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادتهای شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود. 
از جمله عادتهای مسئله ساز می توان به این موارد اشاره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی مسئولیت ... می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلاً اگر یکی از آنها سیگار بکشد و دیگری نکشد، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به اینکه چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند. 
استفاده از پول: بسیاری از زوجها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است. 
یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یکی می گوید که درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است که قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشکافی شود. 
علایق و مهارتهای کلامی: اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد چه مشکلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقه مند به گفت وگو و دیگری خواهان سکوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود. اگر کسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند و یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند. 
سؤالی که با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟ در پاسخ باید اشاره کرد، اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای اینکه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند، با تفاوتها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل های مناسب پیدا کنند.


-----» سایر مطالب مرتبط «-----

اسکلت، ساختار بدنی وفیزیولوژی:

* اسکلت مردان نسبت به اسکلت زنان: کتفها عریض تر، قفسه سینه طویل تر، حفره لگن خاصره کوچکتر (در زنان این حفره بمنظور تسهیل روند زایمان بزرگتر است)

* دندانهای مردان بزرگتر، قوس فوق ابرویی بزرگتر و برجسته تر، پیشانی پایین تر و شیب دار تر میباشد.

* استخوان فک تحتانی در زنان گردتر و در مردان چهار گوش میباشد.

* استخوان گونه در مردان برجسته تر است.

* جمجمه مردان حجیم تر و بزرگتر است.جمجمه زنان گردتر و در فرق باریک است.

* بینی زنان تیزتر، باریک تر و دارای برجستگی کمتری میباشد.

* استخوانهای کل بدن مردان سنگین تر از استخوانهای کل بدن زنان میباشد.

* مردان بطور متوسط ١٠ سانتی متر بلند قامت تر از زنان میباشند.

* توده عضلانی مردان ۵٠ درصد بیشتر از توده عضلانی زنان میباشد. بدین مفهوم که زنی که هم سایز مرد همتای

خود است تنها ٧٠ درصد وی قدرت عضلانی دارد.

* بدن زنان ١٠ درصد چربی بیشتری دارد.

* تجمع و نحوه توزیع چربی در زنان در بازوها، زانوها و سرین متمرکز است (گلابی شکل) اما در مردان در نیمه میانی بدن و در پشت، قفسه سینه و شکم (سیبی شکل).

* قلب زنان ٢۵ درصد کوچکتر از قلب مردان است. بنابراین قلب مردان توان پمپاژ خون بیشتری را داراست. به همین خاطر در هر فعالیت بدنی زنان زود تر از مردان خسته میشوند.

* انعصاف پذیری بدن زنان بیشتر از مردان میباشد.

* پای مردان اندکی از پای زنان بلند تر است.

*گنجایش ششهای مردان ٢۵ تا ٣٠ درصد بیشتر از ششهای زنان است. بنابراین توان انجام فعالیتهای هوازی در مردان بالاتر میباشد.

* پوست زنان گرم تر و لطیف تر از پوست مردان است.

* معده مردان نسبت به معده زنان اسید بیشتری ترشح میکند.

* زنان به بو و اصوات حساس تر میباشند.

* تحمل درد برای مردان آسانتر میباشد.

* مردان باهوشتر از زنان نمیباشند.

* زنان مهارتهای کلامی بهتری نسبت به مردان دارند.

*سرعت پردازش اطلاعات در زنان و مردان یکسان میباشد.

* مردان بیشتر چپ دست هستند تا زنان.

* پوست مردان چرب تر بوده و بیشتر عرق میکند.

* مردان فواصل دور را بهتر میبینند و ادراک عمق بهتری نسبت به زنان دارند. زنان در شب و تاریکی دید بهتری داشته و حافظه بصری بهتری نسبت به مردان دارا میباشند. حس جهت یابی نیز در مردان قوی تر از زنان است.

* هورمون استروژن تا پیش از یائسگی از زنان در برابر بروز پوکی استخوان و نارسایی های قلبی محافظت میکند.

* مردان بطور متوسط ٧ سال آمتر از زنان عمر میکنند.

 

بیماریها و اختلالات روانی:

* زنان بیشتر از مردان در معرض بیماریهای مزمن و اختلالات خود ایمنی قرار دارند.

* احتمال الکلی شدن مردان بیش از زنان است.

* با آنکه سرطان پروستات مختص مردان میباشد اما سرطان سینه در مردان بالای ۵٠ سال نیز مشاهده میگردد که درمان آن نیز بسیار دشوارتر میباشد.

* امکان اینکه قلب زنان به آریتمی دچار شود بیشتر است.

* مردان در پی مواجهه با استرس و مشکلات از خانواده خود کناره گیری کرده و نامهربانتر میگردند اما زنان مهربانتر گشته و به خانواده خود بیشتر توجه میکنند.

* زنان بیشتر از مردان دست به خودکشی میزنند اما نرخ موفقیت آمیز بودن خود کشی در مردان بالا تر میباشد.

* نرخ چاقی و اختلالات تغذیه ای در زنان بیشتر از مردان است.

*میزان حملات قلبی در مردان بیشتر از زنان است. اما احتمال اینکه زنان ظرف ١ سال پس از اینگونه حملات فوت کنند بیشتر است.

* زنان معمولا نسبت به مردان ١٠ سال دیرتر به عوارض قلبی دچار میگردند .

* سکته قلبی در زنان کمتراز مردان است. اما احتمال مرگ پس از سکته در زنان بیشتر.

* فراوانی افسردگی در زنان دو برابر مردان میباشد.

* شیوع میگرن در زنان ٣ برابر مردان است.

* کاهش حس شنوایی در مردان و عارضه نزدیک بینی در زنان بیشتر میباشد.

* التهاب مفاصل در زنان ٣ برابر مردان بوده اما نقرس میان مردان شایعتر است.

* میزان سرطان ریه،مثانه و لوزالمعد ه در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل سرطان تیروئید بیشتر در زنان مشاهده میگردد.

*میزان ابتلای زنان به پوکی استخوان (پس از یائسگی) بیشتر از مردان میباشد.

* سنگ کیسه صفرا در زنان شیوع بیشتری دارد.

*علایم سرطان ریه، نارساییهای ریوی و آسم در زنان شدید تر و طاقت فرسا تر است.

 

روانشناختی:

 

* تفکر غالب در مردان: جدایی (استقلال)، موفقیت، شغل و در زنان: وابستگی(تعلق)، گفتگو و رابطه میباشد.

* زنان بیشتر از مردان نگران سلامتی خود هستند.

* زنان به پول به چشم ابزار مینگرند اما مردان به عنوان منبع قدرت.

* زنان بیشتر از مردان از دیگران در خواست کمک می کنند.

* مردان از لحاظ جنسی حسد می ورزند زنان از لحاظ احساسی و رابطه صمیمی.

* وفاداری در زنان بیشتر از مردان است.

* مردان بیشتر به اشیاء و اهداف و زنان به افراد و احساسات علاقمند می باشند.

*مردان هیچگاه در مورد مشکلاتشان صحبت نمی کنند

درخواست کمک از دیدگاه مردان ضعف تلقی میگردد.

*مردان پرخاشگر، جنگجو تر و سلطه جو تر از زنان میباشند.

* دغدغه فکری مردان وضعیت مالی و زنان جذابیت فیزیکی است.

* مردان بیشتر منطقی، تحلیل کننده و خرد گرا هستند زنان بیشتر خلاق، ایده آل نگر و احساساتی.

*برخلاف تصور مردان بیشتر از زنان نسبت به پایان یافتن رابطه آسیب پذیر تر و وابسته تر میباشند و در صورت پایان یافتن یک رابطه خرد میگردند. زیرا مردان معمولا دوستان و پشتیبان احساسی کمتری نسبت به زنان دارند.

* مردان نصیحت زنان را به منزله عدم کفایت و شایستگی خود قلمداد می کنند.

* مردان برای دلداری دادن زنان آزرده راه حل برای مشکلاتشان ارائه می دهند اما این عمل از سوی زنان بی توجهی به احساساتشان تفسیر می گردد.

 

تفاوت شوخی و خنده در مردان و زنان

 

پژوهشگران اعلام کردند: کیفیت خنده و شوخی در زنان و مردان متفاوت است. 
پژوهشگران آلمانی در بررسی‌ها روانشناختی دریافتند، مردان بیشتر در گفت‌وگوهای خود شوخی و مزاح می کنند و ترجیح می دهند که از شوخی ها و لطیفه های آماده و از پیش دانسته استفاده کنند. 
به گفته پژوهشگران تفاوت کیفیت شوخی و خنده در مردان و زنان از کودکی آغاز می شود. 
بررسی ها نشان می دهد، پسرها از سن 3 سالگی تمایل دارند که نقش یک فرد شوخ طبع و بذله گو را بازی کنند در حالیکه دختر بچه های 3 ساله، تنها خندیدن را ترجیح می دهند. پژوهش‌ها همچنین نشان می دهد، نوع خندیدن زنان با مردان نیز متفاوت است. به گونه ای که مردان هنگام خندیدن هوا را به طور متوسط با 280 ارتعاش در ثانیه از دهان خود خارج می کنند، در حالیکه صدای زنان هنگام خندیدن ارتعاش بیشتری دارد.

هوش در مردان و زنان:

مقایسه اندازه مغز و رابطه آن با هوش در زن ها  و مردها: اگر یکی از نیمکره‌های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیت‌های نیمکره تخریب شده است، می‌تواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست.
مهم‌ترین عاملی که باعث تفاوت در افراد می‌شود، هوش است در واقع هوش در مغز انسان جایگاه مشخصی دارد و حاصل واکنش عمومی سلول‌ها و مراکز مغز است. به طور کلی در نیمکره چپ مغز فرآیندهای تفکرات منطقی را می‌توان یافت و جایگاه عشق واحساس عاطفی در سمت راست مغز است. یک فرد می‌تواند هم کودن و هم زیرک باشد؛ تنها به این دلیل که یک سمت مغز وی از سمت دیگر رشد بیشتری کرده است.

کما این‌که افرادی واقعا برجسته‌اند که می‌توانند فرآیندهای اثربخش نیمکره راست را با فرآیندهای اثربخش نیمکره چپ در هم آمیزند.

حال سوالی که سال‌هاست ذهن بسیاری از دانشمندان و حتی خود ما و احتمالا نسل‌های گذشته ما را به خود اختصاص داده، این است که آیا مردان از زنان باهوشترند؟ علت تفاوت در عملکرد مغزی زنان و مردان در چیست؟
چرا در بسیاری موارد ، مردان حتی در زمینه‌های خاص از زنان بهتر و کارآمدتر عمل می‌کنند؟

اگر علاقه‌مندید پاسخی برای این سوالات بیابید، آنچه در ادامه این مقاله می‌آید بخوانید. پیشاپیش بر این نکته تاکید می‌کنیم که گرچه نتایج مطالعات و تحقیقات انجام شده تاکنون به تفاوت‌های مغزی میان زنان و مردان اشاره می‌کنند، ولیکن به هیچ وجه موید این مساله نیستند که مردان باهوش‌تر از زنان هستند…

مطالعات علمی در مورد تفاوت توانایی‌های ذهنی میان مردان و زنان حداقل به اواسط قرن نوزدهم برمی‌گردد؛ زمانی که مساله حق رای زنان در بعضی کشورها مطرح شد. برای مثال در انگلستان دوره ملکه ویکتوریا، فلسفه‌پردازی به نام جان استوارت میل بیان کرد که هیچ اختلافی بین مردان و زنان نیست. در حالی که چارلز داروین در کتاب «نسل بشر» معتقد است زنان به‌واسطه طبیعتشان نسبت به توانایی‌های ذهنی ضعیف‌تر هستند.

البته بسیاری از نظریات اولیه بر اساس روایات بودند. به هر حال بسیاری از دانشمندان چون ، پل بروکا سعی کردند از اشکال مختلف اندام‌سنجی بخصوص مقایسه اندازه جرم مغز، نتایج تجربی به دست آورند. با پیشرفت روان‌شناسی در اواخر قرن نوزدهم و ظهور آزمون‌های هوش در اوایل قرن بیستم، تلاش‌های بیشتری توسط دانشمندان مختلف برای اندازه‌گیری و آزمون تفاوت‌های ذهنی میان مردان و زنان انجام گرفت. حتی یکی از اندیشمندان برجسته زن معتقد است زنان به علت آن‌که محدود به وظایفی چون بچه‌داری و خانه‌داری هستند، امکان درک تمام توانایی‌های خود را ندارند.

تفاوت در عملکرد مغزی

دانشمندان می‌گویند حتی در حالت استراحت و بدون عامل محرک، بخش مهمی از مغز زنان و مردان به طور متفاوت از هم رفتار می‌کنند. تلقی دانشمندان آن است که مغز زنان و مردان در مراحل آغاز شکل‌گیری جنین در رحم شبیه یکدیگر است، اما بتدریج تا زمان بزرگسالی و بلوغ تفاوت‌های آنها آشکار می‌شود. در این زمینه احتمالا تفاوت در شمار و تعداد سلول‌های عصبی نقش بازی می‌کنند. دانستن این تفاوت‌ها می‌تواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابلمان موثر باشد و از بعضی واکنش‌های شرطی شده در برابر زنان یا مردان جلوگیری کند.

تفاوت‌های ساختمانی مغز مرد و زن‌

پژوهشگران عصب‌شناسی، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام.‌آر.آی گذارده و واکنش‌های مغز آنها را مورد تحقیق قرار داده‌اند. در مغز زنان اتصال‌ها و ارتباط‌های بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود دارد که به آنها این توانایی را می‌دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می‌دهد تا مهارت بیشتری در استدلال‌های انتزاعی و هوش دیداری فضایی داشته باشند.

در خصوص وظایفی که توانایی جسمی می‌طلبند، مثل نقشه‌خوانی و تمرکز، مغز مردان بهتر عمل می‌کند. مغز مردها تخصصی‌تر است. این صرفا به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است.

به عبارت دیگر، نیمکره راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی سروکار دارد؛ فعالیت‌هایی نظیر کسب مهارت‌های فیزیکی، تطابق‌های چشمی و ماهیچه‌ای. در حالی که نیمکره چپ به مهارت‌های گفتاری و شناختی اختصاص یافته است؛ مهارت‌هایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل، انتزاعی است. از طرفی، مغز زن‌ها «عمومی‌تر» است. به این معنا که هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن‌ها با هم روی مشکلات کار کرده و هر دو عملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار بین آنها صورت نگرفته است.درست به همین دلیل است که بعضی از مردم احساس می‌کنند مردها در مقایسه با زن‌ها از سرعت تصمیم‌گیری و قابلیت درک بیشتر برخوردار هستند. از جنبه دیگر اگر یکی از نیمکره‌های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیت‌های نیمکره تخریب شده است، می‌تواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست. چنانچه نیمکره چپ مغز مردی به واسطه سکته مغزی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد. چرا که نیمکره راست مغز آنان، تنها می‌تواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازمان‌دهی کند. قابل ذکر است میزان سلول‌های مغز مردان ۴ درصد بیشتر از زن‌هاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگین‌تر است.

مقایسه اندازه مغز دوجنس‌

در سال ۱۸۶۱ محققی مغز ۴۳۲ انسان را آزمایش کرد و دریافت که مغز مردها وزن متوسطی معادل ۱۳۲۵ گرم دارد، در حالی‌که وزن متوسط مغز زن‌ها برابر ۱۱۴۴ گرم است. یک مطالعه مربوط به سال ۱۹۹۲ روی ۶۳۲۵ پرسنل نظامی بیانگر آن است که مغز مردها حجم متوسطی برابر ۱۴۴۲ سانتی‌متر مکعب داشته، در حالی‌که حجم متوسط مغز زن‌ها ۱۳۳۲ سانتی‌متر مکعب است. البته ‌این اختلاف اگر با ابعاد اندازه‌گیری شده بدن چون ارتفاع و سطح بدن اصلاح شود؛ کاهش می یابد ولی همچنان باقی است.

در سال ۲۰۰۵ نیز گزارشی نشان می‌دهد که زنان در مقایسه با مردان دارای ماده سفید بیشتر و ماده خاکستری کمتری در نواحی مربوط به هوش در مغز هستند. نقشه‌برداری از مغز نشان داده که ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از ۶ برابر زنان است و در عوض مغز زنان دارای ماده سفیدی است که میزانش، نزدیک به ۱۰ برابر مردان هستند. ماده خاکستری برای پردازش اطلاعات به‌کار می‌رود، در حالی‌که ماده سفید شامل ارتباطات بین مراکز پردازش می‌شود. این گزارش تاکید می‌کند سطح نواحی مرتبط با IQ نیز بین دو جنس متفاوت است. به‌طور خلاصه مردان و زنان به‌طور واضح دارای نتایج IQ مشابهی با نواحی مغز متفاوت هستند.

هر چند زنان ممکن است دارای مغز کوچک‌تری نسبت به مردان باشند، ولی دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز آنها نشان داده شده است که این دربرگیرنده اعمالی چون برنامه‌ریزی، قضاوت و زبان می‌شود، در حالی‌که مردان دارای حجم ماده خاکستری بیشتری در قسمت قدامی مغز هستند.

بالاترین ضریب هوشی، متعلق به یک زن‌

زمانی که در سال ۱۹۴۰ آزمون استنفورد بینت منتشر شد، آزمون‌های اولیه، متوسط IQ بالاتری را برای زنان نشان می‌دادند، بنابراین آزمون‌ها به‌گونه‌ای تنظیم شدند که نتایج مشابهی برای متوسط زنان و مردان نمایش دهند.

با این حال مطالعات انجام شده طی قرن بیستم نشان داد تفاوتی در هوش کلی بین دو جنس وجود ندارد. کما این‌که مطالعات نشان داد مردان به طور متوسط ۴/۸ امتیاز در IQ بالاتر و زنان به طور متوسط ۵/۷ امتیاز در حافظه بالاتر هستند.

جالب است این را بدانید که بالاترین ضریب هوشی که تا به حال در میان انسان‌ها ثابت شده، مربوط به یک زن نویسنده است.

دو نیمکره مغز انسان توسط یک تونل، به یکدیگر متصل می‌شوند. حجم ترافیک میان این دو نیمکره در مورد مردان به مراتب از زنان کمتر بوده و اساسا ارتباط میان این دو بخش مغز در میان زنان به همین دلیل تنگاتنگ‌تر از مردان است. به این ترتیب زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسان‌تر از مردان، گردآوری و تحلیل و پردازش می‌کنند. بدین علت زنان بهتر از مردان می‌توانند به چند کار در آن واحد بپردازند. درست برعکس ، مردان متمایلند کارها را به طور ردیف شده، پشت سرهم، آن هم دقیقا یکی پس از دیگری، انجام دهند. پیچیدگی پردازش موازی داده‌ها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پیچیده‌تر می‌کند. این در حالی است که رفتار مردان ماشینی‌تر به نظر می‌رسد.

برای مردان تغییر سریع ، مشکل است

آیا تا به حال اندیشیده‌اید که چرا مردها در پایان روز به وقت بیشتری احتیاج دارند تا پس از کار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت ۸ ساعت روی فعالیت‌های مغز راست تمرکز کرده باشد، اکثرشان براحتی قادر نخواهند بود به وضعیتی احساسی و ابرازگر برسند. این تفاوت‌ها، علت این که چرا مردها بسختی می‌توانند از تعقل و عقلانیت به یک باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را توضیح می‌دهد.

مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که خانم‌ها با همسرشان مشغول گفتگو درباره مسائل مادی و اقتصادی هستند یا درگیر مکالمه‌ای روشنفکرانه هستند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت کنند، احتمالا می‌بینند که همسرشان حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت آنها نمی‌توانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت بدهند.

مردان در ریاضیات قوی‌ترند

تحقیقات انجام شده تفاوت‌هایی را در توزیع مهارت‌های شناختی بین مرد و زن نشان می‌دهد. این تحقیقات بر پایه آزمایش‌هایی قابل شناخت است که به اشکال مختلف و شامل آزمون‌های کتبی مانندSAT هستند . این تحقیقات علاوه بر تفاوت در مهارت‌های خاص بر تفاوت در توانایی‌های شناخت عمومی که اغلب تحت عنوان میزان g شناخته می‌شود نیز تکیه دارد. آزمون‌های IQ که مخصوصا برای اندازه‌گیری توانایی شناختی طراحی شده است، معمولا توانایی‌های متعددی را مورد بررسی قرار داده و نمره‌های IQ به عنوان اندازه g به کار می‌رود.

همچنین آزمون SAT یک آزمون داوطلبانه و استانداردشده تلقی می‌شود که بین داوطلبان ورود به بسیاری از دانشگاه‌های امریکا برگزار می‌شود. این آزمون‌ها زیر نظر خدمات آزمایش تحصیلی انجام می‌شود و جنس آزمایش‌شدگان را نیز حفظ کرده و نتایج SAT براساس جنس منتشر می‌شود. در سال ۲۰۰۱، مردان در بخش شفاهی امتیاز ۵۰۹ از ۸۰۰ را آورده؛ در حالی که زنان امتیاز ۵۰۲ از ۸۰۰ را در این آزمون بدست آورده‌اند.

به هر حال اختلاف در بخش ریاضی کاملا مشخص‌تر و ثابت‌تر است. مردان ۵۳۳ امتیاز و زنان ۴۹۸ امتیاز کسب کرده‌اند. این اختلاف سال به سال بیشتر نمود پیدا می‌کند. در واقع بررسی ملی پیشرفت تحصیلی، که آزمون استاندارد دیگری در امریکاست، مردان را در ریاضیات کمی بالاتر از زنان می‌داند.

مطالعات محققان نشان می‌دهد، مردان ۱۷ تا ۱۸ ساله به طور متوسط ۶۳/۳ امتیاز IQ بالاتر از رقیب زن خود به دست آورده‌اند. آنها همچنین نوشته‌اند اختلاف g بین زنان و مردان در سراسر نتایج در هر تراز اجتماعی اقتصادی و در مجموعه‌های مختلف نژادی مشهود است.

مردها هم به اندازه زن‌ها پرحرفند

براساس یافته‌‌های جدید و برخلاف تحقیقات محققان در گذشته که می‌گفتند زن‌ها ۳ برابر مردها حرف می‌زنند، مشخص شده است مردها به اندازه زن‌ها پرحرف هستند.

پژوهشگران با انجام تحقیقی دریافتند تعداد کلماتی که بین جنس مرد به کار می‌رود، تقریبا به اندازه جنس زن است و اختلاف در حد چند کلمه بیشتر نیست.

در همین زمینه کارشناسان روابط اجتماعی معتقدند درونگرایی و برونگرایی در پرحرفی و کم‌حرفی فرد موثر است. حتی جالب است بدانید در حالی که زن‌ها به طور میانگین روزی ۱۶۲۱۵ کلمه بر زبان می‌آورند، روزی ۱۵۶۶۹ کلمه از دهان مردان خارج می‌شود.

آیا رنگین‌پوستان کم‌هوشترند؟

گذشته از بحث‌ها بر سر تفاوت ضریب هوشی بین زن و مرد، جدال اندیشمندان و متخصصان از چند سال پیش بر تفاوت هوشی بین نژاد انسان‌ها متمرکز است.

حال سوالی که در اینجا مطرح است آن که تاثیر ۲ عامل ژن و محیط زندگی روی ضریب هوشی چقدر است؟ فقط در صورتی می‌توان از اختلاف نژاد صحبت کرد که ژن‌ها را عامل اصلی هوش در نظر بگیریم؛ در حالی که بسیاری از محققان معتقدند محیط و ژن، هر کدام به نسبت ۵۰ درصد روی هوش موثرند. بعلاوه یک دلیل اختلاف میان نژادها نوع تستی است که با آن مقدار ضریب هوشی تعیین می‌شود. کما این‌که اگر عامل فرهنگ از تست‌‌های هوشی حذف شود، اختلاف IQ بین نژادها از بین خواهد رفت.

در امریکا رنگین‌پوستان و سفیدپوستان در یکجا با هم زندگی می‌کنند؛ ولی در آنجا هم فرهنگ و هم محیط زندگی کاملا متفاوت است. سیاهان درآمد کمتری نسبت به سفیدپوستان دارند؛ در مدارس بدتر تحصیل می‌کنند و این موضوعات روی IQ سیاهان تاثیر منفی می‌گذارد.

مطالعات دیگر نشان می‌دهد سیاهان شمال امریکا دارای ضریب هوشی بالاتری از سیاهان ساکن جنوب کشور هستند، زیرا در جنوب نژادپرستی قوی‌تر است. مساله تفاوت هوش بین رنگین‌پوستان و سفیدپوستان تحت تاثیر ایده نژادپرستی قرار می‌گیرد. به علت ناشناخته‌‌های فراوان در این زمینه، در خصوص امکان اختلاف IQ باید خیلی با احتیاط برخورد کرد.

تفاوت میان هوش منطقی وهوش هیجانی

جالب است در اینجا به تفاوت هوش منطقی و عاطفی نیز اشاره کنیم. این دو هوش ضد یکدیگر نیستند؛ بلکه فقط با هم تفاوت دارند. هوش هیجانی توانایی ادراک دقیق و ارزیابی محسوب می‌شود.

روان شناسان با استفاده از معیاری که کاملا شبیه هوشیاری عاطفی است، به مقایسه افرادی که دارای بهره هوشی بالا و افرادی که دارای استعداد‌های عاطفی پرقدرتی هستند، پرداخته و تفاوت‌‌های آنها را مورد بررسی قرار داده است.

این مساله درخصوص زنان و مردان کمی تفاوت دارد. مردانی که دارای بهره هوشی بالایی هستند، از روی علایق و توانایی‌‌های گسترده عقلانی‌شان مورد شناسایی قرار می‌گیرند. برعکس مرد‌هایی که از نظر هوش عاطفی قوی هستند، از نظر اجتماعی ظرفیت چشمگیری برای تعهد نسبت به مردم یا اهداف خود و پذیرش مسوولیت دارند.

زن‌‌هایی که فقط از بهره هوشی بالا برخوردار هستند، در بیان موضوعات عقلانی ارزشمند و اندیشه‌‌های خود اعتماد به نفس کافی دارند. در عین حال زن‌‌هایی که از نظر هوش عاطفی قوی‌اند، احساسات خود را به طور مستقیم بیان می‌کنند و راجع به خود مثبت‌اندیش هستند. زندگی برای آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود آدم‌‌هایی اجتماعی و گروه‌گرا هستند. همچنین آنها احساسات خود را به گونه‌ای مناسب ابراز می‌کنند و بخوبی از عهده فشار‌های روانی برمی‌آیند.

بنابراین اگرچه تفاوت های مغزی مشهودی بین دوجنس زن و مرد به اثبات رسیده اند اما براساس آنها نمی توان برای جنس خاصی برتری هوشی قائل شد.

مردان سکوت را دوست دارند زنان به گفتگو علاقمندمی باشند
بطورمتوسط مردان درروز۱۴۰۰۰کلمه حرف می زنند زنان بطورمتوسط درروز۲۶۰۰۰کلمه حرف میزنند
آقایان درسکوت وتنهایی به حل مشکلات اقدام می کنند خانمها باگفتگومشکلات خودراحل می کنند
مردان شنونده خوبی نیستند زنان شنونده خوبی هستند
آقایان کمترتشریفاتی هستند    خانمهاتشریفات رادوست دارند   
مردان کلی نگرند زنان جزیی نگرند
اقایان هدف گرامی باشند خانمهارابطه گراهستند 
مردانازراه جشم عاشق می شوند  زنان ازراه گوش عشق خودراانتخاب می کنند
مردان به رابطه جنسی توجه دارند   زنان به احساس عشق عنایت بیشتری دارند  
آقایان بیشتر به آینده عنایت دارند  زنان بیشتر درگذشته سیر می کنند 
اقایان درجوانی خودخواه ودرپیری مهربان می شوند  خانمهادرجوانی مهربان ودرپیری خودخواه می شوند 
مردان به مسائل مالی به صورت جاری ودینامیک نگاه می کنند  زنان مساعل مالی رابصورت ایستادرنظر می آورند 
مردان کودکانشان رابرای استقلال .مقابله باخطروسختیها آماده می سازند  زنان سعی دارند که کودکانشان همواره راضی وراحت باشند