دکتر علیرضا متحدی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

فضایی برای انتشار مطالب حقوقی و روانشناسی

مرد خردمند هنر پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار!

مهمترین ابزار قدرت و موفقیت در زمانه حاضر "آگاهی" است. اگر افراد قبل از هر اقدامی جستجوی اطلاعات نمایند، و اگر صاحبان دانش و تجربه و اندیشه، احساس وظیفه کنند که تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهند، همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، جلو خسارات و شکستها را گرفته و استفاده بهتری از عمر و انرژی خود داشته باشند.

در این پیج اطلاعاتی در حوزه حقوق و روانشناسی که دارای جذابیت، و عمدتا مورد نیاز مردم است منتشر می شود. باشد که مورد رضایت و استفاده قرار گیرد.
همچنین تلاش می شود در حد امکان سوالات حقوقی عزیزان را پاسخگو باشیم. می توانید سوالات خود را در پیامرسانهای داخلی مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.

تابلو اعلانات

فسخ نکاح یکی از روش‌های بر هم زدن ازدواج است. هنگامی که بنا بر دلایلی ازدواج موجب زیان فاحش یکی از طرفین باشد، به منظور رهایی او از قید ازدواج می‌توان با شرایطی ازدواج را فسخ نمود. فسخ نکاح دشواری‌ها و محدودیت‌های طلاق را ندارد.


مصلحت و ضرورت استمرار و دوام و ثبات خانواده اقتضای این را دارد که زوجین به راحتی نتوانند ازدواج را برهم زنند؛ اما قانونگذار برای جلوگیری از ضرر و زیان همسری که در معرض عیوب پراهمیت قرار می‌گیرد، به طور صریح و مشخص موارد فسخ نکاح را معین کرده است.

تفاوت‌های موجود بین فسخ نکاح و طلاق:

1- طلاق منوط به تشریفات خاصی است، مثل اجرای صیغه مخصوص و حضور دو شاهد عادل (مرد). ولی فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می‌پذیرد (ماده 1132 قانون مدنی) و تنها کافیست به اطلاع طرف مقابل برسد.

2- طلاق در صورتی درست است که شرایط خاصی در زن موجود باشد ولی رعایت این ترتیب در فسخ نکاح شرط نیست (ماده 1132 ق. م.). به عنوان مثال فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست. (ماده 1140 ق. م.)

3-  پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شود، ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ نکاح است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.

4- طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ نکاح در دائم و منقطع یکسان است (مواد 1152 و 1153 ق. م.)

5- طلاق حق و اختیار مرد است، در حالی که فسخ نکاح ممکن است از جانب زن نیز واقع شود.

6- در طلاق رجعی شوهر می‌تواند در زمان عده به همسر خود رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد، و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.

7- در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است (ماده 1092 ق. م.) ولی در فسخ نکاح زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که زن مستحق نصف مهریه است.

8- اگر بین زوجین سه بار طلاق اتفاق بیفتد آنها دیگر نمی‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند. اما فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمی‌کند.

عیوب موجب حق فسخ نکاح در مرد:

عیوب مختص مرد در ماده 1122 قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن هرگاه مرد به دلیل عارضه‌ای ناتوان از انجام عمل زناشویی باشد قانون به زن حق می‌هد که ازدواج را فسخ نماید:

1- عنن: ناتوانی مرد در نعوظ به شرط آنکه بعد از گذشت مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به دادگاه، رفع نشود. عنن در صورتی که پس از عقد ایجاد شود نیز زن را صاحب حق فسخ نکاح می‌کند.

2- خصاء: که عارضه مربوط به اخته شدن مرد است.

3-  مقطوع بودن آلت تناسلی.

عیوب موجب حق فسخ نکاح در زن:

عیوب مختص زن در ماده 1123 قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن اگر این عیوب در هنگام عقد موجود باشد و مرد بدون آگاهی به آنها با زن ازدواج کرده باشد. (مواد 1124 و 1126 ق. م.) قانون به مرد حق فسخ نکاح را می‌هد.

1-قرن: استخوانی است در فرج که مانع جماع می‌گردد.

2-جذام: بیماری خوره.

3-برص: نوعی بیماری پوستی‏ که بر اثر آن لکهای معمولاً بزرگ سفید یا سیاه در بدن پدید می‏آید

4-افضاء: یکی شدن مجرای بول و حیض را اِفضاء می‌گویند.

5-زمین‌گیری

6-نابینایی از دو چشم.

حق فسخ نکاح به دلیل عیوب زن، برای جلوگیری از ضرر مرد است. پس اگر بوسیله عمل جراحی یا با وسایل درمانی این عیوب از بین برود، حق فسخ نکاح نیز مبنای خود را از دست می‌دهد و ساقط می‌شود.

عیوب موجب حق فسخ نکاح مشترک در زن و مرد:

جنون تنها مصداق عیوب مشترک در زوجین است که موجب حق فسخ نکاح می‌شود. بر طبق ماده 1121 قانون مدنی، جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ نکاح است. قانون مدنی جنون را تعریف نکرده است، اما طبق نظر فقها جنون یعنی اختلال عقل. بنابراین فراموشی‌های سریع الزوال، بیهوشی‌های ناشی از هیجانات ناگهانی، و نیز بیماری صرع (غش) جنون محسوب نمی‌شود. منظور از اختلال عقل آن است که شخص در انجام وظایف عادی و معمولی روزانه خود نامتعادل شده و اعمال بدون هدف از او سر بزند.

حق فسخ نکاح به دلیل فریب در ازدواج:

یکی دیگر از مواردی که به طرفین حق فسخ نکاح را می‌دهد، تدلیس یا فریب در ازدواج است. یعنی فرد صفت‌هایی را به خود نسبت بدهد که آنها را ندارد. مثلاً خواستگار خودش را دارای تحصیلات عالی یا ثروتمند یا متخصص در هنر خاصی معرفی کند؛ اما بعد از اینکه خطبه عقد جاری شد، عروس بفهمد که تمام چیزهایی که درباره همسرش تصور می‌کرده، دروغ بوده است.

حق فسخ نکاح به دلیل تخلف از شروط صفت

آخرین موردی که به یکی از طرفین عقد حق فسخ نکاح را می‌دهد، تخلف از شرط صفت است. شرط صفت یعنی اینکه صفت خاصی در شخص شرط شده باشد، ولی بعد از عقد معلوم شود که فرد فاقد آن وصف بوده است (ماده 1128 ق. م.). صفت شرط شده باید دارای نفع و فایده‌ای عقلایی و مشروع باشد. ثانیاً باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود. یعنی فرد با اتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند؛ این می‌تواند اوصاف ظاهری، و یا درباره‌ شخصیت مادی و معنوی فرد باشد.

تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت در این است که در تدلیس فرد قصد فریب دارد، ولی در تخلف از شرط صفت، فرد چنین نیتی ندارد و واقعاً خود را واجد آن صفت می‌داند، اما بعد از عقد متوجه می‌شود که دارای آن وصف خاص نیست. مثل اینکه دختر یا پسری خود را منتسب به خانواده‌ای دارای ثروت و مقام بداند، ولی بعداً متوجه شود که نسبتی با آن خانواده ندارد.

از شروط صفت در مشاوره قبل ازدواج استفاده مفیدی می شود.

قواعد فسخ نکاح:

1- هم فسخ نکاح و هم طلاق موجب انحلال عقد نکاح شده و از نظر عده نگه داشتن زن تفاوتی با هم ندارند.

2- خیار فسخ (اختیار فسخ نکاح) فوری است و اگر طرفی که حق فسخ نکاح را دارد بعد از اطلاع یافتن از وجود علت فسخ، نکاح را فسخ نکند اختیار او از بین می‌رود؛ به شرط آنکه علم به حق فسخ نکاح و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان فسخ نکاح لازم بوده به نظر عرف و عادت است (ماده 1131 ق. م.)

3- حق فسخ نکاح قابل اسقاط است. یعنی افراد می‌توانند از این حق خود صرف‌نظر نمایند.

4- حق فسخ نکاح به وارث منتقل نمی‌شود (ماده 448 ق. م.) چرا که در اثر موت، نکاح منحل می‌شود و دیگر موردی برای فسخ نکاح یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمی‌ماند.

5- فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ نکاح را دارد می‌تواند یک طرفه آن را انجام دهد.

6- فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.

7- در مورد جنون، فسخ نکاح در مواردی امکان پذیر است که به هنگام ازدواج یکی از دو همسر از جنون دیگری آگاه نباشد. چون اگر با علم به جنون با او عقد کرده باشد اقدام به ضرر خود کرده است و باید تحمل کند. مانند موردی که با علم به حق فسخ نکاح و فوریت آن، از حق خود صرف نظر کرده است.

8- اگر پس از ازدواج مرد دچار جنون شود زن حق فسخ نکاح پیدا می کند. (ماده 1125 ق. م.) لیکن اگر زن پس از ازدواج دچار جنون شود مرد نمی‌تواند نکاح را فسخ کند.

جهت ملاحظه جهات شرعی فسخ نکاح بنا بر نظر آیت الله مکارم شیرازی به «این مقاله» مراجعه فرمایید.

ثبت رسمی فسخ نکاح

همان‌طور که گفته شد، فسخ نکاح امری یک‌طرفه است. در واقع دارنده حق فسخ برای این کار ملزم به رعایت تشریفات خاصی نیست، و فقط با گفتن لفظ یا انجام عملی که بر آن دلالت داشته باشد، نکاح را فسخ می‌نماید. اما ثبت رسمی آن همانند ازدواج و طلاق الزامی است. به این منظور باید به دادگاه مراجعه نمود و  پس از صدور حکم مربوط از سوی دادگاه، فسخ نکاح را در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت نمود.

.

.

سایر دعاوی خانوادگی قابل طرح در مراجع قضایی:

اثبات زوجیت نفی زوجیت
فسخ نکاح ابطال نکاح
الزام به ثبت ازدواج الزام به ثبت طلاق
الزام به ثبت رجوع اذن ازدواج
تجویز ازدواج مجدد طلاق
حضانت طفل و سلب حضانت اعسار
استرداد هدایای نامزدی مطالبه نفقه و ترک انفاق
مطالبه اجرت المثل (نحله) الزام به تمکین
استرداد جهیزیه مطالبه مهریه

نظرات  (۱۴)

آیا فیلم اولین مجامعت پس از ازدواج میتواند جزو ادله اثباتیه عدم وجود بکارت باشد؟
و اینکه بصورت لفظی مادر زن قبل مراسم ازدواج اعلام کرده که مدرک پزشکی اثبات وجود بکارت تهیه کرده اند و بعدا منکر ادعای خود شده باشند با فرض اولین سوال چه باید کرد؟

پاسخ:
فیلم جزو ادله اثبات دعوی شناخته نمی شود.
با سلام و تشکر از زحمات شما
دادگاه حضانت طفل را به مادر اعطا نموده است و پدر طفل در دادگاه دیگری دادخواست سلب حضانت مادر را رائه نموده است آیا دادگاه دیگر صالح به رسیدگی است یا باید در همان دادگاه که حکم به حضانت داده است رسیدگی شود ؟
پاسخ:
با سلام. در دعاوی خانوادگی، هر دادگاهی که به اولین پرونده رسیدگی کرد، به باقی پرونده ها نیز باید رسیدگی نماید. مادر باید در جلسه دادگاه به صلاحیت اعتراض نماید تا پرونده به دادگاه اول ارجاع داده شود.
اگر یکی از عیوب موجب فسخ قبل از ازدواج وجود داشته ولی با عملیات پزشکی درمان شده باشد، آیا حق فسخ نکاح برای طرف دیگر پابرجاست؟
پاسخ:
اگر درمان شده است دیگر حق فسخ وجود ندارد. حتی اگر پس از عقد نیز درمان شود حق فسخ وجود نخواهد داشت. معولاً دادگاه ها در مورد فسخ نکاح سختگیری می کنند.
اگر زنی موقع ازدواج از شوهرش در مورد سربازی، شناسنامه، خانه، سوال نماید. با اینکه بطور جداگانه در عقد شرط نکرده باشند. در حالی که مرد هیچگونه از این موارد را دارا نبوده بلکه دروغ گفته است. آیا در این صورت حق فسخ عقد را دارد؟ حتی مرد نقصی در جمجمه سرش داشته (مثلا قسمتی از استخوان سر ندارد و فقط پوست است) ولی این نقص را هم نگفته است.
پاسخ:
در مورد نقص سر از عیوب موجب فسخ نیست. ولی در مورد سای عیوب اگر بتوانید ثابت کنید که چنین شروطی داشته اید، زوج تدلیس کرده و شما حق فسخ دارید.
جوانی دختر باکره ای را مشروط به صحت کامل طرفین به عقد ازدواج دائمی در آورده است. در اولین فرصت بعد از ازدواج، زوجه متوجه می شود که ناحیه فوقانی بدن شوهر دچار ناراحتی مادرزادی است. قیفی شکل، ناموزون، و غیر طبیعی. بدین جهت مواقعه صورت نگرفته است. حال آیا زوجه حق فسخ دارد؟ و آیا در صورت فسخ و با توجه به آنکه زوجه مدخول بها نیست، وضعیت مهریه چگونه است؟ آیا سایر هزینه ها مثل مهمانی و غیره را می توان از زوج مطالبه کرد؟
پاسخ:
این عیب از عیوب موجب فسخ نکاح نیست مگر آنکه قبلاً شرط صحت کامل کرده باشند. در این صورت زن حق فسخ از باب خیار تدلیس دارد. در صورت عدم مواقعه مهریه تعلق نمی گیرد. اگر هزینه ای متحمل شده است می ت.اند آن را از زوج مطالبه نماید.
آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلی کلی یا موضعی، کم پشت بودن یا خالی بودن قسمتی از موهای سر در زن موجب حق فسخ برای مرد می شود؟
پاسخ:
در حالت کلی دادگاه ها عیوب مهم که مانع زادآوری یا ارتباط زناشویی می شود را موجب فسخ می دانند. مگر آنکه به صورت شرط صفت در ضمن عقد به این عیوب تصریح شده باشد. این گونه امور را باید در مشاوره قبل ازدواج مورد توجه قرار داد.
دختر خانمی ازدواج نموده و پس از آن طبق نظر متخصصان و اقرار خانواده معلوم شده است که قبل از ازدواج دارای مرتبه ای از جنون بوده است. اکنون ادامه زندگی با ایشان غیرممکن است. آیا شوهر حق فسخ دارد؟ آیا زوجه مستحق مهرالمسمی است یا مهرالمثل؟
پاسخ:
با توجه به فوریت فسخ، شوهر حق فسخ دارد. ولی اگر دخول انجام شده است باید مهرالمسمی بپردازد. مگر آنکه ضمن عقد شرط خاصی در این خصوص شده باشد.
مردی که مبتلا به زود انزالی است و عملا امکان مجامعت ندارد. در حالی که منی از وی خارج می شود امکان مقاربت ندارد. آیا اگر پس از ازدواج حتی یک بار مقاربت نکرده باشد این امر عنن تلقی می شود و سبب فسخ نکاح می باشد؟
پاسخ:
این امر عنن محسوب نمی شود ولی اگر منجر به عسر و حرج شود زوجه می تواند به دادگاه مراجعه نموده تا او را طلاق دهند (اینگونه بیماری ها قابل درمان هستند).
اگر در شب زفاف (پس از دخول) شوهر متوجه شود که همسرش رحم ندارد. یعنی تا آخر عمر صاحب فرزند نخواهد شد. شوهر از طریق دادگاه اقدام کرده و دادگاه رأی داده است که باید تمام مهریه را بپردازد. در حالی که دختر و پدرش فقط به قصد اخاذی از پسر این حقه را زده و کاملا از ماجرا آگاه بوده اند. حال چه باید کرد؟
پاسخ:
چنین حالتی مصداق تدلیس است و شوهر به محض اطلاع می تواند عقد را فسخ نماید. لیکن اگر دخول انجام شده باشد باید تمام مهریه را بپردازد. اما اگر ضمن عقد جبران خسارت شرط شده باشد، می تواند مهریه را از این بابت مسترد نماید. چنین مواردی در مشاوره قبل ازدواج مورد توجه قرار می گیرد. متأسفانه زوجین از پرداخت کمی هزینه قبل ازدواج خودداری می نمایند و موجب می شوند پنین خسارات بزرگی متوجه ایشان شود.
اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهی از وجود عیب نکاح را فسخ کند، موردی که دارای بیماری روانی، سرگیجه، استفراغ، تشنج، پرخاشگری، و حالتهای غیر عادی ناشی از بیماری روانی غیر قابل علاج باشد و پزشک متخصص و شهود عینی تصدیق کرده باشند، آیا این فسخ صحیح است؟
پاسخ:
اگر ضمن عقد شرط شده باشد که زن کاملا سالم است و بعداً خلاف آن ثابت شود، شوهر می تواند عقد را فسخ نماید. اگر قبل از آگاهی بر عیب دخول کرده باشد، تمام مهریه را باید بپردازد. ولی می تواند آن را از تدلیس کننده مطالبه نماید.
آیا نبودن بکارت در دختر باعث جواز فسخ عقد می شود؟
پاسخ:
در صورتی که ضمن عقد بکارت را شرط نموده باشند، شوهر حق فسخ دارد. این مورد هم باید در مشاوره قبل ازدواج مورد توجه قرار گیرد. ضمناً لازم به ذکر است در صورتی که زوجین قبل عروسی با هم رفت و آمد و ارتباط داشته باشند، صرف ادعای زوج پذیرفته نیست و باید اثبات نماید. لذا توصیه می شود قبل ازدواج تأیید پزشک در این خصوص گرفته شود. و یا در اولین فرصت پس از عقد و به محض اطلاع اقدامات لازم صورت پذیرد.
دختری را به ازدواج دائم پسرم درآورده ایم و عروسی هم نموده اند. حال معلوم شده است که دختر مدتهاست به بیماری صرع مبتلاست. خود دختر و خانواده اش هم تصدیق نموده اند. حال آیا می توان عقد را فسخ نمود؟ تکلیف مهریه چیست؟
پاسخ:
بیماری صرع موجب ایجاد خیار فسخ نیست مگر آنکه زمان ازدواج شرط شده باشد. این مطلب باید در مشاوره قبل ازدواج مورد توجه قرار گیرد. اگر بخواهید او را طلاق دهید باید تمام مهریه را بپردازید.
شوهرم فرد محترمی بوده که بعد از چند سال زندگی مشترک مبتلا به جنون شده است. من اختلال حواس او را به دادگاه اعلام و پزشکی قانونی هم مراتب را تأیید کرده است. در صورتی که دادگاه حکم حجر او را صادر نماید، بنده می توانم عقد را فسخ نمایم؟ جهت وقوع فسخ ازدواج باز باید به دادگاه مراجعه شود؟
پاسخ:
شما می توانید صیغه فسخ را جاری نموده و بوسیله اظهارنامه ابلاغ نمایید. لیکن جهت ثبت آن باید به دادگاه مراجعه نمایید.
زن و مردی پس از چند سال صاحب فرزند نشده اند. به تشخیص پزشک عیب از جانب مرد است و اکنون زن ادعا می کند که مرد فاقد بیضه است و این قبل از ازدواج وجود داشته است. در چنین حالتی آیا زن می تواند عقد را فسخ کند؟
پاسخ:
در صورتی که آگاهی به این موضوع نداشته است، با توجه به فوریت فسخ می تواند عقد را فسخ نماید. (مگر بعد از آگاهی راضی شده و با او زندگی کرده باشد)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی