دکتر علیرضا متحدی

وکیل پایه یک دادگستری (قبول دعاوی حقوقی، کیفری، ملکی، و خانواده)

وکیل پایه یک دادگستری (قبول دعاوی حقوقی، کیفری، ملکی، و خانواده)

در این سایت اطلاعات حقوقی که دارای جذابیت، و عمدتاً مورد نیاز مردم است منتشر می‌شود. باشد که مورد رضایت و استفاده عزیزان قرار گیرد. در هر موضوع ضمن توضیح مختصر، یک نمونه رأی دادگاه از پرونده‌های واقعی ارائه شده است. (جهت دریافت تصویرها با کیفیت اصلی، روی آن کلیک نمایید)
همچنین تلاش می‌شود در حد امکان سوالات مطرح شده را پاسخگو باشیم. می‌توانید سوالات خود را در پیام‌رسان‌های ایتا، بله، واتساپ، یا تلگرام مطرح فرمایید. در اولین فرصت و در حد مقدورات پاسخ کافی ارائه خواهد شد.
راه‌های ارتباطی را در منوی «تماس با ما» جستجو نمایید.

شبکه های اجتماعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فسخ نکاح» ثبت شده است

مصلحت و ضرورت استمرار و دوام و ثبات خانواده اقتضای این را دارد که زوجین به راحتی نتوانند ازدواج را برهم زنند؛ اما قانونگذار برای جلوگیری از ضرر و زیان همسری که در معرض عیوب پراهمیت قرار می‌گیرد، به طور صریح و مشخص موارد فسخ نکاح را معین کرده است. بنابراین فسخ نکاح یکی از روش‌های بر هم زدن ازدواج است و هنگامی که بنا بر دلایلی ازدواج موجب ضرر و زیان فاحش یکی از طرفین باشد، به منظور رهایی او از قید ازدواج می‌توان با شرایطی ازدواج را فسخ نمود.

باید توجه داشت که فسخ نکاح فوری است و اگر طرفی که حق فسخ برای او بوجود آمده است، فسخ نکاح را اعلام نکند، حق وی از بین خواهد رفت. همچنین اگر هر یک از طرفین، قبل از عقد بداند که طرف مقابل یکی از عیوب مذکور در قانون را دارد، دیگر بعد از عقد نکاح حق فسخ را نخواهد داشت. فسخ نکاح دشواری‌ها و محدودیت های طلاق را ندارد و صرفاً با اعلام به طرف مقابل انجام می‌پذیرد. تفاوتهای فسخ نکاح و طلاق به شرح زیر است:

۱- طلاق منوط به تشریفات خاصی است، مثل اجرای صیغه مخصوص و حضور دو شاهد عادل (مرد). ولی فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می‌پذیرد و تنها کافیست به اطلاع طرف مقابل برسد.

۲- طلاق در صورتی درست است که شرایط خاصی در زن موجود باشد ولی رعایت این ترتیب در فسخ نکاح شرط نیست. به عنوان مثال فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست.

۳- پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شود، ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.

۴- طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ نکاح در دائم و منقطع یکسان است.

۵- طلاق حق و اختیار مرد است، در حالی که فسخ نکاح ممکن است از جانب زن نیز واقع شود.

۶- در طلاق رجعی شوهر می‌تواند در زمان عده به همسر خود رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد، و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.

۷- در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است. ولی در فسخ نکاح زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ عنن باشد که در این صورت زن مستحق نصف مهریه است.

۸- اگر بین زوجین سه بار طلاق اتفاق بیفتد آنها دیگر نمی‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند مگر با آمدن محلل. اما فسخ هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمی‌کند.

عیوب موجب حق فسخ ازدواج برای زن و مرد در قانون صراحتاً بیان شده‌اند. عیوب مختص مرد در ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن هرگاه مرد به دلیل عارضه ای ناتوان از انجام عمل زناشویی باشد قانون به زن حق می‌هد که ازدواج را فسخ نماید:

عنن: ناتوانی مرد در نعوظ به شرط آنکه بعد از گذشت مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به دادگاه، رفع نشود. عنن در صورتی که پس از عقد ایجاد شود نیز زن را صاحب حق فسخ نکاح می‌کند.

خصاء: که عارضه مربوط به اخته شدن مرد است.

مقطوع بودن آلت تناسلی.

عیوب مختص زن در ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن اگر این عیوب در هنگام عقد موجود باشد و مرد بدون آگاهی به آنها با زن ازدواج کرده باشد. قانون به مرد حق فسخ ازدواج را می‌هد:

قرن: استخوانی است در فرج که مانع جماع می‌گردد.

جذام: بیماری خوره.

برص: نوعی بیماری پوستی که بر اثر آن لک‌های معمولاً بزرگ سفید یا سیاه در بدن پدید می‌آید.

افضاء: یکی شدن مجرای بول و حیض را اِفضاء می‌گویند.

زمین‌گیری

نابینایی از دو چشم.

جنون تنها مصداق عیوب مشترک در زوجین است که موجب حق فسخ می‌شود. جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ ازدواج ایجاد می‌نماید.

حق فسخ نکاح برای جلوگیری از ضرر زوجین است. پس اگر بوسیله عمل جراحی یا با وسایل درمانی این عیوب از بین برود، حق فسخ نکاح نیز مبنای خود را از دست می‌دهد و ساقط می‌شود.

یکی دیگر از مواردی که به طرفین حق فسخ را می‌دهد، تدلیس یا فریب در ازدواج است. یعنی فرد صفت‌هایی را به خود نسبت بدهد که آنها را ندارد. مثلاً خواستگار خودش را دارای تحصیلات عالی یا ثروتمند یا متخصص در هنر خاصی معرفی کند؛ اما بعد از اینکه خطبه عقد جاری شد، عروس بفهمد که تمام چیزهایی که درباره همسرش تصور می‌کرده، دروغ بوده است.

آخرین موردی که به یکی از طرفین عقد حق فسخ عقد را می‌دهد، تخلف از شرط صفت است. شرط صفت یعنی اینکه صفت خاصی در شخص شرط شده باشد، ولی بعد از عقد معلوم شود که فرد فاقد آن وصف بوده است. صفت شرط شده باید دارای نفع و فایده‌ای عقلایی و مشروع باشد. ثانیاً باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود. یعنی فرد با اتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند؛ این می‌تواند اوصاف ظاهری، و یا درباره شخصیت مادی و معنوی فرد باشد.

عمده‌ترین صفتی که عرفاً باید در زوجه وجود داشته باشد بکارت است. اگر بعد از ازدواج مشخص گردد که عروس باکره نبوده است، برای زوج حق فسخ بوجود می‌آید. لذا در مشاوره قبل ازدواج به خانم‌ها توصیه می‌شود که حتماً گواهی بکارت اخذ نمایند تا بعداً مورد سوءاستفاده احتمالی قرار نگیرند. همچنین صفات مورد انتظار زوجین صورتجلسه و امضاء شود.

همان طور که گفته شد، فسخ نکاح امری یک طرفه است. در واقع دارنده حق فسخ برای این کار ملزم به رعایت تشریفات خاصی نیست، و فقط با گفتن لفظ یا انجام عملی که بر آن دلالت داشته باشد، نکاح را فسخ می‌نماید. اما ثبت رسمی آن همانند ازدواج و طلاق الزامی است. به این منظور باید به دادگاه مراجعه نمود و پس از صدور حکم مربوط از سوی دادگاه، فسخ نکاح را در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت نمود.

هرگاه فسخ ازدواج قبل از نزدیکی باشد زن حق مهر ندارد و تنها استثناء عنین بودن مرد است که در این مورد زن مستحق نصف مهریه است. هرگاه فسخ بعد از نزدیکی باشد زن مستحق همه مهریه است. به نظر اکثر حقوقدانان در صورت فسخ به دلیل تدلیس زن در هیچ فرضی نزدیکی یا عدم نزدیکی مهریه تعلق نمی‌گیرد.

در زیر دادنامه‌ای آورده شده است که زوجه به دلیل وجود عنن در مرد تقاضای فسخ نکاح نموده است. دادگاه بدوی به نفع وی رأی داده است. در مرحله تجدیدنظر اینجانب به عنوان وکیل زوج وارد دعوی شده و با توجه به دفاع صورت گرفته، به دلیل ایراد شکلی مندرج در دادنامه، حکم بدوی نقض گردید. نکته بسیار مهم آن است که به دلیل فوری بودن حق فسخ نکاح، و گذر زمان دیگر زوجه حق فسخ نکاح را نخواهد داشت.

.

جهت مشاهده برخی احکام قضایی در خصوص دعاوی خانواده کلیک کنید:

 


فسخ نکاح یکی از روش‌های بر هم زدن ازدواج است. هنگامی که بنا بر دلایلی ازدواج موجب زیان فاحش یکی از طرفین باشد، به منظور رهایی او از قید ازدواج می‌توان با شرایطی ازدواج را فسخ نمود. فسخ نکاح دشواری‌ها و محدودیت‌های طلاق را ندارد.


مصلحت و ضرورت استمرار و دوام و ثبات خانواده اقتضای این را دارد که زوجین به راحتی نتوانند ازدواج را برهم زنند؛ اما قانونگذار برای جلوگیری از ضرر و زیان همسری که در معرض عیوب پراهمیت قرار می‌گیرد، به طور صریح و مشخص موارد فسخ نکاح را معین کرده است.

تفاوت‌های موجود بین فسخ نکاح و طلاق:

1- طلاق منوط به تشریفات خاصی است، مثل اجرای صیغه مخصوص و حضور دو شاهد عادل (مرد). ولی فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می‌پذیرد (ماده 1132 قانون مدنی) و تنها کافیست به اطلاع طرف مقابل برسد.

2- طلاق در صورتی درست است که شرایط خاصی در زن موجود باشد ولی رعایت این ترتیب در فسخ نکاح شرط نیست (ماده 1132 ق. م.). به عنوان مثال فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست. (ماده 1140 ق. م.)

3-  پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شود، ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ نکاح است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.

4- طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ نکاح در دائم و منقطع یکسان است (مواد 1152 و 1153 ق. م.)

5- طلاق حق و اختیار مرد است، در حالی که فسخ نکاح ممکن است از جانب زن نیز واقع شود.

6- در طلاق رجعی شوهر می‌تواند در زمان عده به همسر خود رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد، و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.

7- در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است (ماده 1092 ق. م.) ولی در فسخ نکاح زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که زن مستحق نصف مهریه است.

8- اگر بین زوجین سه بار طلاق اتفاق بیفتد آنها دیگر نمی‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند. اما فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمی‌کند.

عیوب موجب حق فسخ نکاح در مرد:

عیوب مختص مرد در ماده 1122 قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن هرگاه مرد به دلیل عارضه‌ای ناتوان از انجام عمل زناشویی باشد قانون به زن حق می‌هد که ازدواج را فسخ نماید:

1- عنن: ناتوانی مرد در نعوظ به شرط آنکه بعد از گذشت مدت یک سال از تاریخ رجوع زن به دادگاه، رفع نشود. عنن در صورتی که پس از عقد ایجاد شود نیز زن را صاحب حق فسخ نکاح می‌کند.

2- خصاء: که عارضه مربوط به اخته شدن مرد است.

3-  مقطوع بودن آلت تناسلی.

عیوب موجب حق فسخ نکاح در زن:

عیوب مختص زن در ماده 1123 قانون مدنی برشمرده شده است و به موجب آن اگر این عیوب در هنگام عقد موجود باشد و مرد بدون آگاهی به آنها با زن ازدواج کرده باشد. (مواد 1124 و 1126 ق. م.) قانون به مرد حق فسخ نکاح را می‌هد.

1-قرن: استخوانی است در فرج که مانع جماع می‌گردد.

2-جذام: بیماری خوره.

3-برص: نوعی بیماری پوستی‏ که بر اثر آن لکهای معمولاً بزرگ سفید یا سیاه در بدن پدید می‏آید

4-افضاء: یکی شدن مجرای بول و حیض را اِفضاء می‌گویند.

5-زمین‌گیری

6-نابینایی از دو چشم.

حق فسخ نکاح به دلیل عیوب زن، برای جلوگیری از ضرر مرد است. پس اگر بوسیله عمل جراحی یا با وسایل درمانی این عیوب از بین برود، حق فسخ نکاح نیز مبنای خود را از دست می‌دهد و ساقط می‌شود.

عیوب موجب حق فسخ نکاح مشترک در زن و مرد:

جنون تنها مصداق عیوب مشترک در زوجین است که موجب حق فسخ نکاح می‌شود. بر طبق ماده 1121 قانون مدنی، جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ نکاح است. قانون مدنی جنون را تعریف نکرده است، اما طبق نظر فقها جنون یعنی اختلال عقل. بنابراین فراموشی‌های سریع الزوال، بیهوشی‌های ناشی از هیجانات ناگهانی، و نیز بیماری صرع (غش) جنون محسوب نمی‌شود. منظور از اختلال عقل آن است که شخص در انجام وظایف عادی و معمولی روزانه خود نامتعادل شده و اعمال بدون هدف از او سر بزند.

حق فسخ نکاح به دلیل فریب در ازدواج:

یکی دیگر از مواردی که به طرفین حق فسخ نکاح را می‌دهد، تدلیس یا فریب در ازدواج است. یعنی فرد صفت‌هایی را به خود نسبت بدهد که آنها را ندارد. مثلاً خواستگار خودش را دارای تحصیلات عالی یا ثروتمند یا متخصص در هنر خاصی معرفی کند؛ اما بعد از اینکه خطبه عقد جاری شد، عروس بفهمد که تمام چیزهایی که درباره همسرش تصور می‌کرده، دروغ بوده است.

حق فسخ نکاح به دلیل تخلف از شروط صفت

آخرین موردی که به یکی از طرفین عقد حق فسخ نکاح را می‌دهد، تخلف از شرط صفت است. شرط صفت یعنی اینکه صفت خاصی در شخص شرط شده باشد، ولی بعد از عقد معلوم شود که فرد فاقد آن وصف بوده است (ماده 1128 ق. م.). صفت شرط شده باید دارای نفع و فایده‌ای عقلایی و مشروع باشد. ثانیاً باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود. یعنی فرد با اتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند؛ این می‌تواند اوصاف ظاهری، و یا درباره‌ شخصیت مادی و معنوی فرد باشد.

تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت در این است که در تدلیس فرد قصد فریب دارد، ولی در تخلف از شرط صفت، فرد چنین نیتی ندارد و واقعاً خود را واجد آن صفت می‌داند، اما بعد از عقد متوجه می‌شود که دارای آن وصف خاص نیست. مثل اینکه دختر یا پسری خود را منتسب به خانواده‌ای دارای ثروت و مقام بداند، ولی بعداً متوجه شود که نسبتی با آن خانواده ندارد.

از شروط صفت در مشاوره قبل ازدواج استفاده مفیدی می شود.

قواعد فسخ نکاح:

1- هم فسخ نکاح و هم طلاق موجب انحلال عقد نکاح شده و از نظر عده نگه داشتن زن تفاوتی با هم ندارند.

2- خیار فسخ (اختیار فسخ نکاح) فوری است و اگر طرفی که حق فسخ نکاح را دارد بعد از اطلاع یافتن از وجود علت فسخ، نکاح را فسخ نکند اختیار او از بین می‌رود؛ به شرط آنکه علم به حق فسخ نکاح و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان فسخ نکاح لازم بوده به نظر عرف و عادت است (ماده 1131 ق. م.)

3- حق فسخ نکاح قابل اسقاط است. یعنی افراد می‌توانند از این حق خود صرف‌نظر نمایند.

4- حق فسخ نکاح به وارث منتقل نمی‌شود (ماده 448 ق. م.) چرا که در اثر موت، نکاح منحل می‌شود و دیگر موردی برای فسخ نکاح یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمی‌ماند.

5- فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ نکاح را دارد می‌تواند یک طرفه آن را انجام دهد.

6- فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.

7- در مورد جنون، فسخ نکاح در مواردی امکان پذیر است که به هنگام ازدواج یکی از دو همسر از جنون دیگری آگاه نباشد. چون اگر با علم به جنون با او عقد کرده باشد اقدام به ضرر خود کرده است و باید تحمل کند. مانند موردی که با علم به حق فسخ نکاح و فوریت آن، از حق خود صرف نظر کرده است.

8- اگر پس از ازدواج مرد دچار جنون شود زن حق فسخ نکاح پیدا می کند. (ماده 1125 ق. م.) لیکن اگر زن پس از ازدواج دچار جنون شود مرد نمی‌تواند نکاح را فسخ کند.

جهت ملاحظه جهات شرعی فسخ نکاح بنا بر نظر آیت الله مکارم شیرازی به «این مقاله» مراجعه فرمایید.

ثبت رسمی فسخ نکاح

همان‌طور که گفته شد، فسخ نکاح امری یک‌طرفه است. در واقع دارنده حق فسخ برای این کار ملزم به رعایت تشریفات خاصی نیست، و فقط با گفتن لفظ یا انجام عملی که بر آن دلالت داشته باشد، نکاح را فسخ می‌نماید. اما ثبت رسمی آن همانند ازدواج و طلاق الزامی است. به این منظور باید به دادگاه مراجعه نمود و  پس از صدور حکم مربوط از سوی دادگاه، فسخ نکاح را در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت نمود.

.

.

سایر دعاوی خانوادگی قابل طرح در مراجع قضایی:

اثبات زوجیت نفی زوجیت
فسخ نکاح ابطال نکاح
الزام به ثبت ازدواج الزام به ثبت طلاق
الزام به ثبت رجوع اذن ازدواج
تجویز ازدواج مجدد طلاق
حضانت طفل و سلب حضانت اعسار
استرداد هدایای نامزدی مطالبه نفقه و ترک انفاق
مطالبه اجرت المثل (نحله) الزام به تمکین
استرداد جهیزیه مطالبه مهریه

فریب در ازدواج و حق فسخ برای طرف مقابل

 

امروزه یکی از مشکلات میان زوج‌های جوان که به واسطه‌ آن کانون‌های خانوادگی در همان سال‌های اول از هم می‌پاشد، نبود صداقت و فریب خوردن یکی از طرفین یا اصطلاحاً فریب در ازدواج است که حجمی از پرونده‌های دادگاه خانواده را به خود اختصاص می‌دهد. طبق ماده‌ 648 قانون مجازات اسلامی فریب در ازدواج جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید.

با توجه به پرونده‌های موجود در دادگاه‌ها، بیشتر فریب‌هایی که از جانب آقایان صورت گرفته، دروغ در بیان داشتن تحصیلات عالیه، شغل مناسب و یا حتی ادعای فرزندی یکی از خانواده‌های معروف بوده است و در مقابل فریب‌هایی که از جانب خانم‌ها صورت گرفته اکثرا مبتنی بر پنهان کردن ازدواج در گذشته است که با آشکار شدن این موارد، فریب خورده شکایت خود را تحت عنوان فریب در ازدواج به دادگاه ارائه می‌دهد.

در مبحث نکاح با عنوانی به نام فریب در ازدواج یا تدلیس مواجهیم. بر مبنای ماده 438 قانون مدنی تدلیس عبارت از عملیاتی است که زن یا مرد یا شخص ثالثی انجام داده و موجب فریب در امر ازدواج شود.

 ایجاد حق فسخ برای فریب‌خورده

بر اساس ماده 1128 قانون مدنی اگر برای یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد مشخص شود که طرف فاقد وصف مذکور بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذکور در عقد آمده باشد و یا عقد متبانیاً بر آن بنا شده باشد.

درباره نکات این ماده باید گفت: اول اینکه صفت خاص شرط شده دارای نفع، فایده‌ای عقلایی و مشروع باشد. دوم اینکه باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود یعنی فرد با اتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند حال می‌تواند اوصاف ظاهری باشد و یا درباره‌ شخصیت مادی و معنوی فرد صورت گیرد.

فسخ ازدواج با طلاق متفاوت است. در قانون مدنی حق طلاق با مرد است، و قانونگذار برای اینکه این حق خیلی به صورت وسیع استفاده نشود و گاهی مورد سوءاستفاده قرار نگیرد، تحقق آن را دشوار کرده است، که پرداخت نقدی حقوق مالی زوجه، مشاوره، داوری، و ... از آن جمله است. لیکن فسخ نکاح فاقد آن تشریفات و فوری است؛ یکی از موارد فسخ، فریب در ازدواج است که در صورت تدلیس طرف فریب خورده بدون این که بخواهد به سراغ طلاق رود نکاح را فسخ می‌کند.

مجازات فریب در ازدواج

درباره‌ مجازات فریب در ازدواج دو راهکار موجود است. فرد فریب خورده یا می‌تواند از طریق کیفری شکایت کند که در این صورت 6 ماه الی 2 سال حبس تعیین می‌شود؛ یا می‌تواند اقدام حقوقی کرده تقاضای تنفیذ حق فسخ کند. فسخ ازدواج تشریفات خاص طلاق را ندارد و فریب خورده می‌تواند به راحتی نکاح را فسخ کند. (البته با محدودیت هایی)

دادگاه در صدور حکم مجازات مجاز است که میزان حبس را بر میزان حداقل یا حداکثر تعیین کند ولی همین دادگاه می‌تواند به لحاظ جهات مخففه یعنی با توجه به این‌که فرد فریب دهنده جوان بوده و دارای سوء‌سابقه نیست، جریمه را حتی تا میزان 50 هزار تومان تخفیف دهد یعنی کاملا بستگی به دادگاه دارد که میزان حبس و مجازات را به چه حدی تعیین کند.

فریب شایع در خانم‌ها این است که خانم سابقه ازدواج داشته اما کتمان می‌کند یا شناسنامه المثنی می‌گیرد یا به نوعی خود را ازدواج نکرده معرفی می‌کند. البته دادگاه به این مسائل توجه چندانی ندارد و مجازات آنها را بالا تعیین نمی‌کند، معمولا برای این گونه موارد حبس تعیین نکرده و فقط جریمه‌ مالی برای آنها در نظر می‌گیرد.

فریب‌های زیاد و شکایات کم

در درصد زیادی از ازدواج‌ها فریب صورت می‌گیرد اما تعداد کمی از آنها منجر به شکایت می‌شود. معمولا دختر‌ها و پسرها متوجه نیستند دروغی که قبل از ازدواج گفته شده فریب در ازدواج است و می‌توانند طلاق بگیرند، علت آن هم نداشتن اطلاعات کافی است. در ارتباط با آمار و ارقام فریب در ازدواج نیز بیشتر پرونده‌های فریب در ازدواج در تهران است و علت آن را هم زیاد بودن جمعیت و آشنایی‌های کمتر است. در شهرستان‌ها معمولا افراد، یکدیگر را می‌شناسند و به ندرت فریبی صورت می‌گیرد.

با تناقضات قانونی چه کنیم

بر اساس ماده 647 قانون مجازات اسلامی فریب در ازدواج جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید .از طرف دیگر زمانی که دختری قبل از عروسی و بعد از عقد (باکره بودن) اقدام به طلاق کند میتواند با گرفتن شناسنامه جدید ازدواج قبلی و اسم شوهر قبلی را از شناسنامه خود بصورت کامل پاک کند و این رویه معمول ثبتی کشور است .

حال سوال اینجاست که پاک کردن اسم شوهر قبلی و ازدواج قبلی اصولاً برای چه منظوری صورت میگیرد .

تصور کنید دختری عقد میکند و بعد از عقد مهریه خود را به اجرا میگذارد و دو سال در دادگاههای مختلف بدنبال گرفتن مهریه است و در نهایت شوهر خود را راهی زندان میکند و شوهر با دادن مهریه و یا قسط بندی آن حاضر به طلاق توافقی میشود .

حال شما به خواستگاری آن دختر میروید و حتی ممکن است بعد از مدتها آشنایی و رفت و آمد کم کم به شما بگویند دختر خواستگارهای زیادی داشته ( وکیل و دکتر و مهندس ) و یکی از این خواستگارها مدتی هم نامزد کرده است و در نهایت بهم خورده است و شما با توجه به این موضوع و تصور اینکه بهر حال رابطه و زوجیت دائمی (و متعاقباً طلاق) بین طرفین نبوده حاضر به ازدواج میشوید و پای سفره عقد مینشینید .

اما بعد از مدتی با گذشت یکی دو ماه در حالی که عروسی نکرده اید احساس میکنید این همسر منتخب شما خیلی چیزها می‌داند و مثلا می‌گوید مردها همه مثل هم هستند! و یا چیزهای دیگر که از یک زن با تجربه میتوان انتظار داشت .

خب کم کم ممکن است فکر کنید قبلا با کسی دوست بوده و همینطور به مرور زمان شک قوی میشود تا اینکه یک روز یک عکس و یا صحبت یکی از زنهای فامیل و یا یک تلفن ناشناس خیلی چیزها را مشخص میکند .

بله خانم شوهر داشته و بعد از دو سال مهریه کشی و طلاق کشی زندگی به جدایی کشیده شده در عین حال شناسنامه همسر شما هم مثل همه دخترهایی که هنوز ازدواج نکرده اند سفید بوده .

خب چه احساسی به شما دست میدهد ؟

تمام قسمتهای این داستان تخیلی نبود . قسمتی از زندگی یکی از مراجعان من بود که اخیراً زن خود را طلاق داده و البته ایشان بخاطر مهریه به زندان اوین هم تشریف بردند و با پرداخت قسمتی از مهریه موفق به طلاق همسرشان شدند.

البته اگر بخواهید فکر کنید که این عمل آن خانم نسبتاً محترم خلاف قانون و جرم بوده و بر اساس ماده 647 باید مجازات شود و یا بخاطر تدلیس در نکاح عقد باید فسخ شود شما زیاد بیراه نگفته اید ولی این اقدامات آن دوست عزیز هرگز به نتیجه مثبتی منجر نشده است چون اثبات این امور کار ساده ای نیست.

چگونه می شود ثابت کرد که شما اطلاع نداشته اید. شما مدعی هستید پس «باید ثابت کنید» که نمی دانستید. طرف شما اگر منکر موضوع باشد می‌تواند قسم بخورد و مسأله ختم می‌شود.... خانم دوبار ازدواج کرده است، دو مهریه می گیرد، ولی نهایتاً شناسنامه اش را عوض کرده و هنوز مانند تمام دختران دیگر شناسنامه اش سفید است!

همین آقا اگر قبل از ازدواج برای مشاوره مراجعه کرده بود و تفاهمات ازدواج را تعیین کرده و مکتوب می نمودیم، قطعاً یکی از مواردی که ذکر می شد همین عدم ازدواج قبلی زوجین بود. طبیعتاً وقتی چنین مطلبی طرح می شود فرد فریبکار از امضاء خودداری کرده و همه چیز برملا می شود.

 

متاسفانه جوانان در بدو آشنایی به این مسائل فکر نمی‌کنند و تصور می‌کنند عقد صورت می‌گیرد و بعد از عقد دیگر مشکلات تمام است. هر چند در اجتماع ما صحبت از این می شود که ازدواج مثل هندوانه دربست است و مشخص نمی‌کند چه نتیجه‌ای دارد. ولی باید به این نکته توجه داشت که شناخت قبل از ازدواج جلوی بسیاری از مشکلات را می‌تواند بگیرد. و البته این شناخت و آشنائی هیچ نسبتی با روابط احساسی و گشتن در پارک ندارد. اینکه شما فرد مورد نظر خود را در خانواده او بشناسید و تحت نظر و توجه داشته باشید بسیار کارآمدتر از آن است که از بقال محله و یا همسایه‌ای که هنوز اسم افراد خانواده را بدرستی نمی‌داند اطلاعات بگیرید.

شروط صفت به زوجین کمک می کند که عوامل و مسائل پر اهمیت را به عنوان ملاک انتخاب همسر تعیین نموده و مکتوب نمایند. و سپس با خیال راحت تر ازدواج کنند. در مدت کوتاهی پس از ازدواج و حشر و نشر با خانواده همسر اگر مشخص شد که فربی در کار بوده است و ایشان خود را به گونه ای دیگر جلوه داده اند، این فرصت وجود خواهد داشت که ازدواج را فسخ نموده و خود را از مهلکه برهانند. به واسطه قرارداد قبل ازدواج اثبات مسائل در دادگاه بسیار ساده خواهد بود.

باید دقت داشت در جایی که عاقبت آن نامشخص است پای نگذارید و اگر خواستید در زندگی مشترک قدم بگذارید درصد اطمینان آن را از قبل بالا ببرید نه اینکه از روی شانس به امید خوشبختی باشید. شروط ضمن عقد و توافقات و قراردادهای قبل ازدواج می تواند جلوی بسیاری از خطرات و مشکلات آینده را بگیرد. حتماً و حتماً قبل از ازدواج با یک متخصص مشورت نمایید.